خبرگزاری فارس: فاجعه کشتار زندان ابوسلیم که در سال 1996 اتفاق افتاد و طی آن 1200 زندانی بیگناه طرف چند دقیقه توسط قذافی قتلعام و در گورهای دسته جمعی برای درس عبرت زندانیان دیگر دفن شدند، هیچگاه از خاطر لیبی محو نخواهد شد.
به گزارش فارس به نقل از پایگاه خبری الفجر، هم اکنون که دیکتاتوری معمر قذافی پس از 42 سال سرنگون شده و کشور بدست انقلابیون افتاده، ابعاد تازهای از جنایات چهار دههای این رژیم برملا میشود که زندانهای قذافی گوشهای از این جنایات است، در این گزارش سلسلهوار تلاش شده به این زندانها و جنایات صورت گرفته در آنها پرداخته شود.
در بخش ششم این گزارش به فاجعه کشتار زندان " ابو سلیم" توسط یکی از شاهدان عینی این حادثه میپردازیم که طرف چند دقیقه 1200 زندانی بیگناه توسط قذافی قتل عام شدند و برای اینکه زندانیان دیگر ابو سلیم از این حادثه درس عبرت بگیرند، قذافی اجساد کشتهشدگان را در گورهای دسته جمعی در محوطه زندان دفن کرد.
"حسین رجب الشافعی"، یکی از شاهدان عینی کشتار زندان ابو سلیم که در سال 1996 اتفاق افتاد، میگوید که در این زندان در معرض انواع و اقسام شکنجهها قرار گرفته، بگونهای که در برخی موارد این شکنجهها موجب بروز نقصهایی در بدن وی شده است.
نگاهی کلی به زندان
این زندان در منطقه ابو سلیم قرار دارد و به همین خاطر به زندان ابو سلیم معروف شده و در واقع در پادگان پلیس نظامی 28 سپتمامبر احداث شده که در آن قرارگاه پلیس و زندانهای نظامی قرار دارد و برای سالیان سال خیری خالد ریاست آن را برعهده داشت و همچنان داخل پادگان ساختمانها و انبارها و ایستگاههای سوختگیری بسیار و مسجد وجود دارد، در میان این ساختمانها دو زندان بزرگ هریک به مساحت 10 هزار متر مربع نیز وجود دارد که به 8 بخش تقسیم شده و مساحت هر بخش حدود 45 متر طول و 14 متر عرض و هر بخش به 14 بند تقسیم شده که مساحت هر بند 6متر در 6 متر است، هر بند دارای یک حمام 2متر در 2 متر و پنجرهای به اندازه 40 در 45 سانتیمار رو به حیات است، در حالیکه ارتفاع سقف هر بند 5 متر است. اما بندهای هفتم و هشتم علاوه بر بندهای عمومی هر یک دارای 20 سلول انفرادی است و این دو زندان توسط یک دیوار از یکدیگر جدا شدهاند.
تشدید فعالیت اسلامگرایان مساوی با تشدید فشار رژیم
پس از سال 1988 که فعالیت جریان اسلامگرا در کشور پر رنگتر شد، حملات رژیم قذافی علیه اسلامگرایان نیز به شدت افزایش یافت و با زدن برچسب کفر و الحاد به اعتقادات آنها هرجا اسلامگرایی در کشور یافت میشد، بازداشت و به زندان افکنده میشد،بگونهای که در دستگاه امنیت داخلی رژیم قذافی دایرهای به اسم دفتر مبارزه با کفر و الحاد تاسیس شد.
در سال 1989تعداد اسلامگرایانی که به زندانهای رژیم قذافی افکنده شدند، به بیش از هزار نفر رسید که در شرایطی بسیار بد در زندانهای قذافی نگهداری میشدند.
بهبود وضعیت زندان اواخر دهه 90
در سال 1990- 1989 پس از پایان بازجویی کلی از زندانیان زندان ابو سلیم زندانیان به سه گروه الف و ب و ج تقسیم شدند. گروه ج زندانیانی را دربرمیگرفت که به زودی آزاد میشدند و 450 نفر را شامل میشدند و پیش از آزادی برای آنها کلاسهای آموزشی و تربیتی شستشوی مغزی توسط کمیتههای انقلاب و امنیت داخلی به همراه یک وعده شام که در رستورانی همان حوالی به آنها داده میشد، برگزار گردید؛ در همین حین گروهی از زندانیان بند هفت که از قضا تعداد آنها نیز هفت نفر بود، تصمیم به فرار از زندان گرفتند که در شب اجرای نقشه 5 نفر دیگر از بندهای دیگر نیز به آنها ملحق شده و قرار گذاشتند، شب هنگام و زمان دادن وعده شام نقشه خود را به اجرا بگذارند، نمیخواهم بگویم آن جریان موجب اتخاذ تصمیمات بعدی در حق زندانیان شد، اما در واقع این حادثه بهانهای بدست رژیم و مسئولان زندان داد تا به یکباره شرایط زندان را تغییر دهند، ملاقاتها حذف شد، تمام امکانات نسبتا رفاهی که برای زندانیان در نظرگرفته شده بود، لغو گردید، وضعیت غذا بسیار بد و نامطلوب شد و شکنجه و آزار و اذیت زندانیان به شدت افزایش یافت، بگونهای که مرگ و زندگی دیگر برای زندانیان هیچ فرقی نمیکرد.
