مطالعات مصر و خاورمیانه / شور تونس طی روزها و هفته های آینده در مرحله ای سرنوشت ساز از تاریخ خود قرار دارد. کشوری که با روشن کردن اولین جرقه انقلاب در کشورهای عربی، اکنون در انتظار آن است تا با برگزاری انتخابات سراسری، گامی مهم در تعیین سرنوشت سیاسی خود بردارد.
به باور بسیاری از ناظران، جریان اسلامگرای «النهضه» به رهبری شیخ «راشد الغنوشی» بارزترین جریان سیاسی تونس در این مقطع زمانی به شمار می رود. این مطلب از یک حیث دارای اهمیت بسیاری است؛ همانگونه که پیش بینی هم می شد، به نظر می رسد باید به جریان اسلامی در این کشور امیدوار بود. اما توجه به چند نکته در این برهه زمانی حساس، بسیار ضروری به نظر می رسد؛
1. روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در گزارش اخیر خود از حزب النهضه تونس می نویسد: «حزب النهضه که طی ده ها سال گذشته، همواره از شکنجه و زندان و تبعید، رنج می برد، امروز بزرگترین نیروی سیاسی در تونس به شمار می رود، امری که به ایجاد موجی از «نگرانی» در میان تونسی ها دامن زده است. محبوبیت مردمی و گسترده حزب النهضه، موجب نگرانی، بسیاری از اندیشمندان و فعالان سیاسی در تونس شده است از اینکه ممکن است- به گفته این روزنامه- انقلاب سکولار مردم تونس منجر به تولد حکومتی اسلامی و محافظه کار شود.»
همین روزنامه در ادامه به گزارش هایی درباره، حمله اسلامگرایان به زنان، هنرمندان و روشنفکران اشاره می کند.
اکنون حزب ائتلاف جمهوری سکولار تونس، مهمترین رقیب النهضه به شمار می رود و علناً اعلام کرده است که برای محدود کردن النهضه هرکاری را که بتواند انجام خواهد داد.
2. طی روزهای گذشته شاهد آن بودیم که پخش یک فیلم سینمایی با نام «پرس پلیس» که با اهدافی ضدایرانی ساخته شده، در تونس جنجال آفریده است. فیلمی که تلاش کرد تا تصوراتی منفی از ایران و ایرانی را تبلیغ کند. جدای از واکنش هایی که در قبال پخش این فیلم صورت گرفت توجه به این نکته حائز اهمیت است که این، نمونه ای کوچک از تلاش های ضد ایرانی و ضداسلامی در جامعه انقلابی تونس محسوب می شود که طی روزها و هفته های اخیر و به ویژه با نزدیک شدن به زمان انتخابات، در حال اوجگیری هم هست. هشدارهای اخیر رسانه های غربی و عربی درباره تاثیر و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در تونس، بی هدف نیست.
گزارش های روزهای اخیر درباره تشیع در تونس و ارتباط جناب «تیجانی السماوی» با ایران، به وفور قابل مشاهده است. اینکه شبکه ای مانند العربیه مدام از نفوذ ایران در تونس می گوید، شاید جزئی از جریان رسانه ای باشد که با هدفی مشترک به این کشور می پردازد. گزارشی نیست که در آن در پرداختن به راشد الغنوشی، به تاثیرپذیری وی از انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی(ره) اشاره نکند.
3. تحلیل محتوایی رسانه های غربی از وضعیت اسلامگرایی در تونس مؤید این مطلب است که همواره برخی واژگان کلیدی، گفتمان اصلی در تبیین اوضاع کنونی تونس را شکل می دهد. اسلامگرایی در این رویه، بدین گونه بیش از همه به چشم می خورد:
«نگرانی» مردم و فعالان سیاسی تونس از قدرت اسلامگرایان؛ «حمله» اسلامگرایان به زنان و هنرمندان؛ «خشونت»، «اسلام سیاسی»، «نفوذ ایران»، «خطر» اسلامگرایان و..
جالب آن است که در موارد بسیاری، جریان اسلامگرای النهضه در کنار جریانات سلفی همچون جریان شیخ «خطیب الادریسی» معرفی می شود و آن وقت است که واژگان «تروریسم» و «گروه های جهادی» نیز به دایره این لغات افزوده خواهد شد. و جالبتر آنکه در نشست اخیر ائتلاف 9 گروه سیاسی مخالف اسلامگرایان، جریان اسلامی در کنار بازماندگان رژیم دیکتاتور سابق تونس قرار داده شده است.
4. بدون شک تلاش های سفیر خوشفکر و فهیم جمهوری اسلامی و دیگر مقامات فعال در تونس طی ماه های پس از انقلاب، قابل توجه است. برگزاری هم اندیشی ها و جلسات مشترک با اندیشمندان تونسی، جلسات و مسابقات قرآن، و اقداماتی از این دست حاکی از آن است که اقداماتی قابل توجه در حال انجام است.
شاید عبارت «انفعالی عمل کردن» دیپلماسی جمهوری اسلامی، دیگر تکراری شده باشد، اما نمی توان به راحتی از کنار فعالیت گسترده غربیها در این مقطع حساس گذشت. نگاه امنیتی به وضعیت کنونی تونس، قطعاً رویکرد فرهنگی را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. انفعالی بودن دیپلماسی فرهنگی در تونس همانند موارد مشابه، شاید هیچگاه قابل جبران نباشد. مکانیسم های فرهنگی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی، به صورتی بسیار محدود و معدود به خوبی مجال کار را برای دیگر قدرت ها فراهم کرده است. شاید بی دلیل نیست که فیلم های سینمایی در این برهه از سوی برخی رسانه ها، تا این اندازه مهم شده است. هنوز معلوم نیست تا چه زمانی باید سریالی مثل یوسف پیامبر(ص)، خرمای آماده سفره مبادلات فرهنگی ایران باشد. ابزارهای فرهنگی جمهوری اسلامی در موارد بسیاری دقیقاً با خواسته های رسانه های معاند، انطباق دارد و در عین مشابه همان رویکردی که گروه های تندوری سلفی به تبلیغ آن می پردازند و البته همانگونه که پیش از این نیز اشاره شد، این رویه تنها منحصر به اوضاع تونس نیست. آنگاه که اسلامگرایی به خشونت، اقتدارگرایی و... متهم می شود، دیپلماسی فرهنگی، با تمام توان به تشدید این نگاه دامن می زند و آنگاه که از سوی جزیانات وهابی به اختلاف افکنی و تفرقه متهم می شود، تنها پخش سریالی همانند سریال «مختار» است که می تواند مهر تاییدی بر ادعای این گروه های تندرو باشد.
آنچه در دیپلماسی فرهنگی باید همواره مد نظر باشد آن است که ابتدا فرهنگ عمومی کشور مورد نظر کشف شود و سپس باتوجه به تفاوت های فرهنگی دو کشور، در جهت اهداف و منافع ملی خودمان، در نزدیک شدن به این مفاهیم و ایجاد ارتباط آن با مفاهیم اجتماعی کشورمان اقدام شود. یکی از نکاتی که در دیپلماسی فرهنگی ایران باید مورد توجه قرار گیرد و البته بسیاری از دولت ها به این مسئله به خوبی واقفند، آن است که بجز دیپلمات ها و مسئولان فرهنگی و سیاست خارجی، اقشار دیگری از مردم اعم از هنرمندان، بازرگانان، ورزشکاران و خبرنگاران نیز می توانند نقش حاملان فرهنگی را بازی کنند.