خبرگزاري فارس- يك كارشناس مسائل ليبي گفت: برخي رهبران شوراي انتقالي معقتدند كه ليبي در دوران گذار قرار دارد و نيازمند عناصر متخصص و سكولار براي بازسازي است كه اين يك توطئه براي تصاحب انقلاب ليبي از سوي سكولارها است.
سيد هادي سيد افقهي كارشناس مسائل ليبي در گفتوگو با خبرنگار سياست خارجي خبرگزاري فارس، به انقلاب مردم ليبي، عملكرد ناتو طي چندماه جنگ در ليبي، تلاش آمريكا براي مصادره انقلاب و همچنين چرايي كشته شدن قذافي اشاره كرد كه مشروح اين گفتوگو از نظر خوانندگان ميگذرد.
* پنهان شدن مفاد قطعنامه شوراي امنيت درباره ليبي در فضاسازي رسانهاي
مردم ليبي مانند مردم تونس و مصر قيام خود را سامان دادند، اين حركت از طرابلس آغاز، اما سركوب شد و پس از آن به سمت بنغازي حركت كرد.
قذافي انقلابيون را تا دروازههاي بنغازي تعقيب كرد كه در اين زمان اتحاديه عرب وارد شد و به سرعت موضوع ليبي را به شوراي امنيت را واگذار كرد و اين شورا بيدرنگ قطعنامه 1973 را تصويب كرد كه عمليات ناتو در پي آن آغاز شد.
مفاد اين قطعنامه در هياهوي رسانهاي محو شد و رهبران اروپايي حواشي قطعنامه را پررنگ كردند.
روح قطعنامه جلوگيري از عمليات هوايي نيروهاي قذافي عليه انقلابيون بود، اما در خلال 7 ماه عمليات ناتو در ليبي هيچ سنخيتي بين عمليات و مفاد قطعنامه نميبينيم.
* نقشهاي متناقض ناتو در ليبي
ناتو از سويي عليه قذافي جنگيد و از سوي ديگر اهرم بازدارنده پيشرفت انقلابيون بود و اگر چه نبرد قذافي و انقلابيون نامتقارن بود، ناتو يك سياست دوگانه را در پيش گرفت.
اين سازمان هواپيماهاي داخل آشيانهها و تأسيسات حياتي از جمله تأسيسات نفتي، بنادر و زير ساختهاي ليبي را نابود كرد كه با روح مفاد قطعنامه نميخواند.
* آمادگي ناتو به حمله به ليبي از مدتها قبل
با نحوه عملكرد ناتو به قطع ميتوان گفت اين سازمان خود را براي سرنگوني قذافي و پس از آن از مدتها پيش آماده كرده بود. جنگندهها و پرندههاي جاسوسي ناتو از خارج از مرزهاي ليبي تهاجم خود را شكل ميدادند و نيروهاي آموزشي و افسران ارشد جنگهاي نامنظم ناتو در بين صفوف انقلابيون در داخل ليبي فعاليت ميكردند.
* فعاليتهاي جاسوسي آمريكا و انگليس در ليبي
سازمانهاي جاسوسي آمريكا و انگليس نيز در اين عمليات فعاليت داشتند به طوريكه كلينتون به صراحت اعلام ميكرد كه عناصر اطلاعاتي ما آخرين تحولات ليبي را به ما گزارش ميكنند.
* رهبران انقلابي ليبي سرسپردگان محض غرب
رابطه ناتو با مردم و انقلابيون ليبي رابطهاي 2 گانه بود. آنها با بدنه انقلابيون يك رابطه فرمانده و سرباز داشتند و رابطه آنها را با رهبران انقلابيون دستور و اجرا بود كه توافقنامهها، قراردادها و ... به طور قطع نشانگر تابعيت محض و سرسپردگي رهبران انقلابي از غرب بود.
