واحد مرکزی خبر/ کسانی که گمان می کنند مداخله غرب در لیبی تنها با هدف به دست آوردن سرمایه نفتی یک کشورِ دیگر است سخت در اشتباهند چرا که تهاجم به لیبی به بهانه برقراری دموکراسی ، علاوه بر انکه برای مردم این کشور رنج و مرگ بدنبال داشته است برای غرب ، میلیارد ها دلار ثروت باد آورده به ارمغان آورده است.
جنگ در لیبی در واقع (بیش از سرمایه نفتی ) منابع و ذخایر فراوان این کشور ، از نفت تا آب و گاز را در جیب غرب سرازیر می کند.
اما سهم مردم لیبی در این میان چیست؟ پایگاه اینترنتی quotation mark گلوبال ریسرچ در گزارشی می نویسد مداخله نظامی انگلیس در لیبی برای کسب منافع از فروش تسلیحات صورت می گیرد ، ایتالیا به دنبال کسب منافع گاز طبیعی برای خود است و فرانسه به دنبال بهره برداری از منابع آب این کشور است.
در این میان سهم امریکا نیز روشن است از یک سو بهره گیری از مبارزه خود با تروریسم و دیگری قراردادهای پس از جنگ لیبی برای بازسازی این کشور است و در واقع برقراری دموکراسی و نجات جان مردم بنغازی تنها بهانه ای برای توجیه اقدامات کشورهای غربی است. براستی چه چیز در لیبی ، این کشور را تا این حد برای غرب مهم کرده است ؟ یکی از جواب ها به این سوال موقعیت جغرافیایی این کشور است.
لیبی در یک منطقه راهبردی بین سه منطقه حوزه دریای مدیترانه ، افریقا و جهان عرب قرار گرفته است و کنترل این کشور همواره راه موثر و فوق العاده ای برای اعمال قدرت در این سه منطقه و فراتر از آن بوده است.
از گذشته های دور کنترل غرب بر لیبی بسیار مهم و قابل توجه بوده است.
اکنون منافع دولت نیکلا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه در لیبی بیش از نفت در استفاده از منابع آبی این کشور نهفته است .
منابع آبی که همانند نفت در قرن بیستم ، گرانبها ترین منبع در قرن بیست و یکم برای کشورها به شمار می رود. این منبع گرانبها برخلاف نفت ، هیچ جایگزینی ندارد و از سوی دیگر میزان تقاضا برای این منبع ارزشمند همزمان با افزایش جمعیت کره زمین روز به روز در حال افزایش است. رشد جمعیت کره زمین ، تغییرات آب و هوایی ، آلودگی هوا ، شهرسازی و توسعه سریع کارخانه ها و صنایع ، همگی به افزایش تقاضا برای دستیابی به این منبع ارزشمند در جهان دامن می زند به گونه ای که گفته می شود میزان تقاضا برای منابع آبی تا سال دو هزار و چهل میلادی ، چهل درصد افزایش خواهد یافت. از سوی دیگر لیبی دارای منابعی به مراتب با ارزش تر از نفت است که از جمله آن می توان به ماسه سنگ معروف این کشور اشاره کرد که به میزان قابل توجهی در بستر دریا نهفته است .
معمر قذافی دیکتاتور فراری لیبی بیست و پنج میلیارد دلار در اجرای یک طرح رودخانه بزرگ مصنوعی - خط لوله آبی به طول چهار هزار کیلومتر زیر بیابانهای این کشور با قابلیت جا به جایی روزانه دو میلیون متر مکعب آب -- سرمایه گذاری کرد .
اجرای چنین طرحی می توانست کشور خشک لیبی را که تقریبا نود و پنج درصد آن بیابان است به کشوری حاصلخیز و خودکفا در تولید مواد غذایی خود تبدیل کند. امروزه شرکت های بزرگ فرانسوی نظیر سوئز ، اندئو و سورکنترل بیش از چهل و پنج درصد بازار آب جهان را در دست دارند.
این شرکت های فرانسوی به لیبی به عنوان یک ثروت باد آورده مهم می نگرند. اواخر سال گذشته سازمان اطلاعات مرکزی امریکا سیا quotation mark موضوع جنگ آینده بر سر منابع آبی را مطرح کرد که بر اساس آن رودخانه ها ، دریاچه ها و منابع آبی کشورها به دارایی های امنیت ملی تبدیل خواهند شد.
