همشهری-در كش و قوسهاي تحولات خاورميانه، مسئله هستهاي ايران، مسئلهاي است كه از نگاه كشورهاي غربي كه بهشدت درگير اين تحولات هستند، دور نمانده است، گزارش اخير آمانو، دبيركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي به شوراي حكام و موضعگيريهاي جديد كشورهاي غربي در زمينه اين مسئله و تصويب قطعنامه به وضوح نشان ميدهدكه مسئله ايران از دستور كار كشورهاي غربي خارج نشده اما چيزي كه در اين ميان بايد به آن توجه شود جنس گزارشهايي است كه درباره برنامه صلحآميز هستهاي ايران از سوي آژانس بينالمللي اتمي در دوران دبيركل سابق و جديد آژانس منتشر ميشود.
از سال 2000ميلادي كه محمد البرادعي مصري، دبيركل آژانس بينالمللي شد تا سال2010 كه يوكيا آمانوي ژاپني بر مسند اين سمت قرار گرفت، ميتوان رويكردي متضاد در گزارشهاي ايندو دبيركل مشاهده كرد؛ هر قدر البرادعي ميخواست جانب احتياط را نگه دارد، آمانو گرايش آمريكايياش را در گزارشهايش نشان داده است.
محمد البرادعي در 17 ژوئن سال1942 در قاهره مصر متولد شد و در سال2005 برنده جايزه صلح نوبل شد. وي كه يكي از 5فرزند مصطفي البرادعي است، راه پدرش را ادامه داد و در سال1962 مدرك خود را در رشته حقوق بينالملل از دانشگاه قاهره كسب كرد.
آغاز كار اين سياستمدار 67ساله در آژانس بينالمللي انرژي اتمي به سال1997 برميگردد كه وي جانشين هانس بليكس از سوئد شد. زماني كه وي بهعنوان مديركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي برگزيده شد، تعداد كمي ميتوانستند پيشبيني كنند كه البرادعي تا چه اندازه در امور هستهاي جهان در دوره رياست خود تأثيرگذار خواهد بود. پس از پايان دوره نخست وي براي يك دوره چهارساله ديگر بين سالهاي2001 تا 2005 براي دومين بار بهعنوان مديركل آژانس برگزيده شد و سومين و آخرين دوره رياست وي در آژانس تا نوامبر2009 تمديد شد.
محمد البرادعي بهعنوان يك ديپلمات مسلمان و كاركشته مصري، زياد صحبت ميكرد و وقتي هم سخن ميگفت، سخنان دوپهلويش، به هر دوطرف دعوا بهانه كافي ميداد تا صحبتهاي او را به نفع خودشان مصادره كنند. اين طرز برخورد تا آخرين روزهاي حضور البرادعي در آژانس ادامه داشت و بارها تا مرز رويارويي او با آمريكاييها و اسرائيليها پيش رفت.
آقاي دوپهلو، مرد ميانهرو و شخصيت محتاط و فرصتطلب لقبهاي مشهوري است كه با گزارشهاي البرادعي در مورد پرونده هستهاي ايران در رسانههاي بينالمللي و حتي داخلي به وي منتسب شد اما اين توصيفها و تعريفها در ايران نسبت به رئيس آژانس مثبتتر بود. در غرب البرادعي بارها و بارها، بهخصوص در زمان جورجبوش، رئيسجمهور سابق آمريكا و رياستجمهوري نيكلا ساركوزي در فرانسه به پنهانكاري در مورد پرونده هستهاي ايران متهم شد.
پاسخ البرادعي به اين اتهامات نشان ميدهد كه رئيس آژانس در مقاطعي از كنايهگويي و اظهارنظرهاي دوپهلو فاصله ميگرفت. اين فاصلهگيري بهويژه در دوران تنشآلود رياستجمهوري جورجبوش نمود بيشتري يافت؛ وقتي كه كاخ سفيد در آن زمان در روندي پيوسته كشورمان را به استفاده از گزينه نظامي تهديد ميكرد و اسرائيليها در جنگ رواني همواره تهران را به تكرار تجربه بمباران هوايي تأسيسات عراق تهديد ميكردند.
