"در حال حاضر اين مساله چندان مهم نيست كه دستگيري و مجازات معمر قذافي تا چه زماني به طول انجامد. اما آنچه هماكنون با گذشت شش ماه از درگيريها در كشور آفريقايي ليبي ميتوان به راحتي در مورد آن نتيجهگيري كرد، برندگان و بازندگان اين جنگ است."
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، نشريه تايم در گزارشي آورده است: «بزرگترين و اصليترين برندگان در اين درگيري به طور قطع مردم ليبي هستند كه با كمك جامعه بينالمللي و به تبعيت از موجي كه در تونس و قاهره به راه افتاده بود، موفق شدند ديكتاتور مستبد اين كشور را از حكومت ساقط كنند. نتيجه درگيريها در ليبي هر چه باشد، ميتوان گفت شرايطي بهتر از آنچه در 42 سال گذشته رقم خورده، فراهم خواهد آمد.
گروه دوم برندگان شامل نيكولا ساركوزي، رئيسجمهوري فرانسه، ديويد كامرون، نخستوزير انگليس و باراك اوباما، رئيسجمهوري آمريكا هستند.
اين رهبران فرانسه و انگليس بودند كه باراك اوباما را متقاعد كردند تا سازمان ملل را براي صدور قطعنامه جهت مداخله نظامي در ليبي تحت فشار قرار دهد و اين اوباما بود كه بسياري از منابع لازم براي جنگ در ليبي را در اختيار نيروهاي مهاجم قرار داد.
زماني كه تقريبا هيچ يك از اين سه رهبر در نظرسنجيها در كشورهايشان از محبوبيت چنداني برخودار نبودند، آنها تمام تلاش خود را در ليبي براي به راه انداختن كمپين عليه دولت مستبد به عمل آوردند.
در نهايت سازمانهاي بينالمللي از سازمان ملل گرفته تا دادگاه كيفري لاهه و اتحاديه عرب تمام تلاش خود را به عمل آوردند تا سناريويي كه در عراق رقم خورد در ليبي رقم نخورد.
مكانيزمهاي چندجانبه در ليبي موثر واقع شد و اين كشور با حمايت برخي از كشورهاي منطقه توانست مانع رخ دادن وقايعي شود كه در عراق شاهد آن بوديم.
ليبي در حال حاضر تا حدودي به شرايط نسبتا عادي برگشته است و در مقايسه با سال 2003 و قبل از آن شرايط اين كشور آفريقايي به طور كلي عوض شده است.
اين در حالي است كه بازندگان جنگ ليبي نيز به آساني قابل تشخيص هستند. قذافي، خانواده و دايره نزديكان وي در حال حاضر اصليترين بازندگان بازي جنگ در ليبي هستند. حاميان آنها نيز از جمله اين بازندگان به شمار ميآيند.
در آمريكا و اروپا، افراد و جناحهايي كه از مداخله نظامي در ليبي حمايت نكردند و آن را يك اقدام يكجانبه در جنگي داخلي تلقي كردند، وجهه خود را در جامعه بينالمللي از دست دادهاند.
آلمان كه با قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل كه در آن استفاده از نيروهاي نظامي براي محافظت از جان غيرنظاميان مجاز اعلام شده بود، مخالفت كرد در حال حاضر يك شكستخورده در جنگ ليبي قلمداد ميشود. اين كشور از شركتكردن در كمپين سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) در ليبي خودداري كرد. علت اين امر فشارهاي سياسي داخلي و نيز اوضاع كنوني آلمان كه دچار مشكلاتي است، اعلام شد. اما با اين حال برايند افكار جامعه بينالمللي مبني بر اين است كه آنگلا مركل، صدراعظم آلمان اقدام چندان درستي را در سياستگذاري در قبال جنگ ليبي انجام نداده است.
به طور مشابه كشورهايي نظير چين و روسيه به رغم اينكه از حق وتوي خود در مقابل قطعنامه 1973 براي مداخله نظامي در ليبي استفاده نكردند، نسبت به كمپين ليبي نظر مثبتي نداشتند.
همچنين حمايتهايي كه گاهي از سوي اين كشورها از رژيم قذافي به عمل آمد، باعث شد جامعه بينالمللي در خصوص اين كشورها اين تفكر را داشته باشد كه آنها تعهدي نسبت به محافظت از غيرنظاميان و سازمانهاي غيردولتي و جناحهاي مختلف در ليبي ندارند.
نگرانيهايي درخصوص رعايت حقوق بشر در ليبي وجود داشت اما با اين حال شايد بزرگترين بازندگان جنگ ليبي غير از خانواده قذافي كشورهايي بودند كه به طور كاملا واضح و مبرهن به مخالفت با عقيده مداخله نظامي توسط جامعه بينالمللي براي محافظت از غيرنظاميان و از بين بردن حكومت ديكتاتور ليبي پرداختند.
به طور عمده دو گروه اصلي وجود داشتند كه به مخالفت با اين امر پرداختند، گروه اول حاميان رژيم قذافي بودند كه تا آخرين لحظات به مخالفت خود ادامه دادند و گروه دوم جناحهايي بودند كه در ابتدا با آغاز اين كمپين مخالف بودند. كشورهايي از جمله ونزوئلا، كوبا و نيكاراگوئه از ابتداي امر به مخالفت با آغاز كمپين نظامي عليه رژيم ليبي پرداختند.
با اين حال كشورهاي جنوب آفريقا به نوبه خود تلاشهايي را براي راهكاري براي حلوفصل مناقشات در ليبي انجام دادند. اين تلاشها راه به جايي نبرد، چرا كه برخي از كشورهاي جنوب آفريقا تا حدودي روابطي با رژيم قذافي داشتند.»