خبرگزاري فارس- روابط كشور تازه تاسيس سودان جنوبي و رژيم صهيونيستي همواره سوال برانگيز بوده، به ويژه آنكه اين كشور نوپا كه چند ماهي بيشتر از شكلگيري آن نگذشته روابطي عميق و گسترده با رژيم صهيونيستي و سران آن دارد.
به گزارش فارس، رسانههاي رژيم صهيونيستي طي خبري اعلام كردند، "سلواكر ميارديت"، رئيس جمهوري سودان جنوبي شب گذشته در سفري غير منتظره وارد تلآويو شد و امروز با "شيمون پرز" رئيس و "بنيامين نتانياهو" نخستوزير اين رژيم ديدار ميكند.
روابط كشور تازه استقلال يافته سودان جنوبي با رژيم صهيونيستي همواره سوال برانگيز بوده است، به خصوص كه اين كشور روابطي عميق و گسترده با رژيم صهيونيستي و سران آن دارد و بسياري از كارشناسان و صاحبنظران نيز بر نقش رژيم صهيونيستي در جدايي جنوب سودان از سودان تاكيد كرده و اين نقش را چنان عيان و روشن ملاحظه ميكنند كه هيچكس نميتواند منكر آن باشد.
مطلب زير نگاهي به اهداف رژيم صهيونيستي در اين كشور و روابط دو جانبه سودان جنوبي – اسرائيل دارد.
* تاسيس سودان جنوبي در 9 جولاي
در 9 جولاي گذشته كشور سودان جنوبي توسط قطعنامه 193 مجمع عمومي سازمان ملل با جدايي از سودان شكل گرفت. پس از آن هزاران نفر با حضور در خيابانهاي "جوبا"، پايتخت سودان جنوبي به جشن و شادماني پرداختند.
آنچه در اين جشن و شادماني تعجب برانگيز مينمود، تشكر مردم جنوب سودان از مقامات رژيم صهيونيستي بود و عجيبتر آنكه همزمان با اين مراسم در تلآويو نيز هزاران نفر استقلال سودان جنوبي را جشن گرفتند.
چند روزي از اين استقلال نگذشته بود كه رئيس جمهور سودان جنوبي از روابط ويژه جوبا با تلآويو خبر داد، اگرچه به رسميت شناختن سريع سودان جنوبي توسط رژيم صهيونيستي بيانگر اين پيوند عميق بود.
اما واقعا چه رازي در پس اين پيوند عميق نهفته است؟ و چه عامل يا عواملي در تقويت آن موثر هستند؟ چرا سودان براي اسرائيل تا اين اندازه مهم مينمايد؟ و چه چشم اندازي را ميتوان براي آن ترسيم كرد؟
* سودان جنوبي در يك نگاه
سودان جنوبي با مساحت 640 هزاركيلومتر مربع، كشوري در شمال آفريقاست كه با سودان، كنيا، اوگاندا، جمهوري دموكراتيك كنگو، اتيوپي و جمهوري آفريقاي مركزي هم مرز است.
بيش از 90 درصد جمعيت 5/8 ميليوني سودان جنوبي با وجود داشتن منابع سرشار نفت زير خط فقر بسرميبرند كه مهمترين دليل آن را بايد در جنگهاي داخلي و درگيريهاي قومي ملاحظه كرد.
به لحاظ مذهبي اكثر مردم سودان جنوبي پيرو باورهاي سنتي قبيلهاي (بت پرست) هستند و اقليتهايي از مسيحيان و مسلمانان نيز در كنار اين اقوام زندگي ميكنند.
* فقر رهاورد نيم قرن جنگ داخلي
كنكاش در علل وضعيت كنوني سودان، ما را بار ديگر به ريشه اغلب فتنهها يعني استعمار انگليس رهنمون ميكند. انگليس در سال 1882 با حمله به سودان، اين كشور را از امپراتوري عثماني جدا و تحت قيموميت خود درآورد.
در آن زمان انگليسيها به دنبال سلطه بر سرچشمههاي رود نيل بودند، به همين دليل از يكسو به مصر و از سوي ديگر به سودان چشم داشتند. آنها با هدف جدايي و ايجاد اختلاف بين مردم اين مناطق فشارهايي را وارد آورده و حتي با مسيحي كردن برخي از مردم، درصدد دامن زدن به اين اختلافها بودند.