گزارشهاي هستهاي البرادعي در مورد ايران باب ميل رئيسجمهور وقت آمريكا نبود، به همين دليل بود كه كالين پاول، وزير امور خارجه اسبق آمريكا، بهطور خصوصي در سال2005 از وي خواست براي دوره سوم كانديداي رياست آژانس نشود؛ درخواستي كه سرانجام با مخالفت وي مواجه شد. اما تقابل البرادعي و بوش به اين موارد محدود نشد و شايعهاي در مورد شنود مكالمات البرادعي از سوي نهادهاي امنيتي دولت بوش با هدف يافتن مدركي از وي در مورد جانبداري از ايران در پرونده هستهاي شايع شد.
در مورد البرادعي و نقش وي در پرونده هستهاي شايعات فراواني مطرح شده است، در تيرماه1384 اين شايعات حول محور البرادعي شكل گرفت. همسر ايراني البرادعي بهعنوان دليل اصلي نرمش وي در پرونده هستهاي ايران اعلام شد. مارك گوازدكي، سخنگوي آژانس، در 10 تيرماه 1384 با رد اين شايعات اعلام كرد: همسر البرادعي ايراني نيست.
مقامات ايران نيز در اظهارنظرهاي مختلف خود رويكرد دوپهلو و دوگانه در گزارش البرادعي را بارها تأييد كردهاند؛ گزارشهايي كه در آنها علاوه بر تأييد عدمانحراف ايران از قوانين آژانس، خواستار پاسخگويي شفافتر تهران درمورد برخي از موارد ابهامبرانگيز شده است. اما در دوران البرادعي مقامات كشورمان همواره از گزارشهاي البرادعي راضيتر از غرب بودند، در همين راستا در برخي مقاطع مقامات ايران با استناد به گزارشهاي آژانس، پرونده هستهاي ايران را تمام شده اعلام كردهاند؛ بهخصوص اين موضوع از سوي محمود احمدينژاد رئيسجمهور كشورمان، بهعنوان سندي براي اثبات كارآمدي ديپلماسي هستهاي دولت نهم اعلام شد.
در دوره اين سياستمدار مصري، ايران و آژانس بينالمللي اتمي همكاري خوبي با هم داشتند و در همين راستا بارها ناظران آژانس براي بازديد از فعاليتهاي هستهاي كشورمان، به ايران سفر كردند؛ موضوعي كه پس از روي كار آمدن دبيركل جديد، هيچ وقت مانند گذشته تكرار نشد. برخي از كارشناسان معتقدند كه در بيش از 20گزارشي كه در زمان البرادعي از سوي آژانس درباره فعاليتهاي صلحآميز هستهاي ايران و راستيآزمايي اين فعاليتها منتشر شده بر اين امر تأكيد شده كه فعاليتهاي هستهاي ايران صلحآميز است.
بهدليل همين همكاري بهنظر ميرسيد البرادعي كه مسئوليت ديدباني هستهاي بينالمللي را برعهده داشته هنگام خداحافظي از آژانس پس از 12 سال و واگذاري مسئوليت به يوكيا آمانوي ژاپني تمايل دارد كه كارنامه مثبتي از خودش به يادگار بگذارد، اما آخرين گزارش نيز با دفعات ديگر فرق چنداني نكرد و البرادعي همچنان بر سر دوراهي غرب و ايران گرفتار شد.
محمد البرادعي، مديركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي در آخرين گزارش خود از فعاليتهاي هستهاي ايران را در اختيار اعضاي شوراي حكام آژانس قرار داد كه درون خود داراي نكات قابلتوجهي بود اين گزارش هم مانند ساير گزارشهاي آژانس در دوره اين فر مصري پر از ابهام بود.
البرادعي در بيست و يكمين گزارش خود را در مورد انرژي هستهاي ايران اعلام كرد كه باز هم با واكنشهاي متفاوتي مواجه شد. از نظر ايران اين گزارش حاوي نكات مثبت فراواني است كه ادعاهاي كشورهاي غربي را در مورد ماهيت ترديدآميز فعاليت هستهاي ايران منتفي ميكند.
