همشهری-بهنظر ميرسد نظاميان، اخوانالمسلمين و ديگر گروههاي اسلامگرا يا ليبرالها و چپگرايان متفرق در مصر، هيچ كدام آمادگي مديريت دورانگذار را ندارند. اين وضعيت كه حتي پيچيدهتر از براندازي حكومت حسني مبارك است در انقلابهاي ليبي، يمن و بحرين هم اثرات خود را نشان داده است.
راهبردي كه مدتهاي مديد و با موفقيت خشم عمومي را سركوب و اراده مردم را براي قيام متزلزل ميكرد ديگر اثري ندارد. با اين اوصاف، اصلا مشخص نيست كه مصر چه راهي را براي پيشرفت برخواهد گزيد. مقامات اميدوار بودند كه مردم خسته شده و به خانههايشان برگردند اما چنين اتفاقي نيفتاد. نظاميان متوسل به خشونت شدند اما آن هم جواب نداد. شوراي نظامي حاكم سپس به اعطاي امتياز روي آورد اما از آن هم طرفي نبست. آنها خواستند خشونتآفريني را به بيگانگان نسبت دهند كه از آن هم نتيجهاي نگرفتند.
بهنظر ميرسد ارتش به گستردگي حضور مردم بيتوجه است. احزاب هم فقط بهدنبال اهداف سياسي خود هستند، بهويژه كه ميخواهند حضور قدرتمندانهاي در انتخابات پيش رو داشته باشند. رهبران سياسي- از هيچ گرايشي- براي هدايت نارضايتي مردم كه يك بار ديگر در خيابانها بروز يافته اقدامي نكردهاند.
ابراهيم الحديبي كه از تحليلگران سياسي دارالحكمه قاهره است ميگويد: امروز شاهد شكست طبقه سياسيون هستيم. مردم احساس ميكنند به آنها خيانت شده است.
اكثر حكام مستبد عرب كه بعضي از آنها همچنان در قدرت هستند با مهارت فراوان نهادهايي را كه ميتوانستند در غياب آنها دورهگذار را مديريت كنند از دور خارج كردند. اين نهادها يا تطميع شدند، يا ضربهاي كاري بر پيكرهشان وارد آمد و يا بهكلي از هم پاشيدند. براي مثال، حكام ياد شده براي آنكه دوره حكومتشان را طولاني كنند در جامعه تفرقه افكني ميكردند.
قذافي نهادهاي ليبي را بيرحمانه نابود كرد و كشوري به جا گذاشت كه هر منطقهاش گاهي اوقات مانند دولتي مستقل عمل ميكند و قبايل در آن ساختار اصلي اجتماع را تشكيل ميدهند. حكومت پادشاهي بحرين هم آنچنان به اختلافات فرقهاي دامن زده كه جامعهاي فوقالعاده متشتت بهوجود آورده است. در اين جامعه كه زماني يكپارچه بود حالا به سختي ميشود آشتي برقرار كرد.
هماكنون ميتوان ميراث ديكتاتور سابق مصر را بهخوبي مشاهده كرد. نظاميان كه به چند دهه استيلا عادت كردهاند از واگذاري قدرت طفره ميروند. احزاب سياسي هم منفعل شده و حالت تدافعي بهخود گرفتهاند. از ديدگاه مردم حاضر در ميدان التحرير، سياستمداران يا منافع حزبي خود را در اولويت قرار ميدهند ويا اينكه فاقد بصيرت لازم براي درك بدترين بحران مصر از زمان سرنگوني مبارك در 11 فوريه هستند. جمعيت حاضر آنقدر خشمگين بودند كه رهبران احزاب از ميدان بيرون كردند؛ همان جمعيتي كه همچون ماه ژانويه مصمم اما بدون رهبر هستند.يكي از كارمندان دولت كه 56 سال سن دارد ميگويد: آنچه ما همچنان با آن روبهرو هستيم نظام مبارك است. همه آنها تربيتشدگان مكتب مبارك هستند.
شادي حميد، مدير پژوهشها در مركز بروكينگز در دوحه، هماكنون در قاهره بهسر ميبرد. او ميگويد: اختلاف بين نظاميان و معترضان آنقدر زياد است كه تقريبا قابل حل نيست. حداكثر چيزي كه نظاميان ميتوانند عرضه كنند حتي حداقل درخواست معترضان را هم برآورده نميكند.
دو هفته قبل از انتخابات در ميدان التحرير كسي از انتخابات صحبت نميكرد. اين انتخابات در 28نوامبر برگزار شد ولي هيچكس از عقايد سياسي، نامزدها يا احزاب حرفي نميزد.
