برگ برنده رسانههای خبری معتبر و پرمخاطب جهان چیست؟ اینطور نیست که بعد از جذب مخاطب و اعتمادسازی، تلاش میکنند همواره در هر جریان خبری و غیرخبری، نگاه رسانهای خود را حتی الامکان به شکل مستند به مخاطب منتقل کنند؟ و ما چه میکنیم؟
واحد مرکزی خبر: محسن حدادی درباره عملکرد و خبرنگاران آن در نقاط مختلف جهان، در وبلاگ خود این موضوع را سوژه یادداشت خود کرد.
در بخشی از این یادداشت آمده است:
برگ برنده رسانههای خبری معتبر و پرمخاطب جهان چیست؟ اینطور نیست که بعد از جذب مخاطب و اعتمادسازی، تلاش میکنند همواره در هر جریان خبری و غیرخبری، نگاه رسانهای خود را حتی الامکان به شکل مستند به مخاطب منتقل کنند؟ و ما چه میکنیم؟
شاید بد نباشد بعد از ۳۲ یا ۳۳ سال، یک نفر در واحد مرکزی خبر رسانه ملی، در نشستی شفاف با اصحاب رسانه گزارشی از تیمهای اعزامی به سراسر جهان، بیلان کاری خبرنگاران مستقر در کشورهای مختلف و همچنین تحلیل وضعیت موجود و افق پیش رو ارائه دهد.
یعنی بعد از ۳۳ سال وقت آن نرسیده، یک نفر به طور صریح به هموطنان ایرانی توضیح دهد که بیت المال این کشور که از چاه های نفت سر سفره صداوسیما سرو میشود تا نمایندگانی از رسانه ملی در سراسر جهان مستقر شوند، چگونه و با چه محصولی از امواج رادیویی و تلویزیونی به قاب جادوی خانگی میرسد؟
آیا وقت آن نرسیده که واحدمرکزی خبر، نمایندگیهای خود را به طور کامل تعطیل کند و به جای اعطای نمایندگی به عنوان یک «پاداش» و یا فرصتی برای «هواخوری» آن را به معبری برای افزایش برد رسانهای کشورمان تبدیل کند؟
آیا واقعا وقت آن نشده که رسانه ملی از خودش بپرسد، چند درصد گزارش های روزانه باکسهای متعدد و متنوع خبری اش را محصولات ارسالی نمایندگانش از بیرون کشور، تامین میکند و چند درصد اخبار ترجمه شده از رسانههای دیگر است؟
اصولا پاسخ دادن به این سوال ها محال به نظر میرسد... وگرنه همه میدانند که در کشور ما اصولا اگر رسانه ملی کاری خارج از قواعد روزمره انجام دهد، علاوه بر پخش ویژه در همه بخش های خبری، به شکل ویژهتر و در نشست های «صمیمی» تقدیر میشود که مثلا در پوشش اخبار جریان ایکس ما سنگ تمام گذاشتیم و خیلی خوب بودیم و در کل دنیا نمونه نداشتیم و بعد هم نامه صدو چند نماینده مجلس در تقدیر از رسانه ملی و بعد هم... در واقع به نظر میرسد خود رسانه ملی و واحد مرکزی خبر هم میدانند چه آشی پختهاند و از این آش به هیچ وجه نذری برای ملت در نمیآید!
در چنین وانفسایی که برخی خبرنگاران محترم واحد مرکزی خبر در سفرهایی سیاحتی ـ زیارتی در کشورهای مختلف قاره های ۵گانه دنیا حضور دارند، اصولا کار خبری معنایی ندارد جز یک گزارش در طول ماه و شاید حتی سال! بالاخره تلویزیون الجزیره و یورونیوز و رویترز و کمی هم پرستیوی و العالم هستند و نیازی به تولید گزارش و خبر اختصاصی نیست! تحلیل و نگاه خبری خودمان را هم با نشست های بعد از خبر ردیف میکنیم! (ببخشید که برخی مدیران به همین نیت، فکر می کنند مخاطب به خاطر برنامه های اینچنینی بعد از خبر، دیگر سراغ رسانههای غیر بومی را نمیگیرد!)
عرض می کردم! که در چنین وانفسایی یک نفر پیدا شده که در بزنگاهی خبری، خودش را به مرکز خبر رسانده و حتی الامکان مخاطب ایرانی را نه با ترجمه روی تصاویر ماهواره ای دیگران (پخته خواری تصویری) بلکه با تصاویر خودش، نگاه خودش، روایت خودش که دست بر قضا نماینده ملت است در آن نقطه به سمع و نظر ما میرساند.
اعزام «کامران نجف زاده» به لیبی و ارسال گزارش هایی از آنجا چند معنی واضح دارد:
خود نجف زاده به این نکته پی برده که مخاطب تلویزیونی همان نجفزاده جسور و خلاق را می خواهد نه نجف زاده کارمند و مجری.
او ریسک سفر به لیبی بحران زده را به جان خریده تا هم ضعف سایر نماینده های رسانه ملی و خواب خرگوشی سالیانهشان را برجسته کند و هم خاطره خوش روزهای گذشته را با نگاه ظریفش به دنیای خبر، زنده کند.
او در لیبی است تا واحد مرکزی خبر برای بار دیگر بداند و بفهمد که دنیای رقابت رسانه ای، دنیای تحلیل کارمندی کارشناسان ساختمان شیشه ای جام جم نیست که در برنامه زنده حاضر شوند و برای اخبار سیما، هورا بکشند برای مثلا پوشش خیلی فوق العاده حمله به غزه.
خاطرتان هست که در جریان جنگ ۳۳روزه لبنان و بعد تر هم غزه، رسانه ملی یک نماینده فعال در آن سرزمین داشت و فاصله اش با کانون اتفاقات حدود چهار - پنج کیلومتر بود؟!
حالا اما نجف زاده ـ بدون شک با اصرار خودش ـ در لیبی است تا نشان دهد میشود، میشود تنها بخشی از میلیون ها دلار سالیانه را که خرج نمایندگی های خود در سراسر جهان می کند، صرف اعزام و ساخت مستندهای روز و کوتاه از سرزمین هایی کند که برای مردم جنبه سرگرمی، خبری و همذات پنداری دارند؛ کاری که برنامه «پارک ملت» به خوبی با دوسه نفر درباره کشورهای مختلف دارد انجام می دهد و واحد مرکزی خبر ما سالهاست بلد نیست و شاید نمی خواهد که بلد شود و یا انجام دهد.
خدا را شکر که رسانه ملی همین نجف زاده را دارد و البته به علاوه آن یک عدد خبرنگار دلاوری که یک هفته در میان از دیدنش ذوقزده میشویم؛ هم از دیدارش و هم از حیاتش!