تهران - 'معمر قذافي'بعد از 42 سال حاكميت استبدادي در ليبي ، سرانجام پنجشنبه گذشته در وضعيتي فلاكت بار به دست انقلابيون كشته شد تا فصلي جديد براي تاريخ سياسي اين كشور آغاز شود.
سقوط طرابلس طي ماه گذشته ميلادي زنگ هاي هشدار را براي قذافي و حاميان داخلي وي به صدا در آورد اماحاكم مستبد اين كشور با بي توجهي،حقارت خود در سرت را فراهم كرد.
كشته شدن قذافي در شهر سرت، نقطه عطفي بسيار مهم براي مردم ليبي محسوب مي شود و آنها هم اكنون زندگي را بدون حاكم مستبدي چون معمر قذافي و خانواده اش تجربه مي كنند.
اما به مانند ساير انقلاب هاي معاصر، مردم مسلمان ليبي براي دستيابي به دمكراسي ، امنيت و رفاه مورد نظر خود بايد با چالش هايي مواجه هستند.
ايجاد ساختارهاي جديد سياسي و اقتصادي براي ليبي ويران شده ، حفظ استقلال فرهنگي و اجتماعي،سهم خواهي هاي قبايلي و همچنين دست اندازي غربي ها به منابع نفتي اين كشور، از جمله مهمترين چالش هاي فراروي ليبيايي ها محسوب مي شود.
در واقع چالش هاي اصلي ليبي (در دو سطح داخلي و بين المللي) از يكسو و دخالت ها و نفوذ غرب در اين كشور،مي تواند وحدت و يكپارچي ملي موجود در اين كشور را خدشه دار كند.
شكل گيري اختلاف هاي قومي و مذهبي از طريق تقويت شكاف هاي تاريخي بين قبايل غربي و شرقي،برجسته كردن شخصيت هاي لائيك،نوسازي ساختارهاي سياسي ليبي در قالب هاي جديد تحت عنوان دمكراسي سازي و دولت سازي غربي مي تواند پيوستگي اجتماعي اين كشور را دچار گسست جدي نمايد.
البته در اين بين شوراي ملي انتقالي ليبي(NTC) كه خود را تنها نماينده مشروع مردم ليبي معرفي كرده است،مي تواند كاركرد مثبت داشته باشد.
اين شورا بايد با درك واقعيت هاي موجود،بر اساس ديدگاه هاي مردم مسلمان ليبي به اصلاحات در اين كشور اقدام كند تا بر اساس ظرفيت هاي بومي خود، به دولت سازي واقعي و برآمده از خواست مردم دست يابد،اما چنانچه تحت تاثير قدرت هاي غربي قرار بگيرد،شكاف هاي سياسي و اجتماعي را تشديد كرده و زمينه بروز جنگ داخلي را فراهم خواهد كرد.
اين شورا بايد مسير مستقلي را براي خود ترسيم كند تا بتواند بدون توجه به خط و مشي غربي ها،به روند بازسازي ليبي از جمله زمينه سازي براي برگزاري انتخابات مجلس موسسان براي تدوين قانون اساسي و پايه گذاري نظام سياسي جديد مبادرت كند.
يكي ديگر از چالش هاي اصلي نظام سياسي جديد در ليبي، ساختار قبيله اي اين كشور است.
اداره ليبي با نظم قديمي غير ممكن است و ايجاد نظم جديد نيز با مخالفت هاي قبايلي از اين كشور مواجه مي شود.
بازسازي نظم جديد در ليبي به دليل مردمي بودن انقلاب، بسيار زودتر شكل مي گيرد و از اين حيث مشكلي ايجاد نخواهد كرد اما تعهدات و نقش هاي قذافي در منطقه به ويژه در بين كشورهاي آفريقايي و اعراب از يكسو و سهم خواهي قدرت هاي غربي تا حدودي براي دولت جديد ليبي مشكل ساز خواهد بود.
اعضاي شوراي انتقالي ليبي بايد با اتخاذ سياست هاي مستقل، نشان دهد كه مي تواند خلاء قدرت در اين كشور را - بدون قذافي - به خوبي مرتفع كرده و كشورشان را بدون توجه به دستور العمل هاي غرب اداره كنند.