خبرگزاری مهر: انقلاب لیبی به پیش می رود و هر روز خبرهای جدیدی درباره تحولات آن منتشر می شود اما این کشور برای رسیدن به روزهای خوش با مشکلاتی مواجه است که خطراتی نیز آن را تهدید می کند.
مشکل اول؛ قذافی
هرچند طرابلس سقوط کرده اما "معمر قذافی" و فرزندان او هنوز به مقاومت ادامه می دهند و تا زمانی که وی بازداشت نشود لیبی رنگ ارامش را نخواهد دید. به عبارت دیگر تا زمانی که نیروهای وفادار به قذافی در لیبی به مقاومت ادامه می دهند و خود وی نیز همچنان فراری است شورای انتقال لیبی نمی تواند کار خود را با اطمینان انجام دهد.
مشکل دیگر لیبی آن است که این کشور در مقایسه با سایر کشورهای خاورمیانه از لحاظ ساختار مدنی به نوعی عقب مانده محسوب شده و در این کشور هیچ حزب سیاسی و یا نهاد غیر دولتی وجود ندارد.
لیبی از زمان به قدرت رسیدن قذافی تا کنون طوری اداره شده که در آن هیچ تشکل سیاسی وجود نداشته و به عبارت دیگر لیبی امروز با لیبی 40 سال قبل هیچ تفاوتی نداشته و مردم آن نیز اطلاع چندانی با دموکراسی ندارند و به اعتقاد کارشناسان این کشور نیازمند ان است تا به مدت 40 تا 50 سال تمرین دموکراسی کند تا به پای دیگر کشورهای خاورمیانه برسد.
مشکل دیگر نفت است
بسیاری از کارشناسان معتقدند نفت نقشی اساسی در حمایت غرب از مخالفان معمر قذافی دارد. عدهای نیز اعتقاد دارند تاکید بیش از حد بر اهمیت نفت، نادیده گرفتن نقش جنبش اعتراضی در منطقه و انگیزههای گوناگون کشورهای خارجی است. از نخستین روزهای گسترش ناآرامیها در لیبی و از زمانی که زمزمههای دخالت نظامی احتمالی غرب در این کشور مطرح شد معمر قذافی همواره مدعی بود که راهانداختن جنگ داخلی در لیبی، یکی دیگر از برنامهها و توطئههای کشورهای غربی برای دست یافتن به ذخائر نفت جهان است.
مهمترین خریداران نفت لیبی کشورهای اروپایی هستند. کشورهایی چون چین و روسیه نیز به نفت و گاز لیبی نظر دارند، اما از امکان فروش تجهیزات جنگی به این کشور نیز غافل نیستند. لیبی برای این دو کشور همچنین پایگاه حضور در منطقه و دروازه نفوذ در قاره آفریقاست.
ظاهرا موضع گیری سریع برخی کشورهای اروپایی علیه قذافی بیارتباط با روابط این کشور با چین و روسیه نبوده است. نیکلا سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه، برخلاف نمونه تونس، در مورد لیبی خیلی زود علیه قذافی جبهه گرفت و به عنوان نخستین رهبر کشورهای اروپایی مخالفان او را به رسمیت شناخت.
آلفرد هاکنزبرگ، کارشناس امور لیبی میگوید: سارکوزی تاحدی از دست قذافی عصبانی بود. او از دیکتاتور لیبی و همراهانش در پاریس استقبال گرمی کرد و با او قراردادهای هنگفتی بست که قذافی به برخی از آنها پایبند نماند. به عنوان نمونه رهبر لیبی توافق با پاریس در مورد خرید هواپیماهای نظامی را نادیده گرفت و سراغ روسیه رفت.
مردم مسلح و لزوم خلع سلاح آنها
تجهیزات نظامی موجود در دست مردم لیبی که آنها را از زرادخانه های قذافی به یغما برده اند نیز می تواند مشکلات زیادی را در راه استقرار نظم و امنیت در لیبی ایجاد کند.
مردم لیبی بیش از 40 سال تحت سلطه یک حکومکت خودکامه بوده اند و شکی در این مطلب نیست که اکنون مردم ستمدیده لیبی به فکر انتقام از عوامل حکومت قذافی باشند که این موضوع می تواند درگیری های خونینی را در لیبی سبب شود بنابراین لزوم خلع سلاح مردم عادی لیبی امری است که شورای انتقالی باید آن را در اولویت های خود قرار دهد.
جنگ عراق و درسهای آن
وضعیت موجود در لیبی امروز بی شباهت به وضعیت عراق بعد از سقوط صدام نیست. ارتش لیبی به نوعی منحل شده و انقلابیون در حال نبرد شهر به شهر با نیروهای وفادار به قذافی هستند. ارتشیان لیبی شغل خود را از دست داده اند و به درازا کشیدن این وضعیت می تواند گروه های شورشی و شبه نظامی را لیبی متولد کند.
انحلال ارتش و بیرون راندن افرادی که به نوعی با حکومت قذافی در ارتباط بوده اند از مناصب و ادارات لیبی امری است که این کشور را تبدیل به یک عراق جدید می کند بنابراین شورای انتقالی باید در اندیشه استفاده از نیروهای سابق و آتشی دادن آنها با انقلابیون باشد تا بدین ترتیب در امر برقراری امنیت در لیبی گام برداشته و این کشور را از تبدیل شدن به کانون جدید بحران در جهان نجات دهد.