تغییر رژیم در لیبی در واقع نخستین نمونه مهم از برپایی چنین جنگی است. با جنگ لیبی و تاراج منابع آبی این کشور ، دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس به بازار دیگری چشم دوخته است که همان بازار تسلیحات است. موضع فروش تسلیحات غرب به رژیم های سرکوب کننده قیام های مردمی موضوعی است که امریکا همواره عمدا از آن چشم پوشی کرده است.
حتی روزنامه تایمز لندن گزارش داد فروش تسلیحات انگلیس به رژیم های سرکوب کننده قیام های مردمی در منطقه خاور میانه سی درصد افزایش داشته است. این روزنامه در گزارشی نوشت تسلیحات فروخته شده بین ماه های فوریه تا ژوییه این کشور به یکصد و یک میلیون دلار افزایش یافته است که این شامل تسلیحاتی است که می تواند برای سرکوب اعتراضات داخلی مورد استفاده قرار گیرد. اما در این میان نمی توان معاملات تسلیحاتی دولت باراک اوباما رئیس جمهور امریکا را نادیده گرفت.
طی یک دهه گذشته امریکا به طور میانگین سالانه پنج میلیارد و هشتصد میلیون دلار تسلیحات به رژیم های منطقه خاور میانه فروخته است. از سوی دیگر شرکت های پیمانکاری امریکایی از ثروت های باد آورده در دوران بازسازی پس از جنگ لیبی بهره خواهند برد.
واقعیت این است که هر پل ، جاده ، تاسیسات و راه ارتباطی که بمب های هواپیماهای جنگنده تخریب می کنند ، بار دیگر با پول مالیات پردازان لیبیایی بازسازی خواهد شد. در واقع می توان گفت هزینه تقریبی یک میلیارد و یکصد میلیون دلاری که دولت امریکا برای بمباران لیبی هزینه کرده است در مقایسه با سودی که شرکت های پیمانکاری امریکایی به چنگ خواهند آورد همانند یک قطره در اقیانوسی بیکران است.
بسیاری از این شرکت ها نیز با دولت باراک اوباما و سلسله مراتب نظامی این کشور روابط بسیار نزدیک و مستحکمی دارند. برخی آمارها نشان می دهد ، در حقیقت بیش از هفتاد درصد افراد و شرکت های امریکایی برای اجرای قراردادهای خود در دوران پس از جنگ عراق و افغانستان طی دو سال گذشته بیش از هشت میلیارد دلار کسب کرده اند. حدود هفتاد درصد این شرکت ها اعضا و کارکنانی داشتند که در دولت های دموکرات و جمهوریخواه کار کرده اند یا روابط نزدیک با آنها داشته اند و یا آنکه از اعضای کنگره یا از سطوح بلند پایه ارتش امریکا بوده اند.
بنابر این به طور خلاصه می توان گفت انداختن بمب ها در لیبی می تواند بسیار سود آور باشد. و در آخر می توان به منبع بسیار مهم نفت لیبی اشاره کرد که مسلما بخش مهمی در این معادله به حساب می آید. لیبی بزرگ ترین ذخایر نفتی را در میان کشورهای افریقایی داراست و هشتاد و پنج درصد صادرات آن به کشورهای اروپایی است. بسیاری از تصاویر آرشیوی سیلویو برلوسکنی نخست وزیر ایتالیا با معمر قذافی و هیئت همراه وی ، همگی نشان می دهند که تا چه حد کشور لیبی برای ایتالیا از اهمیت برخوردار است. نفت لیبی بویژه برای ایتالیا اهمیت دارد.
بیشتر پالایشگاه ها در ایتالیا برای نفت خام شیرین لیبی ساخته شده است و آنها نمی توانند به راحتی نفت خام سنگین عربستان سعودی را که اخیرا جایگزین کاهش تولید نفت لیبی شده است ، پالایش کنند. از سوی دیگر ذخایر گاز طبیعی لیبی که بیش از پنجاه و دو تریلیون و هفتصد میلیارد فوت مکعب تخمین زده می شود ، منبع انرژی طبیعی قابل توجهی است. ایتالیا با کسب اطمینان از منبع در دسترس لیبی، وابستگی کمتری به روسیه خواهد داشت.
بنابر این استفاده از ذخایر و منابع انرژی لیبی ، از نفت گرفته تا آب و گاز ، فروش تسلیحات و بازسازی دوران پس از جنگ در لیبی ، همه و همه میلیاردها دلار ثروت باد آورده در جیب غرب سرازیر خواهد کرد.
اکنون بار دیگر این سوال مطرح می شود که سهم مردم لیبی در این میان چیست؟