تأكيد آژانس بر تطابق اطلاعات ارائه شده از سوي ايران با نتايج بازرسيهاي كارشناسان آژانس، تأييد همكاريهاي ايران با آژانس، عدمانحراف ايران از تأسيسات نطنز و فردو، عدم بازفراوري در رآكتور تهران، راستيآزمايي از تأسيسات در حال ساخت اراك و اجازه بازرسي از تمامي تأسيسات هستهاي از جمله موارد مثبتي است كه از نظر جمهوري اسلامي ايران بهعنوان سندهاي انكارناپذيري در روند پرونده هستهاي ايران موجود است.
اما از سوي ديگر رسانههاي غربي مانند گذشته با برجستهسازي نكات منفي، از انتقاد آژانس به تاخير ايران در اطلاعرساني نسبت به تأسيسات فردو خبر دادهاند و مدعي شدهاند كه طبق گزارش آژانس، ساخت تأسيسات فردو از سال2002 آغاز شده و در سال2004 متوقف و در سال2006 ادامه يافته است. به گفته رسانههاي غربي در اين گزارش ادعا شده است كه احتمالا ايران تأسيسات ديگري نيزدر نقاط مختلف در دست ساخت دارد.
تحقيق در مورد وجود تسليحات كشتارجمعي در عراق، پيگيري فعاليتهاي هستهاي كرهشمالي و سوريه و پرونده پرهياهوي هستهاي ايران دورهاي تنشآلود از زندگي محمد البرادعي رقم زد كه درنهايت چهرهاي مبهم و در عينحال شخصيتي ميانهرو، زيرك و فرصتطلب از فارغالتحصيل دانشگاه نيويورك در حقوق بينالملل برجاي گذاشت.
اما البرادعي فقط يك ديپلمات نبود بلكه بهعنوان استاد حقوق بينالملل از سالهاي1981 تا 1987 در دانشگاه نيويورك تدريس ميكرد، همچنين تلاشهاي البرادعي تنها منحصر به بازرسيهاي هستهاي نميشود، البرادعي در سال 2005 در شصتمين سالگرد فاجعه هستهاي هيروشيما و ناگازاكي جايزه صلح نوبل را دريافت كرد. وي ارزش تمامي جايزه صلح خود را براي ساخت يتيمخانهاي در زادگاه خود در قاهره صرف كرد.
اما البرادعي كه از دوران 12ساله مديريت خود بهعنوان دوران خستهكننده ياد ميكند ۲۳شهريور ۱۳۸۸ رسما از سمت خود استعفا كرد تا جاي خود را به يوكيا آمانو نماينده ژاپن در آژانس بدهد تا اين فرد با تجربه بتواند با فراغ بال بيشتر در تحولات اخير و آتي كشور مصر نقش مهمتري را بازي كند. گفته ميشود ممكن است البرادعي در انتخابات رياستجمهوري مصر پس از سقوط حسني مبارك شركت كند.
با پايان ماموريت محمد البرادعي، از 10 آذر سال1388 آمانو ديپلمات ژاپني ۶4ساله بر صندلي البرادعي تكيه زد. وي در توكيو در رشته حقوق تحصيلات خود را به پايان رساند و در سال۱۹۷۲ به استخدام وزارت امور خارجه ژاپن در آمد. از زندگي خصوصي او به غير از اينكه متاهل، فاقد فرزند و علاقهمند به ورزش اسكي است، اطلاعات ديگري منتشر نشده است.
وي كه بعد از ماهها جدال با رقيب آفريقاي جنوبي خود برسر جانشيني محمد البرادعي توانست با كسب دوسوم آراي نمايندگان شوراي حكام، اكثريت لازم را براي مقام دبيركلي آژانس بهدست آورد، بسياري را اميدوار كرده بود به اينكه سياست يكي به نعل، يكي به ميخ كه در دوران البرادعي به اصلي تثبيت شده در رفتارهاي ديپلماتيك مهمترين نهاد هستهاي جهان تبديل شده بود، به تاريخ سپرده شود و صحبتهاي آمانو نيز اين اميد را پر رنگتر كرد.
يوكيا آمانو در ميان سياستمداران بهعنوان چهرهاي بوروكرات، متمايل به غرب، مؤدب و داراي لحني آرام مشهور است ودرباره او گفته ميشد كه او در مقايسه با البرادعي در درياي پرتلاطم سياست اتمي كنوني جهان، امواج كمتري ايجاد خواهد كرد.
