هنگامي كه فرهنگ اين سرزمين را بررسي مي كنيم؛ در مي يابيم كه فرهنگ مصريان از تاثير و تاثرهاي فرهنگي دوره هاي سپري شده برخوردار است " علي رغم استقلال هر دوره فرهنگي دولت هاي حاكم بر مصر "
مقدمه :
هرگاه فرهنگ یك ملت را متشكل از آداب و روسم ، سنت ها ، ادبیات، علوم،دین، زبان و اعتقادات بدانیم كه در همه ملت ها وجود دارد فرهنگ مصر ، فرهنگی ریشه دار و عمیق بوده و در گذر زمان از دوره های مختلف و تمدن های پی در پی و فرهنگ هایی كه مصریان از زمان پیدایش درخشان به دست فراعنه و پادشاهان ، با آن زندگی كرده اند و اعتقادات و نگاه آنها به خدایان ، پادشاهان، دین، كار، كشاورزی، صنعت، چگونگی برگزاری اعیاد و اسامی آنها تاثیر پذیرفته است و نیز متاثر از اقوام و ملت های حكومت كننده بر مصر از فراعنه و ایرانیان و رومیان و بیزانسی ها، یونانیان و پس از آن در عصر دین مسیحیت و حكومت اقباط و آنگاه عصر دولت اسلامی با دوره های مختلف آن تا عصر جدید در ابتدای قرن بیستم و پس از آن تا امروز می باشد.
هنگامی كه فرهنگ این سرزمین را بررسی می كنیم؛ در می یابیم كه فرهنگ مصریان از تاثیر و تاثرهای فرهنگی این عصرها و دوره های سپری شده – علی رغم استقلال هر دوره فرهنگی دولت های حاكم بر مصر – خالی نمی باشد، به طور مثال ختنه زنان كه از عادت های فراعنه بوده همچنان تا به امروز در جامعه مصری وجود دارد و بر طبق آمارهای رسمی ۹۰ % از زنان مصر ختنه شده اند. این امر را می توانیم در بسیاری دیگر از عادات و اصطلاحات و حتی اعیاد رسمی و اسامی آنها و فصول زراعت و كشاورزی و نام های تركی ، فارسی ، یونانی و اسلامی – از زمان آمیختگی ملت مصر با اسلام – مشاهده كنیم، همچنین در دكورها ، نقاشی ها، ساخت و ترتیب ساختمان ها ، خوراك ، لباس، حب دین و اولیاء الهی ، مدارس و مطبوعات وجود دارد.
بنابراین می توانیم میزان تاثیر بسیاری از این دورها و مراحل تاریخی و مدت زمان های مختلف را ، كه در تاریخ مصر و سرزمین نیل نفوذ كرده ، به دست آوریم.
و اگر بیشتر جستجو كنیم متوجه می شویم كه ساختمان های تاریخی و باستانی و طراحی ها ، همچنان دارای تاثیر بالایی در زمینه های گوناگون هستند.
در اولین بخش از موضوع " فرهنگ و فرهیختگان در مصر" ، این دوره های ژرف تاریخی را كه آثارش از زمان ساخت اهرام و رامسس ها و دوره های پس از آن همچنان بر سرزمین" كنانه" بر جای مانده، پله پله طی خواهیم كرد و میزان تاثیر پذیری فرهنگ مصر از این تسلسل فرهنگی عمیق طولانی با فرهنگ ها و منابع مختلف را خواهیم دانست.
پیشگفتار :
هنگامی كه می خواهیم از فرهنگ مصر سخن بگوییم؛ لازم است در آغاز نگاهی به این سرزمین و پیدایش آن را داشته باشیم.
