مصر

دکتر «ملکوتیان»، ‌استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، از جمله متفکرانی است که در عین حال که تحولات اخیر منطقه را محصول عوامل مختلفی می‌داند اما با استناد به براهین و استدلالات عینی معتقد است که اگر انقلاب اسلامی ایران اتفاق نمی‌افتاد تحولات اخیر منطقه در این حد از گستردگی و با حضور مؤثر نیروهای اسلام‌گرا اتفاق نمی‌افتاد.


گروه بین الملل برهان؛ علت اصلی خیزش های اخیر در کشورهای اسلامی، موضوعی است که ذهن بسیاری از متفکران را به خود مشغول ساخته است. در ایران نیز اظهار نظرهای متفاوتی در این باره وجود دارد. گروهی از کارشناسان این خیزش‏ها را محصول نیازهای اقتصادی مردم می‏دانند. عده‏ای دیگر آن را ناشی از گرایش مردم به دموکراسی‏خواهی می‏دانند و عده بیشماری نیز معتقدند که انقلاب اسلامی ایران الهام بخش این گونه حرکت‏ها بوده است. در ادامه‏ی گفت‏وگو با دکتر «مصطفی ملکوتیان»، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و متخصص تئوریهای انقلاب، به این مسأله می‏پردازیم:

1. عده‌ای حتی در ایران اعتقاد دارند نیازهای اقتصادی مردم خود این کشورها محرک این تحولات بوده است، عده‌ای دیگر نیز آن را ناشی از گرایش مردم به دموکراسی‌خواهی می‌دانند و در مقابل عده بیشماری نیز به تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر این تحولات اشاره می‌کنند. به نظر شما عامل اصلی این حرکت‌ها، چیست؟

واقعیت این است که اگر انقلاب اسلامی ایران اتفاق نیفتاده بود، این حرکت‌ها در این حد گسترده که در تمام جهان عرب با نیروهای خاصی که داخل این حرکت هستند، اتفاق نمی‌افتاد. همان طور که اشاره شد، انقلاب اسلامی ایران از دو جهت بر روی این حرکت‌ها تأثیرگذار بود: «یکی ارایه‌ی الگویی از استقلال و دوم نتایج خیره کننده‌ی این استقلال در پیشرفت.» در واقع تأثیربخشی ایران آن جوّ تحقیرآمیزی را که کشورهای اسلامی سالیان متمادی تجربه کرده‌ بودند، شکست.

چند وقت پیش مصاحبه‏ای با یک مصری را می‌خواندم که گفته بود وقتی شما در ایران یک موشک به فضا می‌فرستید ما این جا، هورا می‌کشیم. او با خود می‌گوید چرا مصر که دارای سابقه‌ی تمدنی بسیاری مانند ایران است، نشسته است و نگاه می‌کند؛ ولی ایرانی‌ دروازه‌های علم را در جنبه‌های استراتژیک و راهبردی آن فتح می‌کند. در واقع این پیشرفت‌ها به ایران قدرتی بخشیده که می‌تواند دشمنانش را خلع سلاح کند.