اما بهنظر ميرسد اين انتخابات براي اخوانالمسلمين و ديگر گروههاي اسلامگرا در اولويت قرار دارد. آنها ميتوانند به واسطه اين انتخابات به قدرتي بيسابقه در مصر دست يابند. تحليلگران ميگويند اخوانالمسلمين نگران تكرار اتفاقي است كه در انتخابات 1991 الجزاير به وقوع پيوست. در الجزاير، نظاميان براي جلوگيري از پيروزي اسلامگراها به ميدان آمدند. اين واقعه به يك جنگ داخلي تبديل شد كه الجزاير را بهمدت تقريبا يك دهه ناآرام كرد و 200هزار كشته به جا گذاشت.
اخوانالمسلمين تاكنون حضوري مؤثر در صحنه مصر داشته است، در نتيجه اين گروه كه در مصر داراي بيشترين احترام هستند ائتلافي را پديد آوردهاند. هر چند اخوانالمسلمين سياست يكي به نعل يكي به ميخ را در پيش گرفته اما همچنان حضور گستردهاي در ميدان التحرير ندارد و اصرار ميورزد كه اكثر مردم مصر از اعتراضهاي اخير حمايت نميكنند. آنها بر برگزاري انتخابات تأكيد داشتند چون ميدانستند پيروز هستند.
مايكل وحيد هانا، يكي از كاركنان بنياد قرن مستقر در نيويورك، ميگويد: آنها (اخوان المسلمين) صحنه قدرت مصر را رقم ميزنند.
هدف معترضان ميدان التحرير فقط حاكم غيررسمي مصر نيست- ارتشبد محمد حسين طنطاوي 76ساله كه هماكنون فرمانده ارتش است و دودهه وزير دفاع مبارك بوده است- بلكه كل شوراي نظامي مورد خشم اين معترضان قرار گرفته است. اين شورا در واگذاري قدرت كه ابتدا گفته بود 6ماه بيشتر طول نميكشد بدقولي كرده است.
معترضان فرياد ميزنند: استوار باشيد. در پارچهنوشتهاي آمده است: مصر را از دست نظاميان و دزدان نجات دهيد. تسليم قدرت به غيرنظاميان خواست همه مصريهاست.
عفيفي احمد كه يك شيميدان 52ساله است و به معترضان پيوسته ميگويد: انقلاب فوريه اگر چه زيبا بود اما ما را با يك كودتا مواجه كرد. طنطاوي هيچ وقت متقاعد نشد كه انقلابي روي داده است. او فقط ميخواهد نظام سابق تغيير چهره دهد.
يك رمان مشهور مصري بهنام آرمانشهر كه در قاهره آينده اتفاق ميافتد از زبان يكي از شخصيتهاي داستان قيامي را توصيف ميكند. يك ضربالمثل ميگويد: سنگ ضربههاي زيادي را تحمل كرد اما با پنجاهمين ضربه شكسته شد. اين پنجاهمين ضربه نبود كه سنگ را شكست بلكه همه ضربههاي قبلي نقش داشتند. اين وضعيت اغلب در ميدان التحرير اتفاق ميافتد؛ هنگامي كه شمار معترضان در طول روز افزايش مييابد.صحنههاي ناخوشايندي در ميدان التحرير شكل ميگيرد.
مردان موتور سوار در ميان جمعيت به سرعتحركت ميكنند و بوق زنان به زدوخورد با پليس ميپردازند. جوانها در پيادهرو نفس تازه ميكنند. زخم بعضي از آنها را با باند پوشاندهاند. چشم مردم از گاز اشك آور قرمز شده است. معترضان شعار ميدهند: ارتشبد، تو يك بزدلي. ما از ميدان نخواهيم رفت. اما بعضي از تحليلگران معتقدند مادامي كه فكر و ذهن سياستمداران به جاي مسائل اساسي مانند امنيت، اقتصاد و فساد درگير بحث بر سر حضور يا عدمحضور اسلامگرايان در قدرت است، خيابانها هيچگاه از مردم ناراضي خالي نخواهد شد.
در اين ميان ارتش هم پشت موقعيت خيالياي كه براي خود ساخته و كمتر كسي آن را قبول دارد سنگر ميگيرد؛ ارتش نگهبان انقلاب است. معترضان ميگويند: اگر قرار باشد چندين بار به انقلاب دست بزنيم اين كار را خواهيم كرد. هيچ كس نميداند اين روند چگونه به پايان خواهد رسيد.