خبرگزاري دانشجويان ايران - الجزاير در حالي سالروز آغاز انقلاب خود را پيشرو دارد كه موج انقلابهاي عربي اين روزها از قلب قاره پهناور آفريقا برخاسته و همسايگان الجزاير از جمله تونس و ليبي نيز به يمن انقلاب مردمي اين بار، نه از يك قدرت استعمارگر خارجي بلكه از يوغ ديكتاتورهاي داخلي رهايي يافتهاند.
به گزارش دفتر مطالعات بينالملل خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اول نوامبر، سالروز آغاز انقلاب الجزائر است؛ كشوري كه در شمال آفريقا واقع شده و از شرق به تونس و ليبي، از غرب به مراكش و موريتاني، از شمال به مديترانه و از جنوب به صحراي بزرگ آفريقا، مالي و نيجر محدود ميشود. از نظر وسعت و پهناوري نيز با تجزيه سودان بزرگترين كشور آفريقاست.
انقلاب مردم الجزاير از اول نوامبر 1954 آغاز شد و سوم ژانويه 1962 به ثمر نشست؛ انقلابي كه نتيجه يك تلاش مردمي براي آزادي و رهايي بود؛ انقلابي كه به اهداف اعلام شده خود رسيد، هر چند كه الجزايريها پس از رهايي از چنگ استعمار، طعم تلخ كشمكشهاي دروني و تسويه حسابهاي سياسي را چشيدند.
با پيروزي انقلاب الجزاير در سه ژوئيه 1962، اين كشور پس از 132 سال كه تحت سلطه فرانسه بود، به استقلال دست يافت و در هشتم اكتبر همان سال الجزاير با حكومت جمهوري دموكراتيك مردمي به عضويت سازمان ملل متحد درآمد.
از سال 1954 تا روز استقلال يعني به مدت هفت سال جبهه آزادي بخش ملي مبارزه مسلحانه خود را عليه اشغالگران فرانسوي با قاطعيت ادامه داد.
مردم الجزاير براي انقلاب خود يك ميليون تن قرباني دادند كه به همين دليل در تاريخ كشورهاي غرب و شمال آفريقا به "ارض ميليون شهيد" (سرزمين يك ميليون شهيد) شهره شدند.
البته اين تعداد شهداي انقلاب الجزاير غير از شهدايي است كه به رهبري امير عبدالقادر در جنگ با ارتش فرانسه در اواخر قرن 19 در راه آزادي ميهن جان خود را فدا كردند.
نگاهي به مبارزات مردم الجزاير پيش از آغاز انقلاب
عبدالقادر براي جمعآوري نيرو به كوهستانهاي الجزاير رفت و با تجديد قوا راه را بر روي سپاهيان فرانسه به سمت جنوب بست اما از آنجا كه امير مراكش مرزهاي كشور خويش را به روي سربازان عبدالقادر بست، وي شكست خورد و سربازان فرانسوي عبدالقادر را اسير كردند. با شكست وي الجزاير به طور كامل به تصرف فرانسه درآمد و عبدالقادر به دمشق منتقل شد و آخر عمر خود را در تبعيد به سر برد و سرانجام در سال 1883 درگذشت.
دليل استعمار كشورهاي شمال آفريقا توسط فرانسه
دولت فرانسه از اين جهت اكثر كشورهاي شمالي آفريقا به ويژه الجزاير را مستعمره خويش كرد كه از اين سرزمين براي اسكان فرانسويان و چنگ انداختن به بارورترين زمينهاي كشاورزي استفاده كند. از طرفي دولت فرانسه هنگام آغاز جنگ جهاني اول جوانان الجزايري را به جبهههاي جنگ اروپا ميفرستاد.
در سال 1917 حدود 173 هزار جوان الجزايري به جبههها اعزام شدند و 25 هزار تن از آنها كشته شدند. پس از جنگ جهاني اول، امير خالد، نوه امير عبدالقادر دنباله اقدامات پدر بزرگش را گرفت و با نوشتن نامهاي براي ادوارد هريو در سال 1924 درخواست كرد كه مردم الجزاير در پارلمان فرانسه عضو شوند و در حقوق شهروندي با مردم فرانسه برابر باشند.
