«روايت جنگ ليبي شايد در تاريخ بسياري از كشورها از اهميت بسزايي برخوردار شود. براي نخستين بار آمريكا نقش حمايتي و غير مستقيمي را در اين جنگ عهدهدار شد و قصد داشت جنگ را بدون مداخله مستقيم رهبري كند؛ جنگي كه در آن كشورهاي عضو ناتو به ويژه فرانسه و انگليس با استناد به قطعنامه سازمان ملل وارد عمل شدند.»
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، روزنامه نيويورك تايمز در گزارشي تحليلي آورده است:
« جنگ ليبي بسيار عجيب است. اين جنگ كه يك طرفش يكي از ضعيفترين ارتشهاي دنيا با كمبود هواپيما و تسليحات و طرف ديگرش سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) تا دندان مسلح بود، شش ماه به طول انجاميده و در اين بازه زماني هزينهي سنگيني بر دوش كشورهاي اروپايي تحميل شده است.
حضور ناتو در ليبي در ابتدا با اين توجيه بود كه از جان غيرنظاميان در مقابل حملات نيروهاي وابسته به حاكم مستبد اين كشور محافظت شود. با اين حال آشكار بود كه حضور نيروهاي ائتلافي را نميتوان چيزي غير از مداخله در يك جنگ داخلي قلمداد كرد.
تشابه جنگ ليبي به جنگ كوزوو بسيار زياد است. در جنگ كوزوو طي 78 روز بمباران مناطق صربنشين هزاران تن به خاك و خون كشيده شدند و در نهايت ناتو اعلام كرد كه چنين پيروزي بزرگي غيرقابل تصور است! "مسئوليت براي محافظت از غير نظاميان" براي توجيه اقدامات ناتو در ليبي يادآور عنوان "مداخله انساندوستانه" در جنگ كوزوو است.
به هر حال در ليبي برخي از اصليترين همپيمانان ائتلاف ناتو يا شركت نداشتند و يا در كمپين هوايي "منطقه پرواز ممنوع" حركت به خصوصي از خود نشان ندادند؛ از جمله اين كشورها ميتوان به اسپانيا و تركيه اشاره كرد.
جنگ ليبي نبردي بود كه در آن نروژيها و دانماركيها تعداد بسياري از نيروهاي خود را وارد ميدان كردند اما هواپيماها و خلبانان اين كشورها پس از مدتي دچار سردرگمي شدند. در همين حال فرانسه بخشي از تجهيزات خود را به بهانه تعمير از منطقه خارج كرد. همچنين ايتاليا براي صرفهجويي در هزينههايش طي اقدامي مشابه برخي از نيروها و تجهيزات هوايي خود را از عرصه درگيري خارج كرد.
تنها هشت عضو از 28 كشور هم پيمان در ناتو در نبرد ليبي شركت داشتند كه اغلب دچار كمبود تجهيزات بودند. كشوري مانند آلمان در كليه مراحل جنگ حتي در اجراي طرح منطقه پرواز ممنوع از همكاري با ناتو خودداري كرد.
گرچه واشنگتن نقش پشتيباني را در جنگ ليبي برعهده گرفت اما آمريكا همچنان نقش اساسي را در مراحل اوليه اين جنگ ايفا كرد. به رغم ترديدهايي كه در ميان اعضاي دولت اوباما در رابطه با شركت در جنگ ليبي وجود داشت، اين كشور نقش عمدهاي در جنگ ليبي داشت. آمريكا نيروهاي هوايي ليبي را از ميان برد تا ساير كشورهاي شركتكننده در جنگ در اجراي طرح منطقه پرواز ممنوع امنيت بيشتري داشته باشند. پس از آن آمريكا در زمينههاي اطلاعاتي به همكاري با ناتو پرداخت و در عين حال تسليحات لازم را در اختيار نيروهاي ائتلاف قرار داد. با كمك تجهيزات و نيروهاي ناتو و نيز مربيان و كارشناساني از فرانسه، قطر و انگليس به نيروهاي انقلابي در خاك ليبي، حكومت قذافي در آستانه سركوب قرار گرفت و هواداران وي مغلوب شدند.
با اين همه مساله اين است كه آيا كشورهاي اروپايي ناتو پس از اين ديگر باز هم دست به چنين اقدامهاي ماجراجويانهاي خواهند زد يا خير.
نكتهي ديگر اين است كه اروپا بايد ماهيت امنيتي و دفاعي خود را كه مدتهاست در موردش به تبليغات گسترده ميپردازد، ارتقا دهد. با توجه به دشواريهايي كه كشورهاي اروپايي در جنگ ليبي متحمل شدند، بعيد به نظر ميرسد كه اين كشورها در آينده دست به چنين درگيريهايي بزنند.
برخي كارشناسان دفاعي همچون توماس والاسك در مركز اصلاحات اروپايي در لندن معتقد هستند كه ديپلماسي واشنگتن كارگر بوده و در دوره جنگ ليبي كشورهاي عضو ناتو عمليات متفاوتي داشتند كه در اين عمليات نقش كشورهاي اروپايي در مقايسه با عملياتهاي پيشين ناتو در كشورهايي نظير افغانستان و عراق پررنگ تر بود.
پرداخت هزينههاي جنگ ليبي در كنار مساله كسري بودجه جزو مشكلاتي بود كه كشورهاي اروپايي با آن درگير بودند. اين نكته بايد در نظر گرفته شود كه به رغم همكاري حدود هشت كشور اروپايي در جنگ ليبي اتحاديه اروپا خود نقشي در اين جنگ ايفا نكرد.
فرانسوا هيسبورگ، تحليلگر بنياد مطالعات استراتژيك در پاريس ميگويد كه تصميم واشنگتن براي حمايت از جنگ و هدايت آن از پشت و تصميم برلين براي عدم شركت در جنگ در هيچ صورت، همه و همه عواقب و تاثيرات استراتژيك عمدهاي بر فعاليتهاي ناتو و اتحاديه اروپا خواهد داشت.
از سوي ديگرن فقدان حضور مستقيم آمريكا در ليبي احتمالا باعث ميشود دولت جديد ليبي مجبور به اعمال تدابير بيشتري در خصوص بازسازي زيرساختهاي خود شود.
اين تحليلگر فرانسوي بر اين باور است كه اگر نقش رهبري حمايتي به يك قانون و رويه تبديل شده باشد و سرمايه گذاري آمريكا در ناتو محدودتر شود، در نتيجه اروپا بايد به فكر سرمايه گذاري در منابع دفاعي باشد و نيروها و تجهيزات خود را ارتقا دهد.
مسالهاي كه جالب توجه به نظر ميرسد نحوه عملكرد اروپا در آينده در اين زمينه است. در صورتي كه فرانسه، انگليس و ساير كشورها سرمايه گذاري بيشتري در زمينه ارتقاي نيروهاي خود داشته باشند، اين كشورها مجبور خواهند بود ساير هزينهها را كاهش دهند . همچنين در اين صورت احتمال مداخله اين كشورها در جنگهايي همچون جنگ افغانستان كاهش مييابد.
در نتيجه ليبي مدلي تاريك براي آينده سازمان پيمان آتلانتيك شمالي است.»