مورخان گفته اند كه مصر با همین حدود كنونی جغرافیایی وجود داشته و ملتش در این سرزمین با حكومتی به قدمت ۵۰۰۰ سال زیسته اند ، و تقریبا متفق القول گردیده اند كه مصر قدیمی ترین دولت موجود در جهان در مفهوم قانونی آن است كه عناصر سه گانه یك دولت یعنی زمین، ملت و حكومت را دارا بوده است ، اشاره به این كه اقوامی در آسیا و دیگر مكان ها زیسته اند و تمدن هایی را بنا نهاده اند، كما اینكه ۲۰ هزار سال قبل ملت هایی در هند و چین وجود داشته اند بدون این كه دولتی داشته باشند، و اگر دولتی یافت شود همانند دولت مصر تداوم نداشته است؛ زیرا همانند متون مكتوب و قابل اعتمادی كه از تمدن فرعونیان بر روی طومارهای پاپیروس یا دیوارهای معابد برجای مانده است، وجود ندارد كه دولتی مستمر و ماندگار را در دیگر مكان ها ثابت نماید.
كشور مصر در شمال شرقی قاره آفریقا واقع شده بخشی از این قاره می باشد و شبه جزیره سینا كه قسمتی از مصر است در طرف غربی قاره آسیا قرار گرفته و تنها كشور در جهان است كه بخشی از مساحت آن در قاره آسیا و دیگر آن در آفریقاست و تقریبا مربع متساوی الاضلاع می باشد. مصر بین مدار ۲۲ درجه و ۳۱ درجه عرض شمالی و ۲۵ درجه و ۳۷ درجه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته و بر دو دریای مهم جهان یعنی دریای مدیترانه و دریای سرخ مشرف می باشد، و رود نیل قسمت آفریقایی مصر را به دو بخش تقسیم می كند. مصر به جهت موقعیت جغرافیایی بین اروپا و شرق و میان افریقا و آسیا و كانال سوئز از موقیعت استراتژیكی بالایی برخوردار است.
نام قدیم مصر در متون پیشین مصری " كیم kem" به به معنای زمین سایه یا حاصل خیز بوده است ، و همین نام در متون میخی و عبری و آشوری نیز آمده است و مهم تر از این ها ذكر نام مصر در قرآن كریم می باشد ، یونانیان بر دولت قدیم مصر نام زمین حاصل خیز یا سیاه را اطلاق كردند و اسم آن را " اجیبتوس" گذاشتند كه نام فعلی مصر در زبان های خارجی " Egypt" از همان اسم گرفته شده است.
تمدن مصر كه به ۳۰ قرن قبل باز می گردد؛ معاصر بسیاری از ادیان و مذاهب بوده كه مهمترین این ادیان ، ادیان سه گانه آسمانی است كه در مصر منتشر شد. دین یهود با پیامبرانش در سرزمین مصر مستقر شد به طوری كه بنی اسرائیل مدتی در مصر می ماندند و سپس از آنجا خارج می شدند، حضرت مسیح (ع) نیز به همراه خانواده مقدس در مصر اقامت كرد و مسیحیت در آنجا گسترش یافت و به دیگر مكان ها رفت.
دین مبین اسلام نیز به مصر داخل شد و آن چنان گسترش یافت كه دین رسمی كشور شد و مساجد و مدارس اسلامی ساخته شد.
" ابن ایاس" مورخ معروف ، ۳۰ پیامبر را ذكر می كند كه از مصر دیدن كرده اند ، از جمله آنها (ادریس، ابراهیم، اسماعیل ، یعقوب ، یوسف ، دوازده تن از پسران یعقوب اسباط) و لوط علیهم السلام می باشند. حضرت موسی، هارون و یوشع بن نون هم در مصر متولد شدند، و دانیال ، ارمیا، عیسی بن مریم، سلمیان بن داوود ، ایوب و شعیب علیهم الاسلام و نیز لقمان حكیم، خضر و ذوالقرنین وارد مصر شده اند.