آمانو از همان ابتدا اعلام كرد كه به سلف خود احترام ميگذارد اما سبك و روشي متفاوت از او دارد و از آنجا كه وظيفه خود را جلوگيري از گسترش تسليحات اتمي ميداند، مايل است تا آنجا كه امكان دارد، از غيرنظامي بودن برنامه اتمي ايران اطمينان حاصل كند و تأكيد كرد كه در ايفاي اين وظيفه، بسيار جدي است.
در همان زمان عدهاي معتقد بودند كه با رويكارآمدن آمانو با توجه به ديدگاههاي مشخص ژاپن نسبت به فعاليتهاي هستهاي ايران و همسويي اين كشور با مواضع كلان آمريكا در اين خصوص، ترديدي نخواهد بود كه اين فرد، شخص مورد نظر آمريكا و برخي كشورهاي اروپايي براي پيگيري اهداف آنها در اين مجموعه بينالمللي است.
اما اين جانشيني براي آمانو دردسرساز شد زيرا براساس انتشار اسناد محرمانه ويكيليكس، يوكيا آمانو با حمايت مستقيم آمريكا بر اين مسند تكيه زده بود؛ ويكي ليكس طي سندي فاش كرد كه آمانو در تمام تصميمات استراتژيك كليدي، از انتصاب مقامات ارشد آژانس گرفته تا قضيه اتمي ايران، تماما در طرف آمريكاست.
اسناد ويكيليكس نشان ميدهد بعد از اينكه يوكيو آمانو مديركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي، جانشين محمد البرادعي شد، ديپلماتهاي آمريكايي او را شخصي توصيف كردند كه اگرچه مديركل همه كشورهاست اما با آمريكا كاملا توافق دارد. در سند منتشر شده از سوي ويكيليكس آمده است: در يك جلسه آمانو به سفير آمريكا گفته بود كه اگرچه او مجبور است به خاطر نشان دادن اينكه بيطرف است به كشورهاي در حال توسعه امتيازهايي بدهد اما او در تمام تصميمات استراتژيك كليدي، از انتصاب مقامات ارشد آژانس گرفته تا قضيه اتمي ايران، تماما در طرف آمريكاست؛ البته آمانو و آمريكا هيچگاه نسبت به اين سند ويكيليكس واكنش نشان ندادند.
از زمان رياست آمانو بر آژانس بينالمللي اتمي گزارشهاي متفاوتي در مورد فعاليتهاي هستهاي ايران منتشر شده است. اين گزارشها نشان ميدهد كه با آمدن اين فرد ژاپني تغييري در رويكرد آژانس حاصل نشده بلكه فشارهاي بيشتري به سمت ايران روانه شده است.
گزارشهاي آمانو پتانسيل آن را دارد كه مبناي فشار و تحريم بيشتر ايران قرار بگيرد و اين گزارشها ادامه همان روش البرادعي است كه نكات منفي و مثبت را با هم آورده است. گزارشهاي وي را بايد در 2محور بررسي و تحليل كرد؛ يكي فعاليتها و پيشرفتهاي صلحآميز ايران در عرصه دستيابي به انرژي هستهاي است و دوم مطالبات آژانس و شوراي امنيت. اما همچنان موارد منفي در بيانيه كل همكاريهاي ايران با آژانس را تحتالشعاع قرار داده است؛ در واقع محورها و عناويني كه وي در اين گزارش به آنها اشاره و درباره آنها بحث كرده است، عناوين و محورهايي است كه در زمان البرادعي هم مطرح ميشد.
البته نوع گزارشها شايد كموبيش تفاوتهايي كرده؛ مثلا تقسيمبندي و جدا كردن مسائل فني و ادعايي شوراي حكام و شوراي امنيت يكي از اين تفاوتهاست. اما اين روش تغييري در محتواي بيانيه ايجاد نكرده است.
همچنين با اشاره به گزارش اخير مديركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي درباره ايران و همچنين پيشينه تعيين يوكيا آمانو بهعنوان جانشين البرادعي، ميتوان گفت پيشبينيها اين بود كه او بيشتر از البرادعي متمايل به غرب خواهد بود چرا كه در انتخاب آمانو، آمريكا و اروپاييها نقش بسزايي داشتند و او در دور اول انتخاب نشد.