برخي رهبران ليبي روابط صميمانهاي با غرب و آمريكا داشتند و اظهار وفاداري و صميمت ميكردند كه به طبع از چنين رهبراني نميتوان انتظار دشمني يا مقاومت عليه رژيم صهيونيستي و آمريكا را داشت.
* قذافي مانند صدام توسط اشغالگران دستگير و به دست انقلابيون كشته شد
حادثه قتل قذافي بسيار راز آلود است. اينكه چگونه عمليات ناتو انجام شد كه تمام روزنهها بسته شد و تنها كريدور طرابلس- سرت بازگشته شد.
نيروهاي ناتو در زمين، هوا و دريا قذافي را رصد كرده بودند، اما نميخواستند دست خود را به خون وي آغشته كنند، چرا كه اين موضوع براي ناتو در آينده هزينه داشت. همين تجربه را آمريكاييها در عراق داشتند كه صدام به دست مردم عراق و نه آمريكاييها نابود شد كه اگر در آينده كسي تاريخ را مطالعه كرد از بين بردن صدام و قذافي را به مردم كشورشان نسبت دهد.
* قذافي در يك اعدام كلاسيك و دقيق به قتل رسيد
ناتو تمام شرايط را فراهم كرد تا قذافي در اختيار انقلابيون قرار گيرد. همه ميدانند كه قذافي زنده دستگير شد اما چه طور شد كه وي بلافاصله كشته شد.
قطعاً اين يك حركت خودجوش يا انقلابي نيست چرا كه تيمي كه قذافي را تعقيب كرد تيمي هماهنگ شده با ناتو بود.
وقتي كاروان متشكل از قذافي و همراهان وي به سمت غرب ليبي حركت كردند، ناتو كاروان آنها را بمباران كرد كه پس از آن انقلابيون در جستجوي قذافي برآمدند و وي را در يكي از لولههاي فاضلاب گير آوردند. حتي در فيلمهاي موجود ميتوان ديد و شنيد كه انقلابيون قذافي را زنده ميخواهند اما پس از چند لحظه مشخص شد كه قذافي در اثر برخورد 3 تير به قلب و يكي در سر مانند يك اعدام كلاسيك كشته شد.
* سناريوي ضعيف قتل قذافي
محمود جبريل يكي از رهبران شوراي انقلابي ليبي اعلام كرد كه وي در درگيري كشته شد كه اين يك دروغ است.
عبدالحفيظ غوقه نايب رئيس شوراي انتقالي نيز اعلام كرد ما به زودي قاتلان قذافي را شناسايي و محاكمه كنيم. اگر قذافي در درگيري كشته شده كه ديگر نيازي به مجازات قاتلان نيست چراكه در يك عمليات كشته شده است.
اين موضوع نشان ميدهد كه اين سناريو به قدري ضعيف و سياه بود كه صفحات زرين انقلاب ليبي را لكه دار و رهبران انقلاب را مجبور به واكنش در اين زمينه كرده است.
قذافي بايد به سزاي اعمالش ميرسيد چرا كه يك انسان خونآشام بود و يكي از جرمهاي تاريخي وي ربودن امام موسي صدر است كه همچون سدي محكم در مقابل رژيم صهيونيستي ايستاده بود.
يك اسير جنگي وقتي بازداشت ميشود بايد طبق اصول جنگي به دادگاه نظامي سپرده شود شواهد نشان ميدهد كشورهاي غربي اين عمل زشت را انجام دادند.
* چرا قذافي كشته شد؟
بايد ديد تا پيش از انقلاب ليبي شرح حال قذافي با رهبران آمريكا و اروپا چه طور بوده است.
كسي از زنده ماندن قذافي ميترسيد كه اسرار، نقاط ضعف و بدهيهايي به وي داشته باشد.
