بررسی دیپلماتیک- خیزش و بیداری اسلامی در منطقه در اولین جلوه های خود، به دنبال حاکم کردن اراده مردم و پالایش نظام سیاسی و رویکردهای آن بود که در انتخابات مرحله اول پارلمانی مصر، تصویری اولیه از آن را شاهد هستیم.با اینکه تعریف ساز و کارهای انتخاباتی از سوی شورای نظامیان حاکم در مصر برای مهندسی کردن قدرت سیاسی مردم بود و همه تلاش ها نیز هم اکنون نیز هم برای مهار اراده مردمی چه از سوی شورای نظامی و چه از سوی بازیگران خارجی در جریان است ولی آنچه به عنوان دو دور اجرای انتخابات در ۹ استان مصر حاصل شده، نتیجه ای قابل تأمل است.
در دور اول با انتشار نتایج رقابت لیست های انتخاباتی احزاب و گروه ها. حزب آزادی و عدالت که شاخه سیاسی اخوان المسلمین است با کسب حدود ۴۰ درصد و حزب سلفی النور که وابسته به عربستان و با حمایت مالی شدید آنها است ۴۰ درصد آرا را به دست آوردند که رقابت های فردی را شامل می شد و تصویر اولیه را به ویژه در مورد میزان حمایت از حزب سلفی النور و جایگاه آن تغییر داد. واکنش های داخلی و خارجی به نتایج دور اول انتخابات مصر، موج نگرانی از سوی آمریکا، غرب و به ویژه رژیم صهیونیستی را از حاکم شدن اسلامگرایان در مصر برانگیخت تا جایی که مقامات صهیونیست، نتایج انتخابات تونس، مراکش و به ویژه مصر را آغاز کابوس انزوای آن رژیم و حاکمیت اسلامگرایان ارزیابی کردند و وزیر دفاع آمریکا برای دلداری و امیدبخشیدن به مقامات این رژیم، ضرورت رویکردهای جدید در رژیم صهیونیستی و تعریف اهداف مشترک با آمریکا و جست وجوی هم پیمانان جدید را مورد تأکید قرار دادند. ادامه…..
این توصیه معنایی روشن داشت، چرا که با فعال شدن جریان های وابسته به عربستان و یا برخی رفتارهای انفعالی در احزاب پیروز در کشورهای یاد شده، فرصت های امیدوارکننده ای برای صهیونیست ها و غرب ایجاد می شود و با همه دشواری ها برای این امید بستن، خانواده پادشاهی در عربستان برای حفظ تاج و تخت خویش، ظرفیت همکاری های پنهان بیشتری با صهیونیست ها را از خود بروز خواهد داد. سفر راشدالغنوشی به آمریکا و دیدار با لابی های صهیونیستی و آنچه در این دیدارها عنوان شده نیز از جمله رفتارهای انفعالی است که از ترس سرکوب مجدد جریان اسلامی در کشورهای شمال آفریقا صورت می پذیرد.
دور دوم مرحله اول انتخابات در مصر بالانس نتایج را تغییر داد و اگر چه اخوانی ها ۳۶ کرسی از ۵۶ کرسی را کسب کردند و ۶۲ درصد آرا را به خود اختصاص دادند ولی حزب سلفی النور در پایگاه های اصلی مردمی خود در اسکندریه و میاط و القیوم نتایج را به اخوانی ها و مستقل ها واگذار کرد و با پنج کرسی و ۹ درصد آرا از رتبه دوم به سوم انتخابات تنزل کرد. گزارش ها حاکی است، مردم مصر در شهرهای یاد شده که از رویکردهای حزب النور نگران هستند به اخوانی ها و مستقل ها رأی دادند و حاصل توزیع مبالغ قابل توجه پول در مناطق فقیر مصر برای کسب قدرت سیاسی، حاصل بزرگی در برنداشت.
اگر چه قدرت سازماندهی حزبی اخوانی ها یکی از دلایل اصلی موفقیت آنها است ولی تمایلات اسلامگرایانه مردم، عنصر مهمی در نتایج آرای انتخاباتی است.
حالا یکی از بحث های مهم این است که اخوانی ها اولویت های متفاوتی داشته باشند و تجدیدنظر در مفاد پیمان تحمیلی کمپ دیوید را به عنوان گام اول دنبال کنند که اگر این مقوله اتفاق افتد برای صهیونیست ها و آمریکا، یک عقب نشینی راهبردی ارزیابی می شود، مضافاً اینکه فضای عمومی و حاکم بر مصر برخلاف دیدگاه های رژیم صهیونیستی و آمریکا به پیش می رود و امید چندانی را برای آنها بجا نمی گذارد. در این وضعیت این احتمال که غربی ها با کمک کشورهای مرتجع عرب و نظامیان حاکم، تمایل به کودتای نظامی در مصر داشته باشند، قابل نفی نیست و از آنجا که هنوز ارکان حاکمیتی و قانونی در مصر به طور کامل شکل نگرفته، هر گونه حساسیت سازی از سوی مصری ها و به ویژه اسلامگرایان، به تشویق بیشتر غرب و صهیونیست ها برای اجرای کودتا و سرکوب انقلاب منجر خواهد شد. این توجیهی است که اخوانی ها در مصر عنوان می کنند و از نگاه برخی تحلیلگران، نوعی انحراف از مسیر انقلاب و بیداری در مصر است ولی در واقعیت صحنه سیاسی و اجتماعی مصر، دشواری ها و موانع وسیعی وجود دارد که نمی توان در ارزیابی کلان در تدوین رویکردهای مناسب نادیده گرفته شود. مدل مدیریتی آمریکا در مصر، یمن، تونس تغییرات محدود حاکمیتی و حفظ ماهیت کارکردی نظام های قبلی است که از طریق حذف برخی عناصر و یا چهره ها و به کارگیری ارتش به عنوان رکن اصلی مدیریت صحنه استفاده می شود و این مدل از نگاه مردم و بیداری اسلامی در منطقه، چهره ای رنگ باخته و افشا شده دارد و سرنوشتی جز عقب نشینی و واگذاری قدرت به مردم را نمی توان برای آن انتظار داشت.