آمانو طبق اسناد ويكيليكس قول داده بود در پرونده ايران برخورد سختتري داشته باشد و اين مسئله به صراحت در گزارشهاي منتشرشده در دوران او مشخص است؛ البته آمانو اين سختگيريها در تدوين گزارشهاي پادماني درباره ايران را ذيل توجه بيشتر به مسائل فني توجيه ميكند.
بهطور مثال در بحث مطالعات ادعايي يا فصل ابعاد نظامي احتمالي، آمانو قاطعتر از البرادعي مدعي است كه اسناد و اطلاعاتي كه در اختيار آژانس قرار گرفتهشده (مطالعات ادعايي) درست است اما گزارشهاي البرادعي منطقيتر و با ادله منصفانهتري به اين موضوع نگاه ميكرد.
برخي ديگر نيز معتقدند گزارشهاي آمانو از نظر جملهنويسي تندتر است اما آنچه آمانو ميگويد چيزي نيست كه البرادعي نگفته باشد. اينطور بيان ميشود كه نوع جملهبندي البرادعي اجازه تفسير بيشتر را به كارشناسان و صاحبنظران ميداد اما بهنظر ميرسد آمانو امكان تفسيرها را محدود ميكند.
مقامات كشورمان نيز معتقدند البرادعي مقاومت بيشتري در مقابل فشارها داشت البته معتقدند مديركل سابق، البرادعي نيز گزارشهاي خود را تحت فشار تهيه ميكرد ولي وي كمتر تحتتأثير اين فشارها قرار ميگرفت و گزارشهاي البرادعي به نسبت منصفانهتر بود.
جديدترين گزارش آمانو درباره فعاليتهاي هستهاي ايران به اذعان كارشناسان، قطعهاي از پازل سناريوي ضدايراني است كه آمريكا طي ماههاي اخير براي فشار بر ايران تدارك ديده است. آمانو برخلاف البرادعي كه همواره گزارشهايي دوپهلو درباره برنامه هستهاي ايران ارائه ميكرد در تمامي گزارشهاي خود رويكرد منفي و سياسي خود به فعاليتهاي هستهاي ايران را مشخص كرده است.
آمانو در آخرين گزارش خود از فعاليتهاي هستهاي ايران كه هفته گذشته ارائه شد، بر شدت اتهامات مطرح شده عليه ايران افزود و ادعاهايي مبني بر نظامي بودن برنامه هستهاي ايران را مطرح كرد؛ ادعايي كه آمريكا چند سال است آن را مطرح كرده و در عين حال حاضر نشده مستندات مدعاي خود را براي بررسي و پاسخگويي در اختيار ايران بگذارد.
همانطور كه اشاره شد تحولاتي كه در حال حاضر در جهان عرب در حال وقوع است در كوتاه مدت ميتواند باعث شود كه مسئله هستهاي ايران در سطح بينالمللي كمتر مورد توجه قرار گيرد و بهخاطر مشكلاتي كه كشورهاي غربي در رابطه با مديريت و دخالت در بحرانهاي جهان عرب دارند، موضوع ايران تا مدتي كه تحولات به نتيجه قطعي نرسيده از سوي اين كشورها و در رسانهها كمرنگتر مطرح شود. البته اين پيشبيني اگر چه زود هنگام است اما آينده تحولات جهان عرب اگر منجر به كاهش نفوذ آمريكا و رويكار آمدن دولتهاي مستقل شود نه تنها نوعي تحول در سيستم بينالملل اتفاق خواهد افتاد بلكه چرخشي در خاورميانه و در پرونده هستهاي ايران بهوجود خواهد آمد كه به نفع ايران خواهد بود.
به همين دليل ميتوان پيشبيني كرد كه در روزها و ماههاي آينده رسانههاي خبري آمريكا با توجه به صدور قطعنامه عليه ايران بار ديگر با كارشناسان مورد نظر خود در مورد برنامه هستهاي ايران مشورت كنند و موجي ديگر از فشارها را عليه ايران روانه كنند و اينگونه بهنظر ميرسد كه حكايت آمانو و آژانس بينالمللي انرژي اتمي حكايت يك بام و دو هوايي است كه گويي پاياني ندارد.