واحد مرکزی خبر/خبرگزاری رویترز در گزارشی به قلم جیلز الگود از لندن می نویسد: عشق معمر قذافی به یونیفرم های عجیب و غریب ، محافظان شخصی تماشایی مونث و چادرهای بدوی ، پس زمینه ای جذاب برای چهل و دو سال سرکوب خونینی ارائه می کند که در انتها نتوانست در مقابل یک قیام مصمم مورد حمایت قدرت هوایی ناتو دوام بیاورد.
قذافی ماه گذشته زمانی که انقلابیون لیبی کنترل پایتخت این کشور را بدست گرفتند از طرابلس فرار کرد و به گفته بعضی ها در صحراهای خالی جنوب کشور وسیعش ناپدید شد.
اما روز پنجشنبه چهره های برجسته شورای ملی انتقالی لیبی اعلام کردند که مردی که بر کشورشان حکومت می کرد در شرایط اکنده از هرج و مرج متعاقب سقوط شهرک زادگاهش سرت به ضرب گلوله کشته شده است.
سرت اخرین پایگاه جنگجویانی بود که هنوز به رژیم پیشین وفادار بودند.
قذافی همیشه اعلام کرده بود او تا اخر در کشورش خواهد جنگید و این همان کاری بودکه او انجام داد.
قذافی در کنار رفتارهای عجیب و غریب اش ، کاریزمایی داشت که در وهله اول باعث جلب حمایت اکثر مردم عادی لیبی شد.
امادگی او برای حمله به قدرتهای غربی و اسرائیل هم در حرف و هم در عمل ، علامت مشخصه او در قیاس با سایر ملتهای عرب بود که احساس می کردند رهبرانشان بیش از حد بی حال هستند.
در حالی که طومار حکومت رهبران کشورهای عرب همسایه لیبی امسال در مقابل قیامهای مردمی سریعا در هم پیچیده می شد قذافی نبردی خونین را براه انداخت و دست به نبرد با ناتو و شورشیانی زد که سریعا نیمی از لیبی را به اشغال خود دراورده بودند.
قذافی در بخش اعظم حکومت چهل و دو ساله اش جایگاه برجسته ای در گالری چهره های بین المللی یاغی غرب به خود اختصاص داده بود و همزمان از طریق حذف ناراضیان و حکومت مطلقه اش ، کنترل اهنین خود را بر لیبی حفظ می کرد.
یکی از ماموران مخفی او در ارتباط با بمب گذاری سال هزار و نهصد و هشتاد و هشت لاکربی که در ان دویست و هفتاد نفر کشته شدند گناهکار شناخته شد.
قذافی بعدا با اعلام از بین بردن برنامه سلاحهای کشتار جمعی خود در مقابل پایان یافتن تحریمها علیه لیبی سیاست نزدیکی موفقیت امیزی را با غرب در پیش گرفت.
اما او نتوانست از موج عظیم قیامهای مردمی که جهان عرب را درمی نوردید در امان بماند.
نوبت قذافی زمانی رسید که او سلاحهای خود را به سمت معترضان لیبیایی گرفت و ارتش خود را برای پاکسازی بنغازی فرستاد و به این ترتیب باعث شد تا قدرتهای غربی و ناتو عملیات بمباران هوایی را شروع کنند که این اقدامات در نهایت به نیروهای انقلابی اجازه داد تا او را از قدرت کنار بزنند.
دیکتاتور مخلوع لیبی ، پسرش و رئیس سازمان اطلاعاتی اش به علت جنایت علیه بشریت از طریق برنامه ریزی برای سرکوب قیامی که در شرق لیبی شروع شده بود از سوی دیوان کیفری بین المللی در لاهه تحت تعقیب قرار دارند.
در حالی که کشور صحرایی و نفت خیز لیبی وارد جنگ داخلی می شد ارتش قذافی با قدرت تمام که او هرگز از بکار بردن ان واهمه نداشت برای سرکوب این قیام وارد عمل شد.
زمانی که قیام در اواسط ماه فوریه شروع شد صدها نفر از معترضان کشته شدند.
در حالی که سربازان ارتش لیبی به سوی بنغازی در حال پیشروی بودند قذافی به انقلابیون هشداد که هیچگونه بخشش و ترحمی در کار نخواهد بود و انها کوچه به کوچه ، خانه به خانه و اتاق به اتاق شکار خواهند شد.
این سخنان شاید مایه بدبختی قذافی شد.
چند روز بعد شورای امنیت سازمان ملل با تصویب قطعنامه ای راه را برای حملات هوایی ناتو علیه ارتش لیبی هموار کرد.
این حملات، مقر خود قذافی را هم در طرابلس هدف قرار می داد.
در یکی از این حملات کوچکترین پسر قذافی و سه تن از نوه هایش کشته شدند.
رونالد ریگان رئیس جمهور امریکا بعد از انکه در سال هزار و نهصد و هشتاد و شش گناه انفجار در یک کافه در برلین غربی را متوجه ماموران دولت لیبی دانست هواپیماهای جنگی امریکا را برای بمباران پادگان باب العزیزیه به لیبی اعزام کرد.
قذافی از ساختمان بمباران شده در طرابلس در جریان این حمله که بیست و پنج سال بدون تعمیر باقی ماند برای ایراد یکی از ستیزه جویانه ترین سخنرانی های جنگی اش استفاده کرد.
او در این سخنرانی در کنار بنای یادبودی به شکل یک مشت عظیم فلزی ایستاده بود که یک هواپیمای جنگی امریکا را له می کرد.
این هفته شورای انتقالی لیبی بولدوزرهایی را برای مسطح کردن این محوطه اعزام کرد.
قذافی در سخنرانی های تلویزیونی و در واکنش به قیام صورت گرفته در شرق لیبی در اوائل سال کنونی ، این قیام را کار موشها و مزدوران دانست و گفت این افراد توسط بن لادن مورد شستشوی مغزی قرار گرفته اند و تحت نفوذ داروهای روانگردان هستند.
با گذشت هفته های متمادی گمانه زنی های مکرری وجود داشت مبنی بر اینکه قذافی در حملات هوایی ناتو یا کشته شده یا زخمی شده است اما او در پاسخ به این شایعات حضورهای بدقت برنامه ریزی شده ای را در تلویزیون ترتیب داد.
در ماه مه قذافی با تمسخر ناتو گفت جنگندهای این پیمان قادر به پیدا کردن او نیستند.
قذافی در یک سخنرانی رادیویی اظهار داشت: من به صلیبیون ترسو می گویم که من جایی هستم که دست شما به من نمی رسد.
سایر سخنرانی قذافی هم در طول تابستان به صورت رادیویی بود با این هدف که محل اختفای او لو نرود.
قذافی در یکی از سخنرانی های خود گفت : من این کشور را ترک نخواهم کرد من اینجا شهید خواهم شد من همچنان مبارزه خواهم کرد.
قذافی که یکی از دیرپاترین رهبران ملی جهان بود هیچ سمت رسمی دولت نداشت و به عنوان برادر، رهبر و قائد انقلاب شناخته می شد.
قذافی برای کسب نفوذ در افریقا تلاش کرد و کشورهای همسایه فقیر خود را از سخاوت هایش که ثروت عظیم نفتی لیبی اجازه آن را به او می داد بهره مند می کرد.
عشق قذافی برای اقدامات عجیب و غریب و جلب توجه کننده در زمان سفرهای خارجی اش که او در یک چادر بدوی تحت نگهبانی محافظان مونث اش می خوابید به نمایش درمی امد.
اقدام سال گذشته قذافی در زمان سفر به ایتالیا در دعوت از صدها زن جوان برای پذیرش اسلام کل این سفر را تحت الشعاع خود قرار داد.
هدف از این اقدام تحکیم مناسبات رو به رشد بین طرابلس و رم بود.
پیامهای دیپلماتیک امریکا که توسط سایت ویکیلیکس منتشر شد اطلاعات بیشتری از سلائق رهبر لیبی را فاش می سازد.
یکی از این پیامها که توسط روزنامه نیویورک تایمز منتشر شد تاکید قذافی را بر اینکه در زمان دیدار سال دو هزار و نه خود از نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل در طبقه همکف اقامت کند و امتناع یا ناتوانی او را برای اینکه بیش از سی و پنج پله بالا نرود تشریح می کرد.
در این پیام گفته می شد که قذافی بشدت به چهار نفر از پرستاران اوکراینی خود وابسته است.
در این پیام از وجود رابطه ای عاشقانه بین این دو صحبت شده بود اما این پرستار که گالینا کولونیتسکا نام دارد بعد از شروع قیام مردم لیبی از این کشور فرار کرد.
قذافی در سال هزار و نهصد و چهل و دو در چادری نزدیک سرت در ساحل دریای مدیترانه به دنیا امد.
او پسر یک گله دار بدوی بود.
قذافی تحصیل در رشته جغرافی در دانشگاه را رها کرد تا به ارتش ملحق شود.
او در این راستا دوره نظامی کوتاهی را هم در یکی از مدارس نظامی انگلیس طی کرد.
سرهنگ قذافی در سال هزار و نهصد و شصت و نه در یک کودتای بدون خونریزی با سرنگون کردن ادریس پادشاه لیبی به قدرت رسید و در دهه هزار و نهصد و هفتاد میلادی نظریه سوم جهانی خود را که راه میانه ای بین کمونیسم و سرمایه داری بود تدوین کرد که بعدا در کتاب او تحت عنوان کتاب سبز منتشر شد.
قذافی بر توسعه سریع لیبی که پیشتر صرفا به علت چاههای اندک نفت خود و صحراهایی که در زمان جنگ جهانی دوم شاهد نبردهای بزرگ تانک بودند نظارت کرد.
اقتصاد لیبی اکنون در حال پرداخت بهای جنگ و تحریمهاست.
یکی از اولین کارهای قذافی بعد از بدست گرفتن قدرت ایجاد نیروهای مسلح بود اما او همچنین میلیاردها دلار از درامدهای نفتی لیبی را برای بهبود معیارهای زندگی در لیبی صرف کرد که باعث محبوب شدن اش در بین افراد کم درامد شد.
قذافی پولهای فراوانی را برای پروژه های عظیمی نظیر یک کارخانه فولاد در شهرک مصراته که اخیرا صحنه درگیریهای شدید بود و طرحی برای انتقال اب از چاههای صحرایی به مناطق مسکونی ساحلی هزینه کرد.
قذافی شیفته پان عربیسم جمال عبدالناصر رهبر فقید مصر شد و تلاش کرد تا لیبی ، مصر و سوریه را به صورت یک فدراسیون دراورد.
تلاش مشابهی هم برای یکی کردن لیبی و تونس شکست خورد.
در سال هزار و نهصد و هفتاد و هفت قذافی نام لیبی را به جمهوری عربی سوسیالیستی مردمی بزرگ لیبی تغییر داد و به مردم اجازه داد تا در کنگره های خلق نظرات خود را ابراز دارند.
با این حال غرب در بخش اعظم حکومت قذافی از او دوری می کرد و رهبر لیبی را به ارتباط با تروریسم و جنبش های انقلابی متهم می کرد.
بعد از بمب گذاری سال هزار و نهصد و هشتاد و هشت پان امریکن بر فراز لاکربی در اسکاتلند هم قذافی شدیدا مورد انتقاد قرار گرفت و از او ابراز انزجار شد.