دیپلماسی ایرانی-بنيامين نتانياهو، نخست وزير رژيم صهيونيستي، در راس هيئتي بلندپايه به سودان جنوبي سفر كرد. اين اولين سفر مقامات اسرائيلي در اين سطح به كشور تازه تاسيس سودان جنوبي است. ديپلماسي ايراني اين مسئله را در گفت و گو با جاويد قربان اوغلي، مديركل پيشين افريقاي وزارت خارجه بررسي كرده است.
بنيامين نتانياهو، نخست وزير رژيم صهيونيستي، در راس هيئتي بلندپايه به سودان جنوبي سفر كرده است. اين اولين سفر مقامات اسرائيلي در اين سطح به كشور تازه تاسيس سودان جنوبي است. ديپلماسي ايراني اين مسئله را در گفت و گو با جاويد قربان اوغلي، مديركل پيشين افريقاي وزارت خارجه بررسي كرده است:
با توجه به تحولات اخير خاورميانه، سفر نتانياهو به سودان جنوبي چه هدفي دارد و از چه جهت اهميت دارد؟
به نظر نمي رسد اين سفر به تحولات خاورميانه ربطي داشته باشد. يعني اين دو موضوع كاملا با يكديگر متفاوت است. همان طور كه مي دانيد سودان جنوبي يك كشور عربي نيست. سودان واحد يك كشور عربي بود اما يكي از دلايلي كه سودان تجزيه شد، همين بود كه سودان جنوبي با توجه به اكثريت نژادي تبديل به يك كشور افريقايي شود. بنابراين من فكر نمي كنم ارتباطي بين بهار عربي با اين سفر وجود داشته باشد.
اما اسرائيليها همان طور كه از زمان رفراندوم پيش بيني مي شد، برنامه خاصي را براي سودان جنوبي دارند و اين برنامه كاملا تعريف شده است و اسرائيليها با چشمان باز در حال تلاش براي اجراي اين برنامه هستند. طي چند سال اخير ديده نشده است كه اسرائيليها در حد نخست وزير از افريقا بازديد كرده باشند. سال گذشته، آويگدرو ليبرمن، وزير امور خارجه رژيم صهيونيستي به چند كشور افريقايي سفر كرد اما به نظر مي رسد اين اولين سفر مقامات رژيم صهيونيستي در حد نخست وزير به يك كشور افريقايي در طي سالهاي اخير است.
همين مسئله نشان دهنده اهميت جنوب سودان براي اسرائيليها است. بنابراين اسرائيليها با برنامه و پيگيري اهداف خاص، اقدام به اين سفر كرده اند.
موقعيت ژئوپليتيك سودان جنوبي تا چه حد در توجه اسرائيل به اين منطقه تاثير دارد؟
يكي از مهم ترين دلايل توجه اسرائيل به سودان جنوبي، همين موقعيت ژئوپليتيك و ژئواستراتژيك اين منطقه و اين كشور جديدالتاسيس است. علت آن هم اين است كه سودان جنوبي در منطقه اي قرار دارد كه هم به دليل مسئله آب كه الان يكي از مهم ترين موضوعات جهان است و هم به لحاظ مرزهايي كه با كشورهاي شمال افريقا كه نوعا كشورهاي عرب زبان هستند، از اهميت بالايي برخوردار است.
يكي از ويژگيهاي سودان جنوبي اين است كه با يك چهارم جميعت كل سودان سابق، بيش از هفتاد درصد منابع و ذخاير كل سودان را در اختيار گرفت. تخمين زده شده كه بين 68 تا 80 درصد منابع نفتي سودان در سودان جنوبي قرار دارد. علاوه بر اين سودان جنوبي بر رود نيل تسلط دارد كه اين رود به عنوان يك شاهرگ حياتي براي نه كشور حوزه نيل به حساب مي آيد. مخصوصا براي كشوري مانند مصر، اين اهميت دو چندان است. همان طور كه مي دانيد نيل از دو سرچشمه نيل آبي و نيل سفيد كه اولي از اتيوپي و دومي از اوگاندا سرچشمه مي گيرند تشكيل شده است. اين دو از جنوب سودان وارد اين كشور مي شوند و در خارطوم به هم مي پيوندند و نيل واحد را تشكيل مي دهند. به طور طبيعي سودان جنوبي در حال حاضر بر اين دو نيل، يعني نيل سفيد و نيل آبي اشراف دارد.
