شرق - در چند روز گذشته، حکومت جمهوری خلق چین میلیونها دلار خرج کرد تا بزرگترین آتشبازی جهان را به مناسبت نودمین سالروز تاسیس حزب کمونیست آن کشور به رخ جهانیان کشد!
همان کاری که اندکی پیشتر، دولت فخیمه انگلیس با برپایی پرخرجترین آیین ازدواج جهان برای فرزند ولیعهد آن کشور (شاهزاده ویلیام و همسرش کاترین میدلتون) برپاداشت تا نشان دهد که اوضاع در امپراتوری در امن و امان است و رکود اقتصادی، شایعهای بیش نیست! هست؟ در عین حال، هر روز میشنویم که شمار بیشتری از کودکان سومالیایی به دلیل سوءتغذیه و عدم بهرهمندی از آب سالم در نوبت مرگ ایستادهاند؛ رخدادی که برای درمانش ظاهرا همه مردم ساکن در همه کشورهای جهان بسیج شدهاند تا از شدت این درد بکاهند.
با این وجود، آنگونه که آژانس پناهندگان سازمان ملل متحد اعلام کرده است، کماکان آمار مرگ و میر پناهندگان سومالی که به اردوگاهها میرسند 15برابر میزان معمول است و در همان حال، کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد از احتمال مرگ حدود یک میلیون کودک سومالیایی از گرسنگی خبر داد. کودکان مظلومی که از هر پنج نفرشان، یک نفر هرگز نمیتواند پنج سالگیاش را ببیند! وضعیت چنان اسفبار است که ماه گذشته، وزیر کشاورزی فرانسه نیز درباره تبدیل شدن بحران خشکسالی در این منطقه به «لکه ننگ قرن» هشدار داد. لکه ننگی که البته به نظر نمیرسد بشود آن را با هیچ رنگی پاک کرد! آخر چگونه میشود قبول کرد کودکانی به دلیل کمبود کمکهای مالی در حال جان دادن از گرسنگی در سومالی باشند، در حالی که روزانه دو میلیارد دلار برای نظامیگری در جهان هزینه میشود؟! مطابق برآورد دانشمندان در آغاز هزاره سوم، اگر میخواستیم شتاب بیابانزایی را مهار کرده، توان تولید سرزمینها را افزایش داده و امنیت غذایی شهروندان زمینی را ارتقابخشیم؛ باید تا ۲۰ سال بعد، بین ۱۰ تا ۲۲میلیارد دلار در سال هزینه کنیم. البته این رقم به مراتب کمتر از حدود ۴۲میلیارد دلار خسارت سالانه ناشی از افت تولید محصولات کشاورزی ناشی از بیابانزایی بود. با این وجود، متاسفانه آمارها دلالت بر آن دارد که دولتها آنقدر که ظاهرا نشان میدهند، در عمل از برنامههای مهار بیابانزایی حمایت نمیکنند.
در واقع بودجهای که سالانه به این امر اختصاص داده میشود، کمتر از یک میلیارد دلار است که هیچ تناسبی با نیاز واقعی امروز جهان ندارد. کافی است به یاد آوریم که دولت انگلستان علاوه بر پرداخت هزینههای گزاف عروسی پرنس ویلیامز، حاضر شد یک ضرر 10میلیارد دلاری را بابت تعطیلی یک روزه کشور تحمل کند، اما نه این دولت و نه هیچ دولت دیگری در جهان یافت نمیشود که حاضر باشد یک دهم این رقم را در سال برای مهار بیابانزایی و مقابله با خشکسالی هزینه کند! چرا؟ بله، آیا حقیقتا تامین بودجه ۱۰میلیارد دلاری، آنقدر برای جامعه جهانی کمرشکن است که به زحمت بتواند تنها یک دهم آن را مهیا کند. وقتی هزینه آرایش دو کاندیدای ریاستجمهوری فرانسه در طول انتخابات دوره قبل (نیکولا سارکوزی و سگولین رویال) به ۸۷هزار یورو میرسد؛ وقتی هزینه لباس عروسی کاترین میدلتون به 434هزار دلار میرسد؛ وقتی برای اجاره دو ساعته یک سگ در تالار مد، ۷۰هزار دلار پرداخت میشود؛ وقتی اروپاییان سالی ۵۰میلیارد دلار (یعنی دقیقا به اندازه مجموع کمکهایی که سالانه توسط ممالک ثروتمند شمال با کلی دردسر و شرط و شروط در اختیار کشورهای جنوب قرار میگیرد) به آتش، سیگار دود میکنند؛ وقتی آمریکاییها سالی ۳۱میلیارد دلار پول آبجو میدهند (در حالی که هزینه جلوگیری از سوءتغذیه کودکان جهان در طول یک دهه مطابق برآورد یونیسف تنها ۲۵میلیارد دلار است) و وقتی... نباید در تامین چنین مبلغی برای مهار بیابانزایی ناتوان باشیم!
در همین حال، سازمانهای محیطزیستی هشدار میدهند که برای نگهداری نواحی حفاظت شده فعلی، یعنی یگانه ذخایر ژنتیکی و میراث مشترک حیات با کسری بودجه 5/2میلیارد دلاری مواجه هستند. آیا به راستی این ناتوانیها، خود شواهدی گویا بر عمق مناسبات نابخردانه و آزمندانه حاکم بر جهان امروز و عدم تقدم ملاحظات محیطزیستی و فراملی بر مصلحتهای بخشی و قبیلهای نیست؟ آیا رخداد غمانگیز و شرمآوری که امروز در سومالی جریان دارد، شاهدی گویا بر مدعای فوق نیست؟ واقعیت تلخ جامعه امروز بشری شاید این باشد که به جای آنکه همه به سوی دستیابی به گزینه برد - برد تلاش کنند، گمان میبرند که میتوانند برای خود کاشانهای مجزا و طلایی بیافرینند روی ماندابی متعفن! بیایید تعارف را کنار بگذاریم و بپذیریم که نه ما که در جنوب هستیم و شعارهای قشنگ میدهیم، نه آنها که در شمال هستند و اشک تمساح میریزند؛ آنگونه که سزاوار است برای تحقق گزینه «برد – برد» هزینه نمیکنند و نمیکوشند و نمیکوشیم.
و وای بر آنهایی که حتی نمیدانند باید به سوی گزینه برد – برد حرکت کرد! ماجرای سومالی و ناتوانی شرمآور جامعه جهانی در مهار این بحران، بار دیگر نشان داد که بشر تا چه اندازه هنوز از خرد و اراده لازم برای شناسایی و حل مهمترین مشکلات فرا راه تحقق یک زندگی باکیفیت و پرنشاط فاصله دارد؛ واقعیتی که ثابت میکند: این خوشخیالی بسیار بزرگی است که بپنداریم، آدمی میتواند از اراده لازم برای مهار جریان بیابانزایی و کاهش اثرات سوءتغییر اقلیم تا پایان قرن پیش رو هم برخوردار شود. زیرا ریشهکنی بیابانزایی و مهار جهانگرمایی و هر نوع فعالیت کاهنده کارآیی سرزمینی با ریشه انسانی، به پرهیز از جزیرهنگری و توانایی ذبح مصلحتهای بخشی و منطقهای در پای مصلحتهای ملی و جهانی نیاز دارد؛ آموزهای که دستیابی به آن، دولتمردانی خردمند را برای اداره جهان میطلبد نه هنرپیشگانی باهوش و زیرک را!