خبرگزاری فارس: چنانچه ریشهها و علل بحران سومالی سنتی و محلی (داخلی) بودند، راهکارهای حل و فصل آن نیز آسانتر بودند، اما مداخله عوامل خارجی و تداخل آن با عوامل داخلی بحران این کشور را موضوعی حل ناشدنی تبدیل کرده است.
به گزارش فارس، در روزهایی که رسانههای جهان عموما به موضوعاتی چون خیزش مردمی در کشورهای عربی، سرنگونی رژیم قذافی، بحران اقتصادی جهان و وضعیت امنیتی در عراق و افغانستان میپردازند، در گوشهای دیگر از جهان فاجعهای در حال وقوع است؛ منطقهای موسوم به شاخ آفریقا و کشوری به نام "سومالی" که بیش از نیمی از جمعیت آن در فقر مطلق و گرسنگی بسرمیبرند.
بیشک "مسئله سومالی" فقط به خشکسالی و قحطی محدود نمیشود، بلکه دلایل دیگری در بروز این فاجعه در سومالی سهیم بودهاند. مطلب زیر که برگرفته از کتاب " الازمة الصومالیة : دراسة فى الاسباب و سبل التجاوز" ( بحران سومالی: تحقیقی در دلایل و راههای حل آن") است که در چند بخش ارائه خواهد شد و تلاش دارد، نگاهی جامع و کلی به "مسئله سومالی" بیاندازد.
پیشینه تاریخی بحران
با توجه به اینکه بحران سومالی ابعاد و زوایای مختلفی دارد، میتوان ادعا کرد، چنانچه ریشهها و علل آن سنتی و محلی (داخلی) بودند، راهکارهای حل و فصل آن نیز آسانتر مینمودند.
ولی مداخله عوامل خارجی و تداخل آن با عوامل داخلی بحران این کشور را به گونهای تبدیل کرده که به نظر موضوعی حل ناشدنی جلوه میکند و بدون کنکاش در سوابق تاریخی و ریشههای بحران، درک درست شرایط موجود در سومالی امری دشوار و تجزبه و تحلیل ابعاد این بحران نیز بسیار سخت و دشوار خواهد بود .
اتیوپی و آمریکا مهمترین عوامل بحران سومالی
بطور کلی میتوان گفت، در سطح منطقهای اتیوپی و در سطح بین المللی آمریکا از جمله مهمترین عوامل بحران سومالی بشمار میآیند. این درحالی است که نمیتوان عاملی چون فروپاشی حکومت ژنرال "زیاد باره" و فرار او از سومالی را نادیده گرفت که انگیزههای رقابت قبیلهای و محلی را در سومالی تشدید کرد.
دستاویزهای آمریکا برای دخالت در سومالی
در این میان آمریکا جهت تقویت حضور ناوگانهای نظامی خود در خلیج فارس و اقیانوس هند، بهانهها و انگیزههای مختلفی را جهت مداخله در امور داخلی سومالی پیدا کرد. براین اساس واشنگتن در سال 1992 با توسل به واژه فریبنده کمکهای بشردوستانه و عبارت زیبای "زنده کردن امید" وارد کشور سومالی شد تا به اصطلاح به ملت فقرزده و قحطیزده سومالی کمک کند.
مقابله با بازیگران قدرتمند داخلی سومالی
واشنگتن با هدف تثبیت حضور خود، اقدام به برنامهریزی برای مقابله با یکی از قدرتمندترین بازیگران محلی سومالی یعنی ژنرال "عیدید" کرد، به همین دلیل در عملیاتی محرمانه و ضربتی تلاش کرد با اعزام تفنگداران خود به سومالی، ژنرال عیدید را دستگیر و به خارج سومالی منتقل کند، اما با شکست سختی مواجه شد و نظامیان آمریکایی با دادن تلفات مجبور شدند با کمک نیروهای سازمان ملل متحد خاک سومالی را ترک کنند.
عقب نشینی آمریکا و جنگ سالاران
عقب نشینی آمریکا از صحنه سومالی پس از اکتبر 1993 زمینه را برای قدرت نمایی جنگ سالاران مهیا کرد. ژنرال عیدید بطور یکجانبه حکومت خود را در ژوئن 1993 و با مشارکت نمایندگان 16 گروه و سازمان سیاسی و قبیلهای تشکیل داد.
تشکیل این حکومت نتوانست ثبات و آرامش را برای سومالی به ارمغان آورد و منازعات قبیلهای در این سرزمین تداوم یافت. کشته شدن ژنرال عیدید در یکی از نبردها در اوت 1996 نیز کمکی به حل بحران سومالی نکرد.
نشست قاهره
در دسامبر 1997 تمام گروهها و رقبای صحنه سیاست سومالی به استثنای "محمد ابراهیم عقال"، رئیس جمهور ایالت "سومالیلند" در قاهره گردهم آمدند و موافقتنامهای جهت تشکیل حکومت و تقسیم قدرت و ثروت امضا کردند، ولی دخالت عناصر محلی و منطقهای مانع از موفقیت این اجلاس شد. در حقیقت، نبردهای داخلی که پس از موافقتنامه قاهره در سومالی روی دادند، بازتاب اختلافات منطقهای اریتره و اتیوپی بودند، زیرا این دو کشور با توجه به منافع خود از گروه و قبیلهای خاص در سومالی حمایت میکردند.
اجلاس عرتا
در اوت 1999 رئیس جمهور جیبوتی با حمایت سازمان ملل ابتکار عملی جهت آشتی ملی میان نیروهای سومالی را مطرح کرد و طی "اجلاس عرتا" سهم هر قبیله در قدرت را مشخص کرد تا این اجلاس به تشکیل دولت انتقالی در سومالی بیانجامد، ولی این بار نیز مداخله همسایگان بویژه اتیوپی، موجب شدند تا این دولت در اوت 2003 منحل شود.
نشست نایروبی
پس از اجلاس عرتا، هم اکنون نوبت به اجلاس نایروبی بود که با حضور کلیه بازیگران محلی سومالی در 15 اکتبر 2002 گشایش یافت. در واقع، این نشست میراثدار 18 دوره مذاکرات میان گروههای مختلف درگیر در صحنه سومالی بود. کشور اتیوپی در سطح داخلی، سازمان ایگاد در سطح منطقهای و سازمان ملل متحد و آمریکا در سطح بین المللی نقش بسزائی را در تشکیل این نشست داشتند. مهمترین دستاورد این اجلاس تشکیل پارلمان و دولت انتقالی به ریاست آقای عبداللهی یوسف احمد بود.
بحران مزمن
در شرایط کنونی بین المللی، کشور سومالی تنها سرزمینی است که حکومت نداشته و بسیاری از شاخصهای یک دولت ملی را نیز از دست داده است. این وضعیت، معلول عوامل مختلف تاریخی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. هنگام بررسی عوامل سیاسی باید به این نکته مهم اشاره کرد که سومالی تنها کشور اسلامی است که توسط کشورهای استعماری انگلیس، ایتالیا و فرانسه مورد تهاجم و استعمار قرار گرفت. تقسیم کشور، حاکمیت استبداد و نظام قبیلهای و تک حزبی رژیم ژنرال زیادباره، ضعف نهادها و ارگانهای حکومت و وابستگی به قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای رهاورد استعمار در سومالی بود.
بازتابهای اقتصادی استعمار
این شرایط در بعد اقتصادی استعمار توسعه نیافتگی و سنتی بودن ابزارهای تولید، تکیه بر اقتصاد عشیرهای و تداوم تولید سنتی که اساس برنامههای آن بر چراگاههای قبیلهای متمرکز بود، ضعف ساختار اقتصادی جهت بهرهبرداری از زمینهای حاصلخیز و سواحل ممتد آن، تداوم کاهش درآمد ملی و تداوم جنگهای 20 ساله داخلی را برای سومالی به ارمغان آوردند.
بازتابهای اجتماعی و فرهنگی
اما اگر بخواهیم بازتاب این شرایط در ابعاد اجتماعی و فرهنگی بر سومالی بررسی کنیم، باید بگوییم، اساس مشکلات این کشور ریشه در حاکمیت نظام قبیلهای دارد. این نظام بر کلیه شئونات ارکان زندگی روزمره جامعة سومالی حاکم است. عدم گذار جامعه سومالی از جامعه قبیلهای و عشیرهای به جامعه شهری مشکلات بسیاری را برای این کشور بوجود آورده است. جمعیت شهری این کشور تنها 8% کل جمعیت سومالی را تشکیل میدهد و تعداد شهرهای این کشور نیز انگشت شمارند.
دخالت کشورهای منطقه و همسایگان
پس از استعمار اینبار نوبت به دخالت کشورهای منطقه و همسایگان در امورداخلی سومالی رسید که عامل بسیاری از مشکلات سیاسی و اجتماعی این کشور است. دو کشور اتیوپی و کنیا همواره چشم طمع به این سرزمین داشتهاند و به همین دلیل در تحولات این کشور نقش بسزایی دارند. درحالیکه باید به این نکته مهم نیز توجه داشت که این دو کشور از جمله متحدین منطقهای آمریکا در شرق آفریقا هستند.
با این حال اگر بخواهیم به بازیگران صحنه تحولات سومالی نگاهی بیاندازیم، باید آنها را به سه دسته تقسیم کنیم.