اعتصاب 29 ژوئن 1996
این شرایط تا سال 1996 ادامه داشت تا اینکه در روز جمعه 29 ژوئن 1996 گروهی از زندانیان تصمیم گرفتند، در اعتراض به شرایط بد زندان به نحوی دست به اعتصاب یا تظاهرات بزنند و آغاز حادثه به ساعت 4 و 30 دقیقه 29 ژوئن بازمیگشت. در این ساعت گروه مسئول توزیع غذا وارد زندان شدند، وقتی گروه مسئول تغذیه وارد اولین بند که بند دوم بود، میشود و درب بند را باز میکند، یکباره تمام زندانیان که پشت درب پناه گرفته بودند تا پس از ورود گروه از بند خارج شوند، روی مسئول تغذیه هجوم آورده و همین موجب افتادن وی بر زمین و از هوش رفتن او میشود.
ورود مسئولان زندان و مذاکره با زندانیان
سپس زندانیان به سمت درب اصلی زندان حرکت میکنند که به هر طریق ممکن قفلها را شکسته و درب زندان را باز کنند که توسط نگهبانان زندان سرکوب میشوند، و حادثه به مسئولان مافوق اطلاع داده میشود، مسئولان از جمله خالد عبدالله السنوسی و خلیفة حنیش و عمار لطیف و مصطفى الزائدی و موسى کوسه به زندان آمده و عبدالله السنوسی خواستار مذاکره با زندانیان میشود تا خواستههای آنها را بشنود.
اعلام خواستههای زندانیان
خواستههای زندانیان در بهبود رفتار زندانبانان و مداوای بیماران و بهبود وضع غذا خلاصه میشد، السنوسی دستور خارج کردن بیماران از زندان که 120 نفر بودند و همچنین جدا کردن زندانیان معارض را میدهد و آنها را به محوطه حیات زندان میآورد و به دیگر زندانیان دستور میدهد، به بندهای خود بازگردند تا به خواستههای آنها به ترتیب پاسخ داده شود.
آغاز عملیات کشتار
زندانیان بیمار و معارض به حیات زندان آورده میشوند و توسط سربازان زندان تیربازان میشوند و در سلولهای مابقی زندانیان که زندانیان بندهای سه و چهار و پنج و شش و یک بودند، نارنجک و بمب انداخته میشود، بگونهای که صدای انفجارهای شدید تا کیلومترها به گوش میرسید، پس از آن نیز صدای رگبار و مسلسل تا ساعتها به گوش میرسید تا اگر در این میان کسی زنده مانده باشد، به هلاکت برسد.
نخوه دفن اجساد
این جنایت را گردان منصور ضو، پسر عموی قذافی به اجرا گذاشت، اجساد تا شب به همان وضعیت باقی ماندند تا اینکه کامیونهای یخچالدار مخصوص حمل گوشت وارد زندان شده و نگهبانان زندان اقدام به انتقال اجساد تعدادی از زندانیان به داخل این ماشینها کردند و ماشینها فردا صبح از زندان خارج شدند، اوضاع تا فردا شب روز کشتار به همان حال باقی ماند تا این که بار دیگر همان ماشینها آمدند و اجساد دیگری را به بیرون کردند، اما به دلیل شدت گرما در سومین روز حادثه اجساد متعفن گردید، این درحالی است که تعدادی از اجساد را نیز در محوطه زندان دفن کردند، این وضعیت تا روز چهارم ادامه داشت و بوی تعفن و خون با وجودیکه از تمام مواد ضد عفونیکننده جهت از بین بردن آن استفاده شد، به مشام میرسید و تمام زندانیان ابو سلیم به خوبی ماجرای این کشتار را میدانند.
انتقاد جامعه بینالمللی
این کشتار باوجود تمام تلاش رژیم قذافی جهت کتمان کردن آن بازتاب گستردهای در جامعه جهانی داشت و به شدت وجه رژیم قذافی و شخص وی را زیر سوال برد و سرهنگ قذافی تا سالها از انجام این کشتار اظهار بیاطلاعی میکرد تا اینکه در سال 2004 اعتراف کرد که از وقوع آن حادثه اطلاع داشته و با دستور وی این قتلعام انجام شده است.