جهان نیوز- بیشک مهمترین رویدادی که پس از سرنگونی حسنی مبارک در مصر رخ داد، اتفاقاتی بود که هفته گذشته به وقوع پیوست و منجر به تسخیر سفارت اسراییل در قاهره شد. تسخیر سفارت رژیم صهیونیستی در قاهره و تقاضای عمومی مردم مصر برای لغو پیمان کمپ دیوید نشان داد که انقلاب مصر یک حرکت اعتراضی تنها نیست، بلکه انقلابی بزرگ است که ایدئولوژی همراه آن است.
آنچیزی که علیالظاهر در ۲۲ بهمن ماه سال گذشته با سقوط مبارک به پایان رسیده، در واقع نقطه آغازی برای تولد مصر جدید بود. تحولات دو ماه اخیر، خصوصا اتفاقاتی که در موضوع اصلاح روابط رژیم صهیونیستی و رژیم مبارک رخ داد، نشان از این واقعیت دارد که ابعاد بینالمللی انقلاب مصر آغاز شده است. با توجه بهجایگاه محوری مصر در جهان عرب و مرجعیت مذهبی این کشور برای بسیاری از کشورهای خاورمیانه، باید منتظر اتفاقات بزرگی بود که بهواسطه اینرویداد مهم در منطقه کلید خواهد خورد. دور از انتظار نیست که اتفاقی مشابه آنچه جوانان انقلابی در قاهره انجام دادند و اعتراض خود به روابط دولتشان با اسراییل را بارها به نمایش گذاشتند، در اردن، عربستان، کویت، قطر و بسیاری دیگر از کشورهای عربی که روابط آشکار و یا پنهان با رژیم صهیونیستی دارند، رخ داده و شاهد یک موج جدید منطقهای در جهت منزوی کردن اسراییل در میان کشورهای اسلامی باشیم.
امروز روند بیداری اسلامی در قاهره بهجایی رسیده که شورای نظامی مصر و دولت آقای عصام شرف که ماههای پایانی خود را سپری میکنند، بهنظر میرسد در شرایطی باشند که بتوانند در جهت ادامه روابط با اسراییل یا قطع اینروابط تصمیمگیری کنند. چراکه از یک طرف برای اخراج سفیر رژیم صهیونیستی تحت فشار شدید انقلابیون هستند و از طرف دیگر توسط آمریکاییها و اروپاییها تحت فشار قررا دارند تا روابط مصر و اسراییل محفوظ بماند. بنابراین پیشبینی میشود که در طول دوره باقیمانده زمامداری شورای عالی نظامی و عصام شرف بر مصر، وضعیت روابط در یک حالت تعلیق غیررسمی قرار گیرد بهطوریکه تصمیمگیریهای مهمتر در اینخصوص به پس از روی کار آمدن دولت آینده که یک دولت مسئول و دائمی است موکول شود. به بیان دیگر، مطمئنا این وضعیت شکننده ادامه خواهد داشت و غرب بهویژه آمریکا نخواهد توانست با اعمال فشار بر دولت فعلی مصر و تصویرسازی کاذب، مانع از بحرانیتر شدن وضعیت منطقهای اسراییل شود.
شباهتهای حمله به سفارت اسراییل و عربستان
موضوع دیگری که موازی با اشغال سفارت اسراییل در مصر انجام گرفت، حمله انقلابیون خشمگین به سفارت عربستادن سعودی بود که از چند منظر قابل بررسی است. واقعیت آن است که اسراییل، عربستان، اروپا، آمریکا و رژیم مبارک قطعا از نظر کارکردی در یک جبهه قرار داشتند. شاید بتوان میان عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی تفاوتهایی قائل بود، اما این تفاوتها جنبه ماهوی نداشته و منجر نمیشود که در این جبهه آنها را بهطور آشکار از هم جدا کرد. انقلابیون مصر مطمئنا به یاد دارند که چگونه عربستان سعودی تا آخرین لحظات سقوط مبارک در کنار آن رژیم قرار داشت و حتی بعد از سقوط این دیکتاتور، عملا در جهت ایجاد اختلاف بین نیروهای انقلابی و سنگاندازی در مسیر حرکت مردم حرکت کرد. طبیعی است که در جریان یک انقلاب که حرکات احساسی جزو لاینفک آن است، مردم مصر نسبت به سیاستهای رژیم سعودی اعتراض شدیدی داشته باشند؛ اعتراضی که حتی منجر به حمله به سفارت عربستان سعودی در قاهره شود. این نکتهای است که تا حدود بسیار زیادی ماهیت ضدغربی حرکت مردم مصر را نیز نمایان میکند، چراکه اگر حرکت مصریها محدود به مقابله با رژیم صهیونیستی و حمله به سفارت اسراییل میشد، باید این تعبیر را بهکار میبردیم که مردم مصر با اسراییل مشکل دارند و نه الزاما با غرب و رژیمهای همگرا با غرب. اما حمله توأمان مردم به سفارتخانههای رژیم صهیونیستی و عربستان نشان داد که اعتراضات مردمی کل جبهه غرب را در بر میگیرد و نهفقط یک ضلع آن را. بنابراین آنچه که در عمل اتفاق خواهد افتاد تصویر یک مصر جدید در عرصه مناسبات منطقهای است که تبعا با تصویر گذشته مصر کاملا متفاوت خواهد بود و بیانگر یک جبهه جدید در جهان عرب و یک موقعیت جدید برای مصر است. به زبان سادهتر باید گفت، حمله توامان به سفارت اسراییل و عربستان سعودی وضعیتی نمادین و سمبلیک بود که میتوان با تأمل در آن به ماهیت، عمق و گستره نهضت ضداسراییلی مردم مصر پی برد.