قرآن كریم در پنج مورد نام مصر را ذكر كرده است ، خداوند متعال می فرماید:
" اهبطوا مصرا فان لكم ما سالتم" (۲/۶۱)
" و اوحینا الی موسی و اخیه ان تبوءا لقومكما بمصر بیوتا" (۱۰/۸۷)
" و قال الذی اشتراه من مصر لامراته اكرمی مثوه" (۱۲/۲۱)
"و قال ادخلوا مصر ان شاء الله آمنین" (۱۲/۹۹)
" الیس لی ملك مصر و هذه الانهار تجری من تحتی افلا تبصرون" (۴۳/۵۱)
مدح و ستایش مصر ، در اشعار نیز وجود دارد ناصرالدین شاعر می گوید:
" لعمرك ما مصر بمصر و انما هی جنه الدنیا لمن یتبصر"
فاولادها الولدان والحور عینها و روضتها المقیاس والنیل كوثر
و شعر شیخ زین الدین بن الوردی:
" دیار مصر هی الدنیا و ساكنها و هم الانام فقابلها بتفضیل
یا من یباهی ببغداد و دجلتها مصر مقدمه و الشرح للنیل
و شیخ صدرالدین بن عبدالحق گوید:
" حبذا النیل والمراكب فیه مصعدات بنا و منحدرات
هات زدنی من الحدیث عن النیل و دعنی من دجله والفرات
در سرود ملی مصر " بلادی بلادی " آمده است:
" مصر یا ام البلاد انت غایتی و المراد
و علی كل العباد كم لنیلك من ایادی
بلادی بلادی بلادی لك حب و فوادی"
مصطفی كامل نویسنده مشهور مصری نیز می گوید: " اگر مصری نبودم ، حتما دوست داشتم مصری باشم" .
مصر و حكومت دولت ها بر آن :
كشور مصر با تاخت و تازهای متعدد كوتاه مدت و بلند مدتی مواجه شد . این كشور برای سالهای كوتاهی مورد هجوم آشوریان ، ایرانیان ، تدمری ها، صلیبی ها و فرانسویان بود، حملات و لشكركشی های طولانی به مصر
فراعنه اعتقاد داشتند هر انساني ، همنشيني دارد كه به طور پنهاني با او زندگي مي كند و زماني كه فرد از دنيا مي رود همراه او داخل قبر مي شود
نیز از جانب هیكسوس ، حكومت بطالمه ، رومیان، بیزانسی ها و در آخر اشغالگران انگلیسی بود.
از دولت هایی كه حكمرانی اش در مصر به طول انجامید ؛ دولت ابن طولون و پس از آن اخشیدیان بودند كه قلمرو هر یك از آنها از شمال به سوریه ، از شرق به سرزمین بین النهرین (فرات و دجله) و از جنوب تا اواسط سودان امتداد می یافت، و گاهی از طرف غرب لیبی، جزایر كرت و قبرس را در بر می گرفت. اما فتوحات دولت فاطمیان از مصر شروع شد و مقرشان در این سرزمین بود و از آنجا به سوی مغرب ، سرزمین شام ، نوبه و یمن پیش رفتند.
بعد از فاطمیان ، دولت ایوبیان و پس از آنها ممالی بر سر كار آمدند و بر مصر حكمرانی كردند و بر شام ، فلسطین، حرمین، یمن و نوبه تسلط یافتند و آخرین توسعه دولت ممالیك در زمان حكومت " محمد علی پاشای كبیر" سلطان عثمانی بود كه ارتش قدرتمندی داشت و سودان، حبشه، اوگاندا، سومالی، فلسطین، حرمین، شام و بعضی جزایر دریای مدیترانه را ، فرمانبردار خود ساخت و تركیه را پایتخت دولت عثمانی قرار داد.
فرهنگ و تمدن مصر باستان :
حال به جهت این كه خواننده گرامی، فرهنگ مصر را بهتر بشناسد ، به شكل سریع ، تاریخ زمان های قدیم مصر و دوره های سپری شده بر این سرزمین را مرور می كنیم ؛ كه این امر طبیعتا ریشه های تمدن و فرهنگ این سرزمین را بیان می كند.