با توجه به اين سودان جنوبي كشوري است كه به تازگي ايجاد شده است، فاقد زيرساختهاي لازم براي اداره كشور چه از نظر تكنولوژيك و چه از نظر سرمايه و چه از نظر نيروي انساني كارآمد است. به همين دليل براي توسعه كشور به شدت نيازمند كمكهاي خارجي است. اسرائيليها با درك اين مسئله از دوران گذشته ارتباطاتي را با سران شورشيان سابق جنوب و رهبران امروز سودان جنوبي برقرار كرده بودند. به نظر من هدف آنها غير از مسائلي مانند نفت، مسئله احاطه و اشراف و كنترل منابع آب كشورهاي عربي به خصوص مصر بوده است. اين جا است كه شايد بتوان ارتباطي ميان بهار عربي و اين بحث پيدا كرد. به اين دليل كه مصر جديد با مصر زمان مبارك كاملا متفاوت خواهد بود. بنابراين اسرائيليها براي كنترل رفتار آتي مصر، نيازمند به يك اهرم فشار هستند.
نفوذ اسرائيل در سودان جنوبي تا چه حد مي تواند منجر به فشار به مصر شود؟
بله؛ به اين دليل كه ماهيت حكومت در مصر تغيير كرده و حكومت در مصر ديگر يك حكومت متعهد به امنيت اسرائيل نيست. البته قرارداد كمپ ديويد هنوز تغيير نكرده ولي در اين فضاي پرتلاطم مصر، همه احتمالات ممكن است. به نظر من اسرائيليها براي كنترل رفتارهاي آتي مصر نيازمند اهرمهاي جديدي هستند. يكي از اين اهرمها كنترل منابع آب است.
بد نيست بدانيد كه رژيم حقوقي حاكم بر نيل با كنوانسيون 1929 نوع تقسيم آب اين رود مشخص شده است. دبي تقسيم آب بر اساس اين كنوانسيون تعريف شده و بيشترين سهم را مصريها مي برند. به نظر مي رسد كه سودان جنوبي به عنوان كشوري كه تازه به جمع كشورهاي حوزه رود نيل اضافه شده و بيشترين منابع آب نيل از آنها مي گذرد، ادعاهاي جديدي خواهد داشت. البته الان ممكن است به دليل عدم استقرار رژيم و مشكلاتي كه با شمال دارد، اين كار را انجام ندهد. اما در آينده ممكن است ادعاهايي در اين زمينه داشته باشد و اين مسئله حتي ممكن است كنوانسيون 1929 را هم با تجديد نظر مواجه كند. اينجا جايي است كه اسرائيليها هم مي توانند به خوبي مشورتهاي لازم را به سودان جنوبي بدهند.
نكته ديگري كه در اين جا حائز اهميت است اين است كه اسرائيليها نشان داده اند كه معمولا با برنامه و هدف خاص روابط خود با كشورهاي ديگر را سامان مي دهد. يعني به تعبيري مي توان گفت كه رژيم صهيونيستي در روابط خارجي خود مانند عقابي است كه در ابتدا شكار خود را نشانه گيري مي كند و مشخصا روي آن شكار تمركز مي كند و يورش مي برد. به نظر مي رسد اسرائيليها طي چند ماه گذشته يعني بعد از برگزاري رفراندوم و تاييد آن توسط عمر البشير، برنامه ريزي وسيعي را براي كار با سودان جنوبي آغاز كرده اند. به غير از مسئله مصر، مسئله آب و مسئله نفت، مي توان به نياز اسرائيليها براي ايجاد پايگاه جديد براي بازسازي روابط نسبتا تخريب شده خود با كشورهاي افريقايي هستند. افريقاييها در چند دوره با اسرائيل دچار چالش شدند. بعد از جنگ 1967، تحريم نفتي اعراب و حمايت افريقا از اين اقدام و در دوره كنوني مي توان اين چالشها را به روشني مشاهده كرد.
بنابراين به نظر مي رسد اسرائيليها با درك اهميت قاره افريقا، در صدد بازسازي روابط خود با افريقا هستند و يكي از جاهايي كه مي تواند پايگاه بسيار مناسبي براي آنها باشد سودان جنوبي است.