حاكميت انگليس بر سودان تا سال 1956 ادامه مييابد تا اينكه در اين سال سودان به استقلال رسيد، با اين حال فتنه انگيزيهاي انگليس ميان قبايل شمال و جنوب سودان ادامه يافت كه رهاورد آن چندين دهه درگيري و كشته شدن بيش از دو ميليون نفر از مردم اين كشور بود و چون هيچيك از طرفهاي درگير بر ديگري فائق نيامد، پس از نيم قرن درگيري در سال 2005 "قرارداد صلح نيواشا" در نايروبي، پايتخت كنيا ميان طرفين به امضا رسيد.
مهمترين بند توافقنامه نيواشا، برگزاري همهپرسي جنوب سودان در ژانويه 2011 و پس از آن جدايي سودان جنوبي از كشور سودان بود. البته بر اساس توافق انجام شده، تصميم درباره منطقه نفتخيز "ابيي" به زمان ديگري موكول و مقرر شد، اين منطقه فعلا بصورت غيرنظامي اداره شود.
* كشورهاي غربي و تحولات سودان
اگرچه قدرتهاي بينالمللي و كشورهاي منطقه رويكردهاي متفاوتي نسبت به استقلال جنوب سودان داشتهاند، اما بطور كلي كشورهاي غربي از جمله آمريكا، رژيم صهيونيستي و همسايگان جنوبي غير مسلمان سودان همواره از اين طرح حمايت و از سالها قبل براي تحقق آن برنامهريزي كردهاند.
همانگونه كه گفته شد، رژيم صهيونيستي از جمله بازيگراني بود كه تلاشهاي گستردهاي براي جدايي جنوب سودان به عمل آورد.
استقرار ماموران موساد در سودان و ارسال تانك و ساير تسليحات به اين منطقه جهت تقويت توان نظامي جنوبيها، از جمله اقدامهاي رژيم صهيونيستي در سودان جنوبي محسوب ميشود.
پس از استقلال سودان جنوبي نيز "بنيامين نتانياهو"، نخستوزير اسرائيل ضمن به رسميت شناختن اين كشور از آمادگي اين رژيم براي ارائه كمكهاي اقتصادي و انتقال تجربيات به اين كشور خبر داد.
* نفوذ صهيونيسم درسودان جنوبي
نقش صهيونيسم در فرآيند تجزيه سودان و بوجود آمدن پايگاهي براي تامين و حفاظت از منافع اين رژيم قابل تامل است. چون در واقع روند تجزيه سودان از زمان تأسيس رژيم صهيونيستي دنبال ميشده و اين راهبرد به نوعي در سخنان "بنگوريون" قابل ملاحظه است كه گفته بود، با توجه به محدوديتهاي جمعيتي و منابع و امكانات پيشروي صهيونيسم تنها راه بقا و موفقيت اين رژيم در ميان اعراب منطقه، شناسايي نقاط ضعف و اختلافات قومي، قبيلهاي و دامن زدن به آنهاست.
براين اساس نخستينبار در سال 1956يعني يك سال پس از استقلال سودان، رژيم صهيونيستي با مسيحيان و پيروان اديان بومي جنوب سودان روابطي برقرار و كمكهايي به آنها ارائه كرد. روند اين كمكها در سالهاي بعد نيز ادامه يافت تا سال 1983 كه تنش در سودان به مرحله جنگ داخلي رسيد، در اين زمان اسرائيل با اختصاص حسابي ويژه براي كمك به مخالفان جنوب عملا به فعاليت خود در اين كشور رسميت بخشيد.