تاریخ مصر را از سال ۳۲۰۰ قبل از میلاد آغاز می كنیم؛ در این تاریخ " منس" [مینا] پادشاه مصر علیه دو بخش مصر شمالی و جنوبی یا مصر علیا و مصر سفلا را متحد ساخت. همان طور كه كتاب های تاریخ می گویند؛ مصر قدیمی ترین دولت موجود در عالم است كه از زمان های بسیار دور در این سرزمین و تحت همین نام (مصر) ، دولت در مفهوم قانونی آن و عناصر سه گانه اش یعنی زمین و ملت و حكومت وجود داشته است ،و منظورشان دولتی مستمر و متصل به یكدیگر بدون در نظر گرفت اختلاف روش و شیوه حكومت در آن یا جنسیت حاكم ها می باشد.
دوران حكومت فراعنه به سه دوره پادشاهی كهن، پادشاهی میانه و امپراتوری جدید تقسیم می شود، در زیر مروری گذرا بر این دوره ها می نماییم.
دوران حكومت فراعنه بر مصر
دوره پادشاهی كهن كه عبارت از دوره " تینی" است، از سال ۳۲۰۰ق. م آغاز و تا ۲۹۶۰ ق . م ادامه یافت، این دوره ، نسبت به شهر " تین" نزدیك به " جرجا" در سوهاج كنونی ، تینی نامیده شد. از پادشاهان این سلسله " منس" [مینا] موسس آن است كه در طی دوران حكومتش كه ۶۰ سال به طول انجامید؛ قوانینی را وضع كرد و معابدی ساخت. پس از او این دوره با گروهی از پادشاهان ادامه یافت كه آخرین پادشاه آنها از سلسله دوم، " خع سخموی" بود، او پایه گذار نظام حكومت فرعونی و دارای قصر حكومتی بود. مهمترین اعتقادات دینی كه در آن زمان وجود داشت این بود كه پادشاه " هوروس" فقط شخصیتی مقدس یا نماینده خدا، بر روی زمین نیست، بلكه او پادشاه و خدا است و دارای قدرت های دینی و دنیایی است و همه باید از او اطاعت كنند، چون در مرتبه ای بالاتر از همگان قرار گرفته ، او مسؤول تنظیم عبادت خدایان است و خدایان پدران و برادران او هستند . گروهی از افراد به عنوان حمل كنندگان بادبزن و كفش هنرمندان، مسئول انبار و نگهدار انگشری مهر پادشاه در خدمت او بودند و همه این افراد اطرافیان پادشاه را تشكیل می دادند كه در كنار پادشاه و همراه او دفن می شدند و پادشاه فرعون بود . بعد از سلسه اول و دوم یعنی " منس" و جانشینانش ، اهل پایتخت (منف) به حكومت رسیدند و تخت پادشاهی از خانواده " تین" به خاندان ، " منف" منتقل شد. این سومین سلسله و موسس آن فرعون " زوسر" صاحب هرم مدرج در " سقاره" كه اولین بنای سنگی در تاریخ است، بود.