بازیگران محلی
بازیگران محلی دارای ساختار و بافتی مختلف همراه با هویتهای متفاوت هستند. نقش این بازیگران بستگی به عوامل فراوانی دارد که مهمترین آنها حجم کمی و کیفی بازیگر بومی و نوع ارتباط آن با بازیگران منطقهای و فرامنطقهای است. از میان بازیگران محلی که بطور سنتی و تاریخی همیشه در صحنه سومالی حضور داشتهاند، باید از قبایل این کشور یاد کرد که در طول تاریخ این کشور زمینهساز بسیاری از تحولات و تغییرات بوده و اساس درگیریهای آنها را تلاش برای کسب نفوذ و جایگاه اقتصادی و سیاسی در این کشور تشکیل میداده است. قبایل 85 % کل جمعیت این کشور را تشکیل میدهند و اغلب آنها خارج از شهرها زندگی میکنند. قبایل بزرگ سومالی عبارتند از: "هاویه" که بزرگترین قبیله در سومالی است، "دیر" یا "در"، "دارود"، "دیگل–مرفله"، "هلیبق"، "اسحاق" یا "اسباهیسی" که بطورکلی در در منطقه شمال این کشور مستقر هستند و افراد این قبیله خود را سادات و از نسل امام حسین (ع) میدانند.
تشکیل دادگاههای اسلامی
شرایط کشور سومالی پس از فروپاشی نهادهای دولتی در اوایل دهه نود به همراه نوع ساختار اجتماعی این کشور بسترساز تشکیل دادگاههای عرفی و قبیلهای شد که به دادگاههای اسلامی معروف شدند. شیوع آنارشیسم و هرج و مرج و فقدان ضابطههای قانونی و چارچوبهای حقوقی و تشدید رقابت میان سران قبایل و مسلح شدن مردم، زمینه افزایش جرایم و ناهنجاریهای اجتماعی در این کشور را فراهم آورد. تداوم این روند، نخبگان جامعه را به ستوه آورد، لذا بزرگان قوم و علمای مساجد، ضرورت تشکیل دادگاههای اسلامی را به عنوان راه حل مبارزه با بیقانونی بیان کردند.
تضعیف دادگاههای اسلامی
پس از حادثه یازده سپتامبر و فشارهای آمریکا بر سازمانها و گروههای اسلامی و کنترل منابع مالی آنها به بهانه مبارزه همه جانبه با تروریسم جهانی و منطقهای زمینه تضعیف و کاهش اقتدار محلی این دادگاهها را فراهم شد. اما در سال 2004 که با وجود تشکیل دولت جدید روند جرایم و اهنجاریهای اجتماعی و بیقانونی افزایش یافته بود، دادگاههای اسلامی بار دیگر احیا و اقتدار گذشته خود را بازیافتند. در این سال دادگاههای اسلامی با تشکیل "اتحادیه دادگاههای اسلامی شریعت" شیخ شریف احمد را به ریاست آن انتخاب کردند.
رد ادعای ارتباط با القاعده و تشکیل الشباب
شیخ شریف احمد با تاکید بر اینکه اتحادیه دادگاههای اسلامی خواستار تشکیل دولتی اسلامی در سومالی است، هرگونه ارتباط و همکاری با سازمان القاعده را رد کرد.
اتحادیه دادگاههای اسلامی شریعت پس از آن یک گروه شبه نظامی تشکیل داد که اکثر افراد آن از عشیره " العیر" که بطور سنتی در میان قبایل سومالی به شجاعت و جنگجو بودن معروفند و از عشایر قبیله هاویه بزرگترین قبیله سومالی هستند .
جنبش الشباب مهمترین دستاویز آمریکا برای حضور در سومالی
گروه شبه نظامی اتحادیه دادگاههای اسلامی شریعت که به "جنبش الشباب" معروف شد، مهمترین دستاویز آمریکا برای حضور در سومالی است، درحالی که رهبران اتحادیه دادگاههای اسلامی شریعت وابستگی خود و الشباب را به سازمان القاعده تکذیب میکنند، واشنگتن تلاش میکند، با دستاویز قرار دادن این جنبش و عامل ناامنی معرفی کردن آن در سومالی به این کشور لشکر کشی و حضور نظامی خود در این کشور را توجیه کند.
تشکیل ائتلاف برای صلح و مبارزه با تروریسم
غیر از آن آمریکا ائتلاف برای برقراری صلح و مبارزه با تروریسم را در سومالی تشکیل داد که مهترین هدف آن مقابله با نفوذ اتحادیه دادگاههای اسلامی و جریانهای اسلام سیاسی بویژه حزب اتحاد اسلامی در سومالی بود. این تشکیلات دارای گرایشات سکولاریستی بوده و زیر نظر سازمان سیا فعالیت میکند. رهبران این تشکل با حمایت مالی و لجستیکی آمریکا و پشتیبانی نظامی و تسلیحاتی اتیوپی، در ظاهر خواستار مبارزه با تروریسم در سومالی هستند، ولی در حقیقت درصدد از بین بردن پایگاه مردمی دادگاههای اسلامی در این کشور هستند.
دولت در سومالی
شکلگیری دولت سومالی به ریاست عبداللهی یوسف، نتیجه یک ائتلاف مصلحتی میان سران قبایل بود که در جریان برگزاری اجلاس نایروبی شکل گرفت. عبداللهی یوسف به عنوان یک نظامی که نقش موثری را در تحولات 20 ساله اخیر سومالی داشت، دارای گرایشات سکولاریستی و سابقه خصومت با شیخ حسن ظاهر اویس بنیانگذار حزب اتحاد اسلامی بود.
عبداللهی یوسف از لحاظ اجتماعی وابسته به قبیله دارود است که با قبیله هاویه همیشه در رقابت سنتی بود. علی محمد جدی، نخست وزیر دولت انتقالی از قبیله هاویه بزرگترین قبیله سومالی است که در زمان پیشروی نیروهای اسلامگرا در خاک سومالی تلاش کرد، نسبت به حوادث موجود به نوعی از خود نرمش و انعطاف نشان دهد.
حاکمیت روحیه قبیلهگری و وابستگی خانوادگی بر تعاملات سیاسی و اجتماعی
روحیه قبیلهگری و وابستگی خانوادگی به عنوان عامل مهمی بر روند تعامل احزاب و گروههای سیاسی و اجتماعی این کشور، چیرگی و تسلط دارد . پیشینه و بدنه ساختاری احزاب، گروههای سیاسی و شبه نظامی وابستگی شدیدی به بافت قبیلهای جامعه بدوی سومالی دارد. جنگ داخلی 20 ساله سومالی براساس اهداف و انگیزههای قبیلهای بوده، اما از زمان حاکمیت نیروهای اسلامگرا، عنصر ایدئولوژی و عقیدتی نیز به عنصر قبیلهای در منازعات اضافه شد.
مهمترین گروههای سیاسی سومالی
از میان گروههای اسلامی-سیاسی "حزب اصلاح" که گرایش اخوانی دارد و حزب "اتحاد اسلامی سومالی" با گرایشات نئوسلفی و جهادی، بزرگترین و متشکلترین سازمانهای اسلامی است.
حزب "جنبش ملی سومالی" و "جبهه دموکراتیک برای نجات سومالی" با گرایشات ملی و لیبرال مهمترین تشکیلات ملیگرایی سومالی هستند .
شبه نظامیان جنگ سالاران و سران برخی از عشایر نیز بعنوان گروههای فشار در صحنه سیاست این کشور حضور فعال دارند.
اقدامات کشورهای منطقه برای حل بحران سومالی
کشور سومالی عضو اتحادیه عرب است و قضیه آن هرساله در کلیه نشستهای سران اتحادیه عرب مطرح میشود. اعراب جهت حل مشکلات سومالی تاکنون بودجههایی را تعیین و تصویب کردهاند، ولی هرگز به مرحله اجرا نرسیده است. در اجلاس 2002 بیروت بودجه 56 میلیون دلاری جهت رفع برخی از مشکلات این کشور تصویب شد، ولی تنها سه کشور عربی یمن، عربستان سعودی، لیبی سهم مالی خود را به این کشور پرداخت کردند.
کشور مصر نیز اقداماتی برای حل مشکلات سومالی بذل کرده است، چون از لحاظ سیاسی و فرهنگی و تاریخی این کشور دارای نفوذ سنتی درسومالی است و اکثر علما و روحانیون این کشور در دانشگاه الازهر تحصیل کرده و نظامیان سومالی نیز اکثرا در مراکز نظامی و آموزشی مصر تربیت شدهاند. دولت مصر در سیاستهای منطقهای خود از سومالی به عنوان اهرم فشاری علیه اقدامات دولت اتیوپی بویژه در ارتباط با موضوع نیل استفاده میکرد.
عربستان سعودی و لیبی نیز با پشتوانه درآمدهای نفتی خود توانستند، میان رهبران این کشور نفوذ کنند.
کشورهای یمن و سودان نیز به خاطر روابط سنتی فیمابین و همچنین پذیرفتن آوارگان سومالی توانستهاند در صحنه این کشور تا حدودی نقش آفرینی کنند.
علاوه براین، سومالی عضو تجمع کشورهای ساحل و صحراست که توسط لیبی تاسیس شد و در سال 2004 به عضویت تجمع صنعا که ابتکار عمل یمن بود، درآمد.
این اتحادیه میانجیگریهایی برای ایجاد فضای مناسب میان اسلامگرایان سومالی با دولت انتقالی این کشور جهت حل و فصل مشکلات فیمابین برای تشکیل حکومتی ائتلافی صورت داد که مذاکرات خارطوم نمونه بارز آن است، اما به نتیجه نرسید.