امروز در اسناد، سخنان سيف الاسلام و گزارشها مشخص شده كه قذافي 350 ميليون يورو به ساركوزي براي انتخابات رياست جمهوري داده كه در مورد توني بلر و برلوسكوني نيز همين طور است و اين سوال را در اذهان ايجاد ميكند كه چرا قذافي به آنها كمك ميكرد؟
* عملكرد خيانتبار قذافي در برابر جهان اسلام
امروز همكاريهاي بين سازمان سيا و سازمانهاي اطلاعاتي ليبي مشخص شده است. بازداشت مخالفين ليبي از سوي سيا و تحويل آنها به دولت ليبي نشان از روابط امنيتي عميق دو كشور دارد.
چه طور اين هرم روابط عميق قذافي و آمريكا و غرب به سرعت فرو ريخت كه جواب اين سؤال تنها از زبان قذافي قابل شنيدن بود.
اسناد دخالتي در جنگ چاد، نقش خيانتبار قذافي در جدايي سودان، روابط پنهاني قذافي با رژيم صهيونيستي و ارائه تز «اسراطين» كه نيمي از سرزمين فلسطين را در اختيار فلسطينيان و نيم ديگر را در اختيار رژيم صهيونيستي قرار ميداد از جمله عملكردهاي خيانتبار قذافي در مقابل جهان اسلام بود.
قذافي ظلم زيادي در حق مردم خود كرد و ملت ليبي امروز يك ويرانه تحويل گرفتهاند. وي هيچ ساختار منسجمي در ليبي ايجاد نكرد و تنها خود و خانوادهاش بودند و امروز كشوري برجاي مانده كه بايد از صفر آغاز كند.
ناتو وضعيت ليبي را ديد كه ميتواند به عنوان يك طعمه آماده باشد و به همين دليل به سرعت وارد عمل شد.
قتل قذافي يك خيانت در حق مردم ليبي و تاريخ بود چرا كه بايد طي يك محاكمه عادلانه خيانتهاي قذافي در صفحات تاريخ ثبت ميشد.
* اسرار گرانبهاي ۴۲ سال حكومت قذافي از بين رفت
زمانيكه انقلابيون به طرابلس رسيدند، قذافي مرد؛ چرا كه ديگر ارزش سياسي و نظامي نداشت و ناتو اين موضوع را ميدانست اما تنها قصد داشت ارزش عملياتهاي خود را بالا ببرد لذا جنگ را طولاني كرد.
درسينه قذافي اسرار گرانبهاي 42 ساله ليبي و منطقه بود كه كشتن وي ظلم و خيانت به تاريخ و مردم ليبي بود.
امروز قذافي كه ناتو از او يك غول ساخته بود، كشته شده است و مصطفي عبدالجليل رسماً آزادي ليبي را اعلام كرد. اگر آينده ليبي را منحصر به معادلات داخلي فعلي ليبي بنگريم به خطا خواهيم رفت.
* مأموران سابق قذافي، رهبران فعلي شوراي انتقالي
مسائل ليبي بايد از چند زاويه تجزيه و تحليل شود كه يكي از آنها بحث داخلي ليبي است.
بايد جغرافياي سياسي ليبي و جريانات آن مورد بررسي قرار گيرد.
از منظر داخلي 2 جريان به موازات هم در حال اقدام هستند كه يكي جريان سكولار به رهبري محمود جبريل و اطرافيان وي كه همراه آمريكا و غرب هستند، است و ديگري جريان اسلامي كه عبدالكريم بلحاج فرمانده نظامي فعلي طرابلس است.
بلحاج توسط سيا دستگير و تحويل قذافي شده و پس از تحويل وي سازمان سيا رسماً از قذافي درخواست ميكند كه در مراحل بازجويي و تخليه اطلاعاتي وي كارشناسان اين سازمان نيز در كنار عناصر اطلاعاتي ليبي باشند.
البته جريان ديگري وجود دارد كه در رأس آن علي الصلابي ميباشد كه معتقد است عبدالجليل، جبريل و ترهوني را بايد اعدام كرد چرا كه آنها ساليان سال در خدمت قذافي بودند و بسياري از مخالفان قذافي با امضاي عبدالجليل در زمان وزارت دادگستري، اعدام يا زنداني شدند و امروز وي رهبر شوراي انقلابي ليبي شده است.
* حضور تكنوكراتها در دولت انتقالي، توطئه سكولارها براي تصاحب انقلاب ليبي
صفآرايي اين دو جناح در مقابل يكديگر سبب شده كه تاكنون تشكيل دولت انتقالي به تعويق افتد.
عبدالجليل معتقد است كه لازم نيست كه نمايندگان شهرهاي انقلابي در شوراي انتقالي شركت كنند چرا كه الآن دوران گذار است و نيازمند برخي عناصر متخصص و سكولارها بايد دولت را در دست بگيرند تا در آينده حكومت جديد تشكيل شود.
بايد از رهبران شوراي انتقالي پرسيد كدام انقلاب است كه به دنبال عناصر تكنوكرات باشد. همين امر حكايت از شكاف عميق بين سكولارها و جريان اسلامي دارد.
حتي خود جبهه اسلامي نيز از يك جريان تشكيل نشده است. عناصر اخواني، عناصر سلفي، القاعده و قشر دانشجويي مسلمان و انقلابي در صف انقلابيون هستند كه عمده بدنه پياده نظام انقلابيون كه با قذافي درگير و يا از سوي ناتو بمباران ميشدند، همين جريانات اسلامي بودند و نه سكولارها.
* سوء استفاده ناتو و همپيمانان منطقهاي آن از اختلافات داخلي ليبي
آغاز اين اختلافات از زمان ترور ابراهيم يونس رهبر نظامي آغاز شد و اين شكاف از سوي ناتو و كشورهاي منطقه پادوي ناتو مانند قطر، امارات، سعودي و تركيه سوءاستفاده قرار خواهد گرفت و آنها اجازه نخواهند داد يك دولت منسجم و يكپارچه تشكيل شود. آمريكا و ناتو در ليبي خود را صاحب ميراث ميدانند.
* اسلام اصيل يا اسلام آمريكايي؟
در بعد منطقهاي و بينالمللي، با توجه به حوادث ليبي و روند انقلاب اين كشور و نقش ناتو در سرنگوني رژيم قذافي، حجم خرابيها از يك سو و سهم خواهي اين كشورها از سوي ديگر و طرح غربيها كه كشور ليبي در آن قرار است به عنوان يك پايگاه امن در شمال آفريقا ايفاي نقش كند، پيگيري حوادث و تحولات ليبي را بسيار حساستر ميكند.
امروز منطقه از شريك ديكتاتور ناآرام، بيفكر و بيبرنامه كه به هيچ كنوانسيون و عرف بينالمللي و آداب و رسوم ديپلماتيك پايبند نبود، راحت شد كه جاي خوشحالي دارد.
اينكه مصطفي عبدالجليل اعلام كرد كه حكومت آينده ليبي مبتني بر قوانين اسلامي اجرا خواهد شد يك كليگويي است كه منظور وي بايد تجزيه و تحليل شود كه آيا تمام قوانين مملكت از جمله احكام دادگاه، قوانين بازرگاني، اجتماعي و.. را شامل ميشود و منظور عبدالجليل پيوند دين و سياست است يا اسلامي كه در كنار آمريكا و رژيم صهيونيستي (اسلام آمريكايي) است و يا اينكه يك اسلام بومي شده كه مطابق با ريشههاي مردم ليبي است.
آيا اسلام مورد نظر آنها اسلام عمر مختار است كه هرگز سر سازش در مقابل ايتالياييها خم نكرد.
* نقش احكام اسلامي در اسلام آمريكايي در حال ترويج
من امروز نه فقط براي مردم و انقلاب ليبي بلكه براي كل منطقه احساس خطر ميكنم. امروز اسلام آمريكايي در كل منطقه در حال ترويج از سوي اردوغان است. در اسلام مورد نظر آنها احكام اسلامي تنها يك نقش فرعي دارند كه نغمههاي آن را ميتوان از تونس شنيد.