سپس سلسله چهارم كه سلسه سازندگان اهرام بودند به پادشاهی رسیدند و بنا بر نظر مانیتون به مدت ۲۸۴ سال حكومت كردند. این سلسله هشت پادشاه را در بر می گرفت كه اهرام اسرارآمیز و بی سابقه موجد را بر جای گذاشتند. اولین پادشاه این سلسله " سنفرو" و سپس " خوفو" [خئوپس] بود، " خوفو" یكی از بزرگترین و قدرتمندترین پادشاهان مصر به شمار می رفت، و نام او به جهت بنای هرم بزرگش در " جیزه" كه مقبره او نیز هست ، همانند اسطوره باقی مانده است. پس از او در " ددفرع" فرمانروا شد كه مدت كوتاهی حكومت كرد و هرمش را نیز نابود كردند تا اثری از او باقی نماند. سپس برادرش " خفرع" كه مدت طولانی حكومت كرد، و هرم میانی ، مجسمه ابولهول و مجسمه های زیبای دیگری را بر جای گذاشته است. پس از " خفرع" ، " منكورع" به حكومت رسید ، و از آثارش هرم سوم در جیزه است او به عدالت شهره بود و آخرین فرد از پادشاهان بزرگ سلسله اش ، كه پس از او پادشاهی غیر معروف بر سر كار آمدند.
با پایان یافتن سلسه چهارم، سلسه پنجم به حكومت رسیدند. حكومت این سلسله ۲۱۸ سال ادامه یافت، اولین پادشاه آن " اوسركاف" بود كه ناوگان نظامی قدرتمندی را برای مصر به وجود آورد، و آخرین پادشاه آن " اوناس" كه دارای هرمی به نام خودش می باشد و نسلی از او باقی نماند.
آنگاه سلسله ششم كه شهرت كمتری نسبت به سلسه های قبل از خودش دارد بر سر كار آمد، و بنا بر گفته مانیوتن ۲۰۳ سال حكومت كردند. از پادشاهان آنها " پپی اول" بود كه آثار بسیاری بر جای گذاشت. با پایان یافتن سلسله ششم ، مصر با دورانی تیره و ظلمانی ، ضعف قدرت و از هم پاشیدگی روبرو گشت و حكومت های محلی مستقل از نفوذ فرعون به وجود آمد.
از مهم ترین ویژگی های دوره پادشاهای كهن مصر می توان به موارد زیر اشاره كرد:
۱- فرعون پسر خدا با برخی اوقات خود خدا به شمار می رفت.
۲- اهتمام پادشاه به ساختمان و آبادانی و تشكیل ناوگان نظامی و ارتش .
۳- ساختن اهرامی چون هرم مدرج " زوسر" در سقاره ، اهرام سه گانه :" خوفو" ، " خفرع" و " منكورع" در جیزه ، هرم اوناس و معبدهای نزدیك اهرام توسط پادشاهان ، كه به دلیل دفن آنها در اهرام ، بهرتین آثار برجای مانده برای آنها به شما می رفت و نیز ساختن تندیس هایی هم چون تندیس " خفرع"
۴- اهتمام برخی از پادشاهان به علوم ریاضیات ،نجوم، پزشكی و علوم دیگر
۵- اعتماد و تكیه پادشاهان بر معاونان و دستانشان در انجام وظیفه های نظامی، اجتماعی و قضاوت كه از جمله آنها وزیران ، بزرگان قضاوت ، كاهنان بزرگ و روسای ایالت ها بودند.
با اتمام سلسله ششم در حدود سال ۲۱۸۰ ق . م اولین دوره اضمحلال مصر آغاز شد، این دوره كه در بین سال های ۲۱۸۰ تا ۲۰۶۰ ق . م بود، و در طی آن نا آرامی ، آشوب ،ترور ،كودتا و از هم گسیختگی همه كشور را فر گرفت؛ دوره میانه اول نامیده شد. در این دوره سلسله های هفتم تا دهم حكومت كردند. سلسله هفتم و هشتم منتسب به " منف" بودند. در سلسله هفتم ، ۷۰ پادشاه با مدت زمان كوتاه حكومت كردند . سلسله نهم و دهم نیز همانند پیشینیان شان حكومتی بی ثبات داشتند. با گذشت این دوره و پایان حكومت سلسه دهم ، دوران پادشاهی میانه از سال ۲۰۶۰ ق . م آغاز شد و تا سال ۱۷۸۵ ق . م ادامه یافت ، در این دوره سلسله های یازدهم و دوازدهم به حكومت رسیدند. سلسله یازدهم از " طیبه " [طیوه یا تب] بودند كه یكپارچگی را به مصر بازگرداندند و به لقب پادشاه مصر علیا و سفلی دست یافتند. پادشاهان این سلسله ۱۶ نفر بودند كه ۴۳ سال حكومت كردند، و گفته اند كه فرماندروایان آنها ۶ نفر بودند و مدت حكومتشان ۱۶۰ سال بود. حكومت سلسه دوازدهم ، با پایان یافتن پادشاهی آخرین فرد سلسله یازدهم " منتوهتپ" آغاز گردید و اولین پادشاه آنها " آمنمحات اول" بود . این سلسله حدود دو قرن فرمانروایی كردند.