بعد از وي احمد مصالي الحاج، جنبش استقلالطلبانه مردم الجزاير را رهبري كرد و در سال 1927 در كنگره "اتحاد عليه امپرياليسم" در بروكسل شركت كرد و در آن استقلال مردم الجزاير از فرانسه را خواستار كرد.
وي سپس در الجزاير انجمن "ستاره شمال آفريقا" را با هدف تساوي فرهنگ فرانسوي و عربي پايهريزي كرد ولي روانه زندان شد.
پس از رفتن وي به زندان فردي به نام عبدالحميد بن باديس به كميسر عالي فرانسه در الجزاير پيشنهاد داد تا در تمامي مدارس و در همه سطوح، قرآن و زبان عربي در كنار زبان فرانسه تدريس شود.
در اين هنگام به موازات مبارزات مصالي الحاج و عبدالحميد بن باديس، فرحت عباس تحصيل كرده فرانسه و عضو حزب اتحاد مردم الجزاير كه توانسته بود در سال 1946 به عضويت مجلس موسسان درآيد، وارد صحنه شد.
وي در عين حال كه پايبند افكار اسلامي بود، از تفكرات الحاج كه دربرگيرنده شعار "اسلام دين ما، عربي زبان ما" و "زمين متعلق به زارعان" بود، پشتيباني كرد.
فرحت عباس جنبش دانشجويان مسلمان را در پاريس تشكيل داده بود و براي جلب پشتيباني سوسياليستهاي فرانسه از جنبش آزاديخواهي مردم الجزاير، تمايلات سوسيال دموكرات پيدا كرد.
تلاش براي استقلال الجزاير
فرحت عباس در جريان جنگ جهاني دوم، حزب بيانيه آزادي مردم الجزاير را بنياد نهاد و آزادي الجزاير در قالب يك جمهوري را خواستار شد.
در همان زمان، عدهاي از جوانان الجزايري كه تحصيل كرده فرانسه بودند، به توصيه فرحت عباس در سال 1950 به عضويت يك سازمان سري درآمدند كه براي آزادي الجزاير فعاليت ميكرد.
اين سازمان، فعاليتهاي نظامي و سياسي را براي رسيدن الجزاير به آزادي در برنامه خويش گنجانده بود. آنها توانستند، جبهه آزاديبخش ملي را در سال 1954 تشكيل دهند. درون اين جبهه سياسي يك جبهه نظامي به نام ارتش آزاديبخش الجزاير تشكيل دادند كه فرماندهي آن با هواري بومدين بود. آنها پايگاههايي در مراكش، تونس و الجزاير داشتند و زماني كه جمال عبدالناصر به رياست جمهوري مصر رسيد، قاهره تبديل به پايتخت حكومت موقت الجزاير به رياست فرحت عباس شد.
در آن زمان، تمامي اعلاميههاي جبهه آزاديبخش ملي از طريق راديو "صوت العرب" از قاهره پخش ميشد. در اول نوامبر 1954 پس از آنكه دومين بيانيه نظامي جبهه آزاديبخش ملي از راديو قاهره پخش شد، آنها عمليات چريكي و مسلحانه را از كوههاي "كابيلي" در الجزاير آغاز كردند. اين عمليات تا مرز تونس ادامه داشت و در برخي مواقع "محمد پنجم"، پادشاه مغرب نيز كمكهايي به آنان ميكرد، به طوري كه سران جبهه آزاديبخش ملي بين قاهره، تونس و مراكش در رفتوآمد بودند تا عمليات ضدفرانسوي را سامان دهند. در چنين وضعيتي در روستاها و شهرها عمليات مسلحانه ضدفرانسوي در جريان بود و عده زيادي از طرفين كشته ميشدند.
در اوت 1956 در يكي از مناطق كاپيلي در الجزاير يك كنفرانس محرمانه با شركت احمد بن بلا، حسن آيت احمد، محمد بوضياف و رابح بيطاط تشكيل شد تا در مورد خط مشي سياسي نظامي آينده تصميم گرفته شود.
اين گروه سپس به مراكش رفتند تا از آنجا با هواپيمايي كه سلطان محمد پنجم در اختيارشان گذاشته بود، به تونس يا قاهره پرواز كنند.