اما در مورد چرایی وقوع تحولات اخیر منطقه باید بگویم که این بحث‌ها در مورد انقلاب اسلامی ایران نیز وجود داشته است. یکی از اندیشمندان غربی جمله‌ی جالبی دارد؛ او می‌گوید: «اگر می‌خواهید نقش یک عامل را در یک پدیده‌ی اجتماعی بررسی کنید، یک لحظه تصور کنید اگر این عامل وجود نداشت آیا آن پدیده اتفاق می‌افتاد.» در انقلاب اسلامی ایران یک لحظه فکر کنید اگر نیروهای مذهبی نبودند، اگر امام خمینی نبود و فقط به عنوان مثال مارکسیست‌ها و ایده‌هایشان بودند، آیا اصلاً انقلاب اسلامی اتفاق می‌افتاد؟ هیچ عاقلی نمی‌تواند این مسأله را بپذیرد زیرا مقابله با مارکسیست‌ها برای ساواک چندان دشوار نبود.
در مورد لیبی، آقای «بلحاج» رییس شورای نظامی طرابلس در صحبت جالبی گفته بود آیا شما جز شعار الله اکبر از مردم لیبی، چیز دیگری شنیده‌اید؟ اما در این تظاهرات‌ها باید نکته‌ای را در نظر داشت و آن این که برای این‌که این‌ها بتوانند به اهدافشان برسند بالاخره باید ظرفی وجود داشته باشد و آن ظرف این است که انتخابات برگزار شود، آزادی به آن‌ها داده شود. ما اسلام‌گراها با لاییک‌ها در یک چیز مشترک هستیم و آن آزادی است؛ این اکنون یک ظرف است، این‌که چه مظروفی خواهیم داشت، بحث بعدی است.

عده‌ای می‌گویند که مثلاً چرا این‌ها شعار جمهوری اسلامی نمی‌دهند. این نکته را باید به یاد داشت که ملت‌ها فرهنگ‌های متفاوتی دارند. ما نمی‌خواهیم بگوییم که نظام حکومتی آن‌ها دقیقاً مانند نظام حکومتی ما خواهد بود ولی می‌گوییم نقش اسلام یک نقش اساسی و پررنگ است و اگر در این حرکت‌ها نیروهای اسلام‌گرا نبودند این حرکت‌ها به این شدت اتفاق نمی‌افتاد و به طور حتم این نیروهای اسلام‌گرا در آینده نیز نقش بسیار خوب و جدی در تشکیل حکومت خواهند داشت.


2. آیا این تحولات، تأثیری بر علوم سیاسی و تئوری‌های انقلاب خواهد گذاشت؟
به نظر بنده این تأثیر اتفاقاً می‌تواند بسیار جدی باشد. یک بار پیش از این در سال 1357، انقلاب اسلامی ایران یک تکانی به نظریه‌های انقلاب داد. آقای «جک گلدستون» کتابی دارد به نام «نسل سوم نظریه‌های انقلاب» که در آن نسل‌های مختلف نظریه‌های انقلاب را تا دهه‌ی 1970م. برشمرده است. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و نیکاراگوئه که هر دو در سال 1970م. اتفاق افتاد و بعد از تحولات دیگری که در پایان قرن بیستم اتفاق افتاد، او گفت که در حال حاضر نظریه‌های انقلاب وارد نسل چهارم شده است.

بنده در مورد انقلاب اسلامی تحقیق کرده‌ام و در آن جا نقش فرهنگ را به عنوان عامل اول و اساسی شناسایی نمودم. البته فرهنگ جنبه‌های مختلفی دارد؛ هم جنبه‌ی مفهومی و هم جنبه‌ی ساختاری دارد. فرهنگ هم به عنوان یک عامل مستقل ایفای نقش می‌کند و هم هماهنگ کننده‌ی سایر عوامل است. البته ما عوامل جامعه‌شناختی، سیاسی، اقتصادی و روان‌شناختی را رد نمی‌کنیم اما فرهنگ را به مثابه هماهنگ کننده‌ی این عوامل می‌دانیم مانند ملاتی که آجرهای یک دیوار را به هم می‌چسباند. در مورد انقلاب اسلامی، تمامی عوامل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، جامعه‌شناختی و روان‌شناختی دخیل بودند اما هیچ یک از آن‌ها به تنهایی قادر نبودند انقلاب به راه بیندازند بلکه فرهنگ این‌ها را با هم جمع کرد و هویتی را تشکیل داد که توانست ایستادگی کند.