در اين سالها بود كه بارها از روابط ويژه "جان گارانگ"، رهبر جنوبيهاي با اسرائيل سخن گفته شد و صهيونيستها نيز چندان آن را پنهان نميكردند. تماسهاي اسرائيل با جنوبيهاي از طريق كنسولگري اين رژيم در "آديس آبابا" در اتيوپي آغاز شد و در پوشش شركتهاي تجاري، روابط گستردهاي با قبيله "دينكا" به عنوان قويترين قبيله منطقه برقرار كرد تا زمينه نفوذ تلآويو در جنوب سودان را فراهم كند. روابط رژيم صهيونيستي با جنوب سودان را ميتوان به چند مرحله تقسيم كرد:
- ارايه كمكهايي در قالب كمكهاي بشر دوستانه نظير دارو، مواد غذايي، فرستادن پزشك و امداد رساني؛
- بهرهبرداري از اختلافات قبيلهاي جنوبيها و دامن زدن به درگيريها جنوب و شمال؛
- سرازير شدن قراردادهاي تسليحاتي اسرائيل به جنوب سودان و توسعه چارچوبهاي آموزش شبه نظاميان جنوبي در اوگاندا، اتيوپي و كنيا؛
- از سرگيري حمايت اسرائيل از شورشهاي مسلحانه و تجهيز جنبشهاي جداييطلب جنوب به سلاحهاي پيشرفته و آموزش دهها نفر از خلبانان آن براي هدايت جنگندههاي سبك بمنظور حمله به مراكز دولتي در جنوب و حمايت تلآويو در زمينه تامين تصاوير ماهوارهاي از مراكز نيروهاي دولتي سودان؛
- اعزام كارشناسان اسرائيلي براي هدايت و رهبري جداييطلبان و تدوين طرحهاي جنگي و مشاركت آنها در برخي عملياتها كه به اشغال برخي از شهرهاي جنوب سودان منجر شد.
به اين ترتيب رژيم صهيونيستي از نفوذ بسياري در سودان جنوبي برخوردار شد و با توجه اينكه تماس تلآويو با جنوبيها و آموزش جداييطلبان سازمان موساد و امان برعهده داشتند، آشكار ميشود كه حمايت سياسي صورت گرفته از جنوبيها در اصل حمايت اطلاعاتي و امنيتي بوده است.
* اهداف اسرائيل در سودان جنوبي
به اعتقاد كارشناسان سياسي، اگر جدايي جنوب سودان برندهاي داشته باشد، بيشك آن برنده اسرائيل است. چراكه اين رژيم صهيونيستي بود كه سناريوي تجزيه سودان را نوشته و از سالها قبل بازيگرانش را آموزش داده بود. با استقلال سودان جنوبي و با توجه به روابط نزديك رژيم صهيونيستي با اتيوپي، كنيا، كنگو، جمهوري آفريقاي مركزي و چاد ميتوان گفت، حلقه محاصره سودان تنگتر شده است، بويژه آنكه دولت عمر البشير پيوندهاي نزديكي با محور مقاومت و ضد آمريكايي دارد، همچنين وجود سودان جنوبي ميتواند به تضعيف نيروهاي مخالف غرب و اسرائيل كمك كند كه در بخشهايي از "اريتره" نفوذ پيدا كردهاند.
از سوي ديگر تاسيس كشور سودان جنوبي براي رژيم صهيونيستي كه خود درگير مسئله آب در خاورميانه است، ميتواند از نظر تسلط بر سرچشمههاي استراتژيك رود نيل بهويژه پس از شرايط اخير حاكم بر مصر و از دست دادن متحدي استراتژيكي به نام مبارك، بسيار حايز اهميت باشد.
* فعاليتهاي اسرائيل در سودان جنوبي
افزون بر اين فعاليتهاي سدسازي رژيم صهيونيستي در ساحل شرقي رود نيل كه توسط دولت مستقل سودان جنوبي توسعه خواهد يافت، ميتواند آرمان "نيل تا فرات" را يك گام به واقعيت نزديكتر كند.
در اين ميان ذخاير طبيعي نفت سودان جنوبي نيز به مهمترين وسوسه شركتهاي صهيونيستي تبديل شده است، به گزارش سايت خبري "موندو اسپانيا" بيش از 80 درصد منابع انرژي سودان در قسمتهاي جنوب اين كشور قرار دارد كه اين مسئله با وجود رقبايي مانند چين، به معني اتصال رژيم صهيونيستي تشنه انرژي، به منابع غني نفت و گاز است.
همچنين براساس گزارش شركت "بريتيش پتروليوم"،جنوب سودان بيش از 90 درصد توليد و ذخيره نفت سودان را در اختيار دارد و اين منطقه بعد از آنگولا و نيجريه بيشترين توليد نفت را در قاره سياه به خود اختصاص داده است.
كشف لايههايي از منيزيم، اورانيوم و مس در اين منطقه حساس، كشورهاي غربي را به بهره برداري از اين منابع اميدوار كرد، اما بيش از همه رژيم صهيونيستي براي دستيابي به اين منابع حريصتر كرده است.
شركتهاي گردشگري اين رژيