آفریقا - امروز راشد الغنوشی خود به طور عملی دستاندرکار تلفیق اسلام و دموکراسی در تونس است، و البته تجربهای دیگر را به عنوان الگو برگزیده است.
خبر آنلاین - نتایج انتخابات مجلس موسسان تونس و سپس موافقت سه حزب عمده این کشور، برای تقسیم پستهای کلیدی، دورنمای سیاسی این کشور را تا حدود زیادی روشن کرده است. اگرچه توافق رهبران جدید تونس فاقد سابقهای در حیات سیاسی این کشور است، شیوه عمل آنان پایهگذار مسیری محکم و آزمودهشده در زمینه رقابت مسالمتآمیز به شمار میآید. روشن است که با پایهگذاری چنین مسیری، هم رقابتهای سیاسی به معیارهای پذیرفتهشده جهانی نزدیک میشود و هم امکان رسیدگی به دیگر مشکلات کشور، به خصوص در زمینه اقتصاد فراهم میآید. نکته مهم آن است که در این روند، النهضة نقش بسیار مهمی ایفا کرده، و از این طریق بلوغ سیاسی خود را به نمایش گذاشته است. درواقع، موضعگیریهای شفاف راشدالغنوشی، به عنوان پدر اسلامگرایی در تونس، در قبال مسائل مختلف داخلی و خارجی و همچنین رفتار سنجیده همکاران حزبی وی، سبب شد تا نظر شهروندان بیشتر جلب شود و النهضة بتواند - با کسب 90 کرسی - پیروزی چشمگیری به دست آورد. این در حالی است که برخی از ناظران و تحلیلگران داخلی و خارجی نگرانیهایی از این بابت داشتند و امکان تکرار تجربه الجزایر در اوائل دهه 1990 را مطرح میکردند. به نظر آنان، توجه اسلامگرایان به بازی دموکراتیک ممکن است یک تاکتیک باشد، ازاین رو دموکراسی صرفاً به عنوان ابزاری برای کسب قدرت درمیآید و پس از آن به موزه سپرده میشود.
مجموع موضعگیریهای غنوشی را میتوان حول محورهای زیر دانست:
داخلی: تعهد به روند و نتایج رقابتی آزاد و دموکراتیک، تاکید بر آزادی بیان و مذهب و مخالفت با هرگونه افراطگرایی، عدم دخالت اسلامگرایان در زندگی خصوصی مردم به ویژه مساله پوشش زنان، تاکید بر حقوق و نقش سیاسی زنان، ترجیح نظام سیاسی پارلمانی به عنوان نماد اقتدار و نظارت مردمی، لزوم رفع مشکلات اقتصادی به ویژه بیکاری.
خارجی: رعایت تعهدات خارجی تونس، تقویت همکاری با ایالات متحده و اتحادیه اروپا.
اغلب این نکات را، که در مصاحبههای متعدد غنوشی تکرار میشد، شاید بتوان در یک تعبیر کلیدی جای داد: "ترکیه به عنوان الگو". به عبارت دیگر، غنوشی با طرح تجربه ترکیه به عنوان الگویی برای اسلامگرایان تونسی کوشید رویکرد حزب خود به مسائل داخلی و خاجی را با تجربه اسلامگرایی میانهرو در ترکیه مشابهتسازی کند و بدینوسیله نشان دهد تعهد وی و همفکرانش به دموکراسی امری واقعی و راهبردی است، نه ساختگی و تاکتیکی. در این میان، نباید از ویژگیهای علمی و شخصیتی غنوشی به عنوان نویسندهای اصیل و متفکری جدی غافل شد، به ویژه مخالفت دیرینه وی با اسلامگرایی رادیکال و اقدامات خشنی که تحت نام دین صورت میگیرد، سبب شد غنوشی به عنوان یکی از نمادهای اسلامگرایی میانهرو درآید. کامیابی النهضة، از این پس، به برنامههای آن برای حل مشکلات گوناگون کشور و سپس بازده عملی آن بستگی دارد. هر اندازه که این حزب بتواند مطالبات انباشتهشده قشرهای گوناگون، از جمله جوانان بیکار، را پاسخ دهد، توانایی آن - همچون حزب عدالت و توسعه ترکیه - برای حفظ قدرت سیاسی افزایش مییابد.
نهایت آنکه پس از انتخابات ریاستجمهوری در خرداد 1376، غنوشی همگان را به مشاهده تلاش ایران برای تلفیق اسلام و دموکراسی دعوت کرد، چراکه معتقد بود این تجربه در صورت موفقیت به عنوان الگویی برای تمامی کشورهای منطقه خاورمیانه درخواهد آمد. جالب اینجاست که امروزه وی خود به طور عملی دستاندرکار تلفیق اسلام و دموکراسی در تونس است، و البته تجربهای دیگر را به عنوان الگو برگزیده است