در مورد این انقلاب‌ها که شما می‌فرمایید، بدون شک می‌توان گفت که این‌ها به طور قطع روی تئوری‌های انقلاب تأثیر می‌گذارند و به طور حتم نظر صاحب‌نظران را جلب خواهند کرد زیرا خیلی سریع و با هم اتفاق افتادند. متأسفانه غربی‌ها پایه و مبنای خوبی را برای تحلیل این تحولات انتخاب نکرده‌اند؛ این پایه و مبنا جنبه‌های مختلف انسان را در نظر نمی‌گیرد بلکه همه چیز را با توجه به این‌که غرب از زمان رنسانس مادی‌گرا و کمیت‌گرا شده، همه چیز را از دریچه‌ی آزمایش پذیر و تجربه پذیر بودن می‌بیند و این آن‌ها را از نقش فرهنگ و اسلام غافل می‌سازد.

به نظر بنده یکی از مهم‌ترین تأثیرات این تحولات، در جغرافیای سیاسی منطقه خود را نشان می‌دهد. برخلاف آن چه آمریکا می‌خواست پروژه‌ی خاورمیانه را خود به تنهایی بنا کند، ایمن و راحت آن را غارت کند، منافع راهبردی خود را تأمین کند، منافع رژیم صهیونیستی را برآورده سازد، نفت آن را ببرد و در راستای نظام جهانی سلسله ‌مراتبی خود، آن را تغییر دهد؛ خاورمیانه به یک چالش بزرگ برای غرب بدل شد. امروزه این مطلب آشکار شده هر چند که غربی‌ها به روی خود نمی‌آورند و با پر رویی سعی می‌کنند، بگویند که اتفاقی نیافتاده و اوضاع تحت کنترل است. به نظر بنده آن چه اتفاق افتاده، یک سونامی است که می‌تواند چالش امنیتی بسیار بزرگی برای غرب به وجود آورد.

3. ما از هر زاویه‌ای به این تحولات نگاه کنیم یک نکته در آن مشهود هست و آن بیداری مردم است. با توجه به این که گفتیم غرب هم بیکار ننشسته است و مقام معظم رهبری هم خطاب به مردم منطقه تأکید کردند که نگذارید این حرکت‌تان را مصادره به مطلوب کنند، به نظر شما مهم‌ترین عاملی که می‌تواند این بیداری را تهدید کند، چیست؟

فکر ‌می‌کنم اتلاف وقت مهم‌ترین تهدید باشد. جهان غرب از اول که خود را وارد ماجرا کرد به فکر وقت گذرانی بود. تصور کنید در مصر خود مردم تظاهرات می‌کردند و بدون این که غرب به مبارک بگوید برود کنار، خود مردم مصر او را بیرون می‌انداختند و این حالت را با حالت فعلی که غرب خودش را بخشی از بازی کرده است، مقایسه کنید. مصر آن قدر مهم است که غرب اگر یک قدم عقب نشینی کند به فکر آن است که دو قدم پیشروی نماید. بنابراین گذشت زمان به نفع غرب است زیرا باعث خستگی نیروها و سر بلند کردن مشکلات اقتصادی می‌شود. در طی این دوره حتی کشورهای نفت خیز هم به لحاظ اقتصادی یک مقدار دچار رکود شدند. بعضی از آن‌ها هم که کشورهای خیلی ثروتمندی نبودند مثل مصر از ابتدا به لحاظ اقتصادی وضعیت مساعدی نداشتند.

مهم ترین عاملی که حرکت های مردمی اخیر در منطقه را تهدید می کند اتلاف وقت است. جهان غرب از اول که خود را وارد ماجرا کرد به فکر وقت گذرانی بود. گذشت زمان به نفع غرب است زیرا باعث خستگی نیروها و سر بلند کردن مشکلات اقتصادی می‌شود.

در زمان مبارک، آمریکا بعد از رژیم صهیونیستی بیش‌ترین کمک را به مصری‌ها می‌کرد و هم اکنون نیز برای آن که انقلاب را در دست داشته باشد به این کمک‌ها ادامه می‌دهد. با توجه به این‌که وقتی زمان می‌گذرد، مشکلات اقتصادی نیز شدیدتر می‌شود، این مسأله به اهرمی در دست غرب برای فشار به مصر بدل می‌گردد. ممکن است به صورت قطره چکانی کمک‌هایی نیز به این‌ها بکنند و آن‌ها را مجبور نمایند که با خواست‌های غرب هماهنگ شوند و مسایلی از این قبیل. این به مردم بستگی دارد که چه قدر این مطلب را درک خواهند کرد که غرب دارد چگونه بازی می‌کند و اهداف غرب از این بازی فعلاً چیست؟ اگر مردم را بشود آگاه کرد که علت تسلیم شدن‌های تاکتیکی غرب، در واقع اهمیت شمال آفریقا است، قضیه خیلی فرق خواهد کرد.

4. اکنون شبهه‌ای که برای مردم ایران به وجود آمده این است که ما وقتی می‌خواهیم رژیم‌های منطقه را مذمت کنیم می‌گوییم که آن‌ها دیکتاتوری هستند حال با توجه به این که در سوریه هم یک حزب است که سال‌ها حکومت را در دست دارد، علت حمایت ایران از دولت سوریه چیست؟

در مورد سوریه داستان فرق می‌کند. اگر یادتان باشد در ابتدا اصلاً از سوریه هیچ خبری نبود. درست است که سوریه یک رژیم تک حزبی است اما سوریه را به واقع نمی‌توان مانند سایر کشورهای خاورمیانه تحلیل کرد. اول این که این کشور یک کشور ضد اسراییلی است و ظرف سالیان گذشته هم ثابت کرده است که توانایی ایستادگی در مقابل غرب و اسراییل را دارد. بنابراین اگر حتی در بقیه‌ی شرایط مثل کشورهای دیگر بود همین نقطه آن‌قدر نقطه‌ی مثبتی است که باعث می‌شود ما به عنوان کشور دیگری که مواضع ضداسراییلی و ضدآمریکایی داریم از او دفاع کنیم.

نکته‌ی دوم این که اتفاقاً «بشار اسد» خیلی زودتر از این‌ها می‌گفت که حاضر است یک سری تغییرات و اصلاحات را در نظام سیاسی سوریه بپذیرد. من به یاد می‌آورم زمانی که آغاز کار بود و هنوز آشوب‌ها در سوریه تشدید نشده بود، وزیر خارجه‌ی آمریکا گفته بود که بشار اسد مرد تغییر است. بشار اسد خیلی زودتر از انقلاب‌های منطقه حتی شاید از چندین سال پیش خواستار اصلاحات و تغییراتی بود که منجر به دموکراسی بیش‌تری در سوریه شود. اما نکته‌ی مهم آن است که بدانیم در این آشوب‌هایی که آغاز شد، دست‌های پشت پرده کدام است. غربی‌ها به این نتیجه رسیده بودند که اگر بشار اسد را تحت فشار بگذارند، جمهوری اسلامی که در منطقه طرف‌دار نهضت‌های ضدغربی و اسلامی است، از ترس کوتاه خواهد آمد. در این رابطه تمامی این کشورها برای بار دیگر به سوریه حمله کردند، ولی قضایای سوریه نشان داد سوریه نه لیبی و نه مصر است. ترکیه فکر کرده بود که بشار اسد بلافاصله قدرت را ترک می‌کند و بنابراین می‌تواند خود را به عنوان مدافع مخالفین بشار اسد، مطرح کند و در دولت آینده‌ی سوریه نفوذ داشته باشد.

در ضمن می‌بایست این نکته را یادآور شوم که ترکیه از لحاظ ساختار سیاسی، دارای مشکل است. مشکل ترکیه این است که لاییک‌ها در این کشور ـ که بیش‌تر ارتشی‌ها هستند ـ بخشی از قدرت را در اختیار دارند. این‌ها بازماندگان همان نهضت ترک‌های جوانی هستند که رهبرشان آتاتورک بود. بخش دیگری از قدرت در اختیار اسلام‌گراهای میانه‌رو مانند آقایان «اردوغان و عبدالله گل» قرار دارد. این آدم‌ها همیشه در ترس به سر می‌برند که مبادا دوباره نظامیان دست به کودتا بزنند. در زمان «اربکان» نظامیان وارد ماجرا شدند و او و حزبش را که حزب اسلامی «رفاه» بود و بعد به «فضیلت» تغییر نام داد، برکنار کردند. این ترس باعث تصمیم‌گیری‌های متناقضی از سوی آن‌ها شده است. از یک طرف مدافع فلسطین هستند و از طرف دیگر با سوریه که دشمن‌ترین دولت عربی مخالف اسراییل است، آن طور برخورد می‌کنند. به نظر می‌رسد آدم‌هایی مانند عبدالله گل و ... از ترس لاییک‌های کشورش این برخوردها را با سوریه می‌کند. می‌توان گفت که دولت ترکیه دچار یک نوع گیجی در ساختار سیاسی خود است. البته ما امیدوار هستیم که اسلام‌گراها در ترکیه بتوانند تمامی پایگاه‌های قدرت را آرام آرام به دست آورند. خوشبختانه در انتخاباتی که در سال گذشته اتفاق افتاد آن‌ها از قدرت تغییر قانون اساسی برخوردار شدند ولی نمی‌دانم چرا از این قدرت استفاده نمی‌کنند. به نظر من این یک نکته‌ی کلیدی است که بایستی در موضع‌گیری‌هایمان به آن توجه کنیم.

در مورد سوریه همان طور که گفته شد، جهان غرب به این نتیجه رسیده که به سوری‌ها آن قدر فشار وارد کند که بشار اسد بالاخره تسلیم گردد و طرح سازش خاورمیانه، محقق شود زیرا سوریه تنها دولت عربی است که در خط مقدم مقاومت در مقابل اسراییل ایستاده است. وقتی بشار اسد اعلام کرده که حاضر است اصلاحاتی را در نظام سیاسی بپذیرد و مواردی را که به او انتقاد می‌کنند، حل کند دیگر چرا غربی‌ها هم‌چنان سعی می‌کنند با دولت سوریه برخورد کنند. به نظر بنده این‌ها فکر می‌کنند که اگر دولت سوریه را تحت فشار شدید قرار دهند دشمنان آن‌ها در منطقه کوتاه خواهند آمد و اوضاع منطقه به حالت عادی باز خواهد گشت. چون آن‌ها با قضایایی مثل بحرین، اردن و سایر کشورهای خلیج فارس که در نوبت هستند مواجهند. آن‌ها هم ممکن است دست‌خوش همین حرکت‌ها بشوند بنابراین غربی‌ها می‌خواهند یک ضربه شستی رو این‌جا نشان دهند.

ضمن این که فکر می‌کنند با مطرح کردن قضایای سوریه، می‌توانند چهره‌ی ایران را به عنوان متحد سوریه در جبهه‌ی مقاومت مخدوش سازند. آن‌ها می‌خواهند تهدید موجود در خاورمیانه را تبدیل به فرصت کنند. به عبارت دیگر آن‌ها با خود می‌گویند حالا که کشورهایی مانند مصر، تونس و لیبی که زمانی مهم‌ترین حامیان آمریکا در منطقه بوده‌اند را از دست می‌دهیم این طرف، دولتی را به دست آوریم. اما در این راه موفق نشدند و ما می‌بینیم که آرامش بیش‌تری در سوریه حکم فرما شده است و سفرای بسیاری از کشورها که رفته بودند در حال بازگشتن هستند. بشار اسد هم می‌داند که آن دسته از مخالفینی که مخالف سیاسی هستند، براندز نیستند و افزون بر آن ضد اسراییلی نیز هستند. بنابراین با توجه به این قضیه فکر می‌کنم که موضوع سوریه آرام آرام فراموش شود و ما باز هم برگردیم به سر خط. سرخط این است که در آینده چه رژیم‌هایی در این کشورها حاکم می‌شود؟ چرا غرب در شمال آفریقا به یک نحو برخورد می‌کند و در خلیج فارس به نحوی دیگر؟ به نظر بنده سؤال‌های فراوانی در این باره وجود دارد که باید به آن‌ها فکر کرد.(*)


صفحه مناسب چاپ پیشنهاد این صفحه از این خبر یک pdf بساز

سایر خبرها

  • ۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۱ استقبال امیرعبداللهیان از همتای الجزایری در تهران
  • ۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۰ دیدار سفیر ایران با وزیر خارجه سیرالئون
  • ۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۹ ملاقات سفیر ایران با زندانیان ایرانی در موزامبیک و کسب اطلاع از سلامت آنها
  • ۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۸ رسانه اماراتی: حمیدتی و البرهان دیدار می‌کنند
  • ۰۴ تیر ۱۴۰۲ - ۰۵:۳۹ گفت‌وگوهای منطقه‌ای بن‌سلمان و السیسی در پاریس
  • ۰۴ تیر ۱۴۰۲ - ۰۵:۳۸ مغرب نشست «النقب» را به تعویق انداخت
  • ۰۴ تیر ۱۴۰۲ - ۰۵:۳۷ سودان جنوبی مرزهایش با سودان را بست
  • ۰۴ تیر ۱۴۰۲ - ۰۵:۳۶ دیدار سفیر ایران با رئیس مجلس نمایندگان تونس
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۶ تأسف وزیر خارجه مصر از موضع اتحادیه اروپا درباره سوریه
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۵ امیرعبداللهیان: توسعه روابط با کشورهای آفریقایی در دستورکار دولت است
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۴ کنعانی حمله تروریستی در اوگاندا را به شدت محکوم کرد
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۳ تصمیم دولت بورکینافاسو برای راه‌اندازی سفارت در تهران
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۲ رئیس حزب‌ الوفد رسما نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری مصر شد
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۸ تمدید سه روزه آتش‌بس در سودان
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۷ کرملین: تحقق طرح صلح آفریقا درباره اوکراین سخت است
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۶ دعوتنامه اردوغان برای السیسی
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۶ 17 غیرنظامی سودانی از جمله چند زن و کودک در حمله هوایی کشته شدند
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۵ کشته شدن 38 دانش‌آموز اوگاندایی در یک حمله تروریستی
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۴ یونیسف: بیش از 1 میلیون کودک به علت جنگ در سودان آواره شدند
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۳ «نیروهای پشتیبانی سریع» سودان، ارتش را به مثله کردن 2 عضو خود متهم کردند
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۲ العربیه از تشکیل کمیته‌ ایرانی-مصری برای احیای روابط خبر داد
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۷ سفر نخست‌وزیر عراق به قاهره با محوریت ایران و تقویت روابط
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۶ تشدید جنگ داخلی در سودان پس از پایان آتش‌بس 24ساعته
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۵ رژیم صهیونیستی به دنبال تولید تسلیحات در مغرب
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۸ وعده ایتالیا برای کمک ۷۰۰ میلیون یورویی به تونس
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۷ نشست شورای همکاری خلیج فارس و مصر درباره مسائل منطقه‌
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۶ مشارکت رژیم صهیونیستی در رزمایش «شیر آفریقا» در مغرب
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۵ درگیری‌های خونین بین مردم و نیروهای امنیتی در سنگال
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۴ کشته شدن ده‌ها کودک در شمال نیجریه در پی حمله مردان مسلح
  • ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۶ تمایل کومور برای ازسرگیری روابط رسمی با ایران