بعد از سقوط پادشاهی میانه ، بار دیگر آشوب ، ناآرامی و اضمحلال مصر را فرا گرفت. این دوره كه در فاصله سال های ۱۷۸۵ تا ۱۵۶۰ ق . م بود، دوره میانه دوم نامیده شد. در این دوره سلسله های سیزدهم تا هفدهم حكومت كردند و چون ضعیف بودند ، مصر مورد حمله هیكسوس ها واقع شد، تا این كه در سال ۱۵۸۰ ق .م به دست سلسله هفدهم بیرون رانده شدند.
از سال ۱۵۸۰ ق . م دوره پادشاهی جدید یا عصر امپراتوری مصر آغاز شد و تا سال ۱۰۸۵ ق . م ادامه یافت، این دوره
پادشاه همان فرعون بود كه از نسل خدا به شمار مي رفت
كه دوره اوج شكوه فراعنه می باشد ، با فرمانروایی سلسله های هجدهم ، نوزدهم و بیستم همراه است. سلسله هجدهم ، ۱۵ پادشاه داشت كه در طی سال های ۱۵۸۰ تا ۱۳۵۰ ق . م به مدت ۲۳۰ سال حكومت كردند، اولین پادشاه آنها " احمس اول" بود كه هیكسوس ها را به طور كامل از مصر بیرون راند، پس از او پسرش " آمنحوتپ اول" و بعد از او " تحوتمس اول" و " تحوتمس دوم" بر تخت نشستند، سپس ملكه " حتشپسوت" بیوه هفده ساله " تحوتمس دوم" به عنوان جانشین پسر پادشاه " تحوتمس سوم" فرمانروا شد، و ویژگی دوران حكومت او سختگیری و شدت بود. پس از او " تحوتمس سوم" بر سر كار آمد و ۴۸ سال حكومت كرد ، آنگاه پسرش " آمنحوتب دوم" و سپس نوه اش " تحوتمس چهارم" و پس از او " آمنحوتژ سوم" به حكومت رسیدند. آنگاه " آمنحوتپ چهارم" فرمانروا شد كه معابد قدیمی را منهدم نمود و كاهنان را از معابد بیرون راند و پایتختی در " المنیا" كنونی برای او بنا نهادند، او خدای جدیدی به نام " آتون" درست كرد كه در قرص خورشید مجسم می شد و خدای قدرتمندی بود و به وسیله آن خدایان را یكی نمود او خودش را " اخناتون" نامید كه از نام خدایش گرفته شده بود و به معنی درخشندگی قرص خورشید [آتون] بود و پایتختش را " خوت آتون" به معنی طلوع كردن قرص خورشید نامید. پس از او دو نفر از دامادهایش به حكومت رسیدند و هر آن چه او درست كرده بود، تغییر دادند. آنگاه سلسله نوزدهم به فرمانروایی رسیدند كه اولین پادشاه آن " رامسس اول" نخست وزیر آخرین پادشاه سلسله هجدهم بود، این سلسله با ۱۸ پادشاه ، از سال ۱۳۵۰ تا ۱۲۰۵ ق . م به مدت ۱۴۵ سال حكومت كردند ، پس از " رامسس اول" پسرش " ستی اول" از فراعنه بزرگ بر سر كار آمد، او بابل و آشور بر كناره فرات را به قلمروی فرمانروای اش اضافه كرد و معبد " اپیدوس" ، " تالار ستون ها" در معبد كرنك و مقبره اش را ساخت. پس از وی پسرش " رامسس دوم" به مدت ۶۷ سال حكومت كرد و ۳۰ پسر داشت ، از مهم ترین كارهای او بنای معبدش در " ابوسمبل" بود. با آمدن " رامسس سوم" حكومت سلسله بیتم آغاز شد و ۳۰ سال فرمانروایی كردند. ویژگی عصر امپراتوری مصر، ساخت معابدی همچون " الاقصره " " كرنك" ، " دیر البحری" ، " رمسیوم" ، " شهرهایو" ،" اپیدوس" ، " نوبه" و " ابوسمبل" بود.