هويت اصلي آنان بر خلبان پوشيده بود اما يكي از كمكخلبانان، بن بلا را شناخت و هواپيما را به فرودگاه الجزاير هدايت كرد. بن بلا و دوستانش توسط پليس فرانسه بازداشت و روانه زندان فرانسه شدند.
زماني كه وي و دوستانش در زندان فرانسه بودند، ارتش آزاديبخش ملي به رهبري سرهنگ هواري بومدين ضربات سختي را به پيكر ارتش فرانسه وارد كرد؛ به طوري كه فرانسويهاي مقيم الجزاير، گروه گروه كشور را ترك كردند.
بن بلا تا زمان گفتوگوي صلح "اويان" در سال 1962 در زندان فرانسويها بود. به علت بالا گرفتن جنگ در الجزاير در ژانويه 1960 ژنرال دوگل، رئيس جمهوري وقت فرانسه در نطقي از مردم الجزاير خواست تا براي برقراري صلحي شجاعانه تلاش كنند و در سفري به الجزاير با اغلب سران قبال ملاقات و نسبت به اعطاي استقلال به الجزاير اظهار تمايل كرد.
پذيرش اجباري استقلال الجزاير از سوي فرانسه
ژنرال دوگل اعلام كرد به شرط تشكيل كنفرانس صلح بين سران جبهه آزاديبخش ملي و دولت فرانسه در شهر "اويان" و انجام رفراندوم، حاضر به پذيرش استقلال الجزاير است.
در 18 مارس 1962 بعد از آن كه فرحت عباس موافقت خود را با مذاكرت اويان به اعضاي جبهه آزاديبخش ملي ابلاغ كرد، اين كنفرانس به رياست كريم بلقاسم تشكيل شد و فرانسه پذيرفت به الجزاير استقلال دهد و زندانيان الجزايري مانند بن بلا و همراهان وي را آزاد كند.
در اول ژوئيه 1962 در يك رفراندوم 90 درصد مردم الجزاير خواهان جدايي از فرانسه و استقلال كشورشان شدند و قرار شد سوم ژوئيه 1962 رسما به اين كشور استقلال داده شود.
با وجود اين مساله، از زمان سخنراني دوگل درباره اعطاي استقلال به مردم الجزاير، ارتش سري فرانسه به رهبري ژنرال "سالان" تشكيل شد كه با خط مشي سياسي ـ نظامي ژنرال دوگل مخالف بود.
اين ارتش عده زيادي از اعضاي ارتش آزاديبخش الجزاير و مردم عادي را ميكشت و حتي يكي از اعضاي مذاكرهكننده در كنفرانس اويان نيز از قربانيان اين ارتش سري بود اما ژنرالهاي طرفدار دوگل سالان را دستگير كرده و به اين نافرماني پايان دادند.
به اين ترتيب انقلاب مردمي الجزاير پس از هشت سال به ثمر نشست و به استقلال اين كشور از استعمار فرانسه انجاميد.
منابع:
1- تاريخ قرن نوزدهم و معاصر نوشته آلبر ماله، ژول ايزدك، ترجمه حسين فرهودي، جلد سوم، انتشارات ابنسينا، تهران،1340؛
2- تاريخ معاصر كشورهاي عربي، نوشته خاورشناسان شوروي، ترجمه دكتر محمدحسين روحاني، انتشارات كوس، تهران، 1356؛
3- جهان اسلام، مرتضي اسعدي، مركز نشر دانشگاهي، جلد اول، تهران، 1366؛
4- تاريخ عرب در دوره جديد، نوشته لوتسكي، ترجمه پرويز بابايي، انتشارات سپهر، تهران، 1349؛
5- تاريخ قرن نوزدهم و معاصر، آلبر ماله، ترجمه نصرالله فلسفي، اميركبير، تهران، 1324؛
6- حكومتگران كشورهاي اسلامي، نوشته سيروس غفاريان، انتشارات مدرسه، تهران، 1380؛
7- Heads of state and Government John V.daGraca London ,2000؛
8- Middle East and North Africa Europa publication Limited London ,2000؛
9- سايت المعرفة.