شباهتهای انقلاب در ایران و مصر
شباهت بسیار زیادی بین شرایط ۹ ماه اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران با هشت نه ماه پس از سقوط مصر وجود دارد. در جریان پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران مواجه با دو مسأله بودیم. از یک طرف یک دولت سازشکار و غیرانقلابی بر سرکار بود و تلاش میکرد تا مناسبات گذشته ایران با غرب را در شکل جدید بازسازی کند که این سیاست دولت بهشدت مورد اعتراض مردم و حضرت امام (رحمتاللهعلیه) بود. نکته دوم نیز تلاش غربیها بود بهطوریکه با استفاده از ظرفیتهای سیاسی از جمله سفارتخانهها تلاش میکردند آب رفته را به جوی بازگردانند و دوباره سازوکاری را برای اسارت ایران در جبهه غرب بهوجود بیاورند که مردم در مقابل اینروند هم ایستادند. مردم انقلابی ایران از یک طرف سفارت آمریکا را اشغال کردند و نشان دادند که اجازه نخواهند داد غرب و آمریکا به رأس کار بازگردند و از طرف دیگر با انتقاد نسبت به روند دولت مهندس بازرگان، باعث سقوط این دولت شدند.
در مصر هم چنین وضعیتی را شاهد هستیم. دولت عصام شرف در مصر شباهت بسیار زیادی به دولت آقای بازرگان در ایران دارد. عصام شرف یکی از نیروهایی است که در میدان التحریر مصر در کنار جوانان در فاصله پنج بهمن تا ۲۲ بهمن (دوره انقلاب) حضور داشت، اما در نهایت انتخاب او، نه توسط جوانان و نیروهای انقلاب، بلکه در یک بستر سیاسی خاص و توسط آقای محمدحسین طنطاوی، رهبر شورای نظامی، اتفاق افتاد. روندی که دولت آقای عصام شرف طی میکند بیانگر آن است که او میکوشد دوباره مصر را به دوره مبارک و سادات بازگرداند. حرکت مردم در روزهای اخیر و تسخیر سفارت رژیم صهیونیستی توسط مردم که منجر به شهادت سه نفر و زخمی شدن هشت نفر از تظاهراتکنندگان توسط نیروهای نظامی شد، بیانگر این نکته است که مردم از یک سو بهشدت نگران بازگشت دوره سلطه غرب و مناسبات دوره مبارک هستند و از طرف دیگر دولت عصام شرف را برنمیتابند.
بازتاب حرکت مردم در تهران و قاهره هم شباهت زیادی به هم داشت. بازتاب حرکت مردم ایران در روز ۱۳ آبان سال ۵۸ و تسخیر سفارت آمریکا، به این صورت نمودار شد که مواضع غرب نسبت به ما تندتر شد؛ از طرف دیگر هم دولت محافظهکار بازرگان سقوط کرد. امروز هم ما شاهد تند شدن مواضع آمریکاییها و صهیونیستها نسبت به انقلابیون مصر هستیم و همزمان میشنویم که عصام شرف استعفا داده و بهزودی یکی از نظامیان مصر جای او را خواهند گرفت. اینها شباهتهایی است که از جنبههای مختلف بین انقلاب ایران و انقلاب مصر دیده میشود.
آینده جهان عرب در گرو آینده مصر
معتقدم اقدام نمادین مردم مصر در اشغال سفارت اسراییل و حمله به سفارت عربستان، دوباره التهاب انقلاب مصر را به اوج رسانده است. اگر محمدحسین طنطاوی و عصام شرف پیام حرکت مردم را درک کنند، مسلما از اقدام مستقیم بر علیه انقلابیون پرهیز خواهند کرد. اما اگر چنانچه حکام فعلی مصر بر روش گذشته خود تأکید داشته باشند، مسلما شاهد اوجگیری حرکتهای مردمی علیه شورای عالی نظامی و علیه مناسبات مصر و غرب خواهیم بود.
نکتهای که باید در نظر داشت این است که مصر با توجه به عظمت فرهنگ و تاریخ خود، دارای یک موقعیت کلیدی و استراتژیک در سطح خاورمیانه و حتی جهان است. بر همین اساس قطعا مردم این کشور بیش از این زیر بار رفتارهای تحقیرآمیز غرب نخواهند رفت و در جهت احیای هویت مصر و تبدیل مصر به کشوری فعال و اثرگذار در عرصه مناسبات منطقهای حرکت میکنند. اگر این سلسله نکات را در کنار هم در نظر بگیرم که مصر دارای معتبرترین دانشگاههای جهان عرب و بیشترین جمعیت تحصیلکرده در بین کشورهای عربی است و بیشترین رسانهها را برای انتقال پیام نیروهای انقلاب در اختیار دارد و از همه مهمتر با وجود الازهر که رهبری فکری و مذهبی سه مذهب حنفی، مالکی و شافعی را نمایندگی میکند و کانون مذهبی سه پنجم مسلمانان دنیاست، به این نتیجه خواهیم رسید که تحول در مصر، در واقع تحول در جهان عرب است. بنابراین پیشبینی من از آینده مصر این است که در یکی دو سال آینده دارای یک موقعیت کلیدی در جهان اسلام خواهد شد و چهره جهان اسلام را تا حدود زیادی تغییر خواهد داد و قطعا به دوره حقارت و اسارتی که رژیم مبارک در یک دستور کار غربی و صهیونیستی بر آنها مستولی کرده بود، بر نخواهد گشت.
سعدالله زارعی