با سپری شدن این دوره ، آخرین دوره انحطاط از سال ۱۰۸۵ ق . م آغاز شد و تا سال ۶۶۳ ق . م ادامه یافت و در این دوره سلسله های بیست و یكم تا سی ام حكومت كردند. ضعف قدرت حتی بعد از سال ۶۶۳ ق . م یعنی تا سال ۳۳۲ ق . م كه اسكندر كبیر بر مصر تسلط یافت و ایرانیان را از آنجا بیرون كرد و مصر را به امپراتورینوپای خودش افزود ادامه یافت. " مانیتون" و " هند اسكندرعمون " درباره این دوره می نوسید كه " حریحور" كاهن بزرگ سلسله بیست ، بر " رامسس دوازدهم" آخرین فرعون این سلسله كاملا تسلط داشت،تا آنجا كه در سال ۱۰۹۰ ق. م او را از سلطنت برداشت و خودش به عنوان فرعون و موسس سلسله بیست و یكم بر تخت نشست، ولی حكومتش به سبب آشوب و ناآرامی دوام نیافت. پس از او سلسله بیست و دوم و سلسله های پس از آن ادامه یافتند تا اینكه " نخاو" موسس سلسله بیست و ششم به حكومت رسید و " اسر حدون" پادشاه آشور ، او را به رسمیت شناخت. بعد از روی كار آمدن " مپسامتیك سوم" آخرین پادشاه سلسله بیست و ششم در سال ۵۲۵ ق.م، كمبوجیه پادشاه ایران به مصر حمله كرد و بر آنها پیروز شد و سرزمین نیل جزیی از امپراتوری ایران و پادشاه مصر گردید و ایرانیان سلسه بیست و هفتم را تشكیل دادند. در سال ۴۰۴ ق . م دوباره فراعنه مصر توانستند حكومت مصر را به دست گیرند و سلسله بیست و هشتم را پایه گذاری كنند؛ با این شرط كه به امپراتوری ایران تجاوز ننمایند. پس از این زمان، مصریان توانستند ایرانیان را بیرون كنند ولی ایرانیان به دنبال فرصتی بودند تا به مصر بازگردند . آنها در سال ۳۴۱ ق . م بار دیگر به مصر وارد شدند ، و با تاسیس سلسله سی و یكم به مدت ۱۰ سال حكومت كردند تا آن كه در سال ۳۳۲ ق . م توسط اسكندر بیرون رانده شدند.
خلاصه تاریخ فرهنگ مصر باستان :
همان طور كه گفته شد مصریان باستان، به وجود خداوندی یگانه ، ازلی و خالق همه موجودات ایمان داشتند ، كه این خدا در " آتون – رع" تجسم یافته بود . پس از این كه خدا ، پسرش " شو" و سپس " اوزیریس" كه خدای خیر و نیكی بود ، جانشین " آتون – رع" شدند. اما برادر كوچكترش ، به نام " ست" كه خدای شر و بدی بود، برادرش را كشت تا جای او را بگیرد و پنجمین خدای فراعنه گردد ، ولی " هوروس" پسر " اوزیریس" با كمك مادرش " ایزیس" رب النوعی را از " ست" گرفت و خودش ششمین خدای فراعنه گردید . لكن این اعتقاد ، به تجسم الهه در اجساد حیوانات منتقل شد و در هر دوره ای حیواناتی هم چون تمساح، گرگ و گربه مقدس شدند. آنگاه " ایزیس" خدای زمین " اوزیریس" خدای نیل و " رع" خدای خوشید گردیدند و " آپیس" خدایی به شكل گوساله كه معبدی مخصوص داشت و برایش قربانی های بسیاری می كردند، و چه بسیار از این قربانی ها كه از اسیران جنگی بودند ، ولی بعدا حیوانات و میوه ها را قربانی می كردند.
فراعنه اعتقاد داشتند هر انسانی ، همنشینی دارد كه به طور پنهانی با او زندگی می كند و زمانی كه فرد از دنیا می رود همراه او داخل قبر می شود ، بنابراین تمام اشیایی كه فرد در زمان زندگیش به آنها دلبستگی داشت، داخل قبر و در كنار او قرار می دادند. همچنین آنها عقیده داشتند كه روح نمی میرد ،بدین جهت بعد از مرگ ، روح را در پیشگاه " اوزیریس" محاكمه می كردند تا گناهكاری یا بی گناهیش آشكار شود.
مصریان جسد مرده هایشان را سالم نگه می داشتند تا روح بتواند به بدن باز گردد، البته این امر زمانی بود كه الهه به روح اجازه دهد تا با جسم یكی شود ، و همین نگرش بود كه به آنها كمك نمود تا اجسادشان را به گونه ای مومیایی كنند؛ كه پس از گذشت هزاران سال اجساد مومیایی شده سالم بمانند.
در آن زمان فرهنگ مصر مملو از خرافات ، جادوگری ، طلسم ، شعبده بازی و طالع بینی بود.
در فرهنگ آنها خانواده محترم بود و زن در خانه به منظله ملكه بود ؛ البته قانون تعدد زوجات را هم اجازه می داد . اعضای خانواده كارهای متفاوتی را انجام می دادند كه در راس آنها كشاورزی و زراعت قرار داشت، و از نقش های موجود بر دیوارهای معابد قدیمی مصر همچون شكل های گاوآهن، گاو، كشاورز، مزارع انگور و چیدن آن ، برداشت گندم و حمل آن با حیوانات و نیز كارهای كنده كاری بر چوب یا سنگ همچون نجاری ، ساخت ظروف سفالی و آهنگری ، می توان به این موضوع پی برد.
پادشاه همان فرعون بود كه از نسل خدا به شمار می رفت ، البته فرقی نمی كرد كه این خدا " هوروس" باشد یا " رع" یا " آمون" . به هر حال فرعون ، خدایی بود كه به شكل انسان ظاهر می شد و ممالك همه سرزمین مصر و رئیس مطلق و فرمانده سپاهیان بود و دیگر فرمانبردار او بودند.
نگارش ها نیز مطالب دیگری را ورشن كردند به طوری كه دانشمند فرانسوی " جان فرانسوا شامپلیون" توانست رموز زبان مصر باستان – قبل از او گمان قوی این بود كه زبان نیست – و سه روش نگارش آن را كشف نماید.
روش اول كه یونانیان آن را " هیروگلیف" نامیدند ؛ نوع اصلی نگارش بود كه گاهی از پایین به بالا و نوشته های دینیاشن را با آن می نوشتند ، این خط كوتاه شده " هیروگلیف" و از همان گرفته شده بود. روش سوم نیز به نام " انكوریال" [ملی] بود، و این زبان های سه گانه بر روی سنگ معروف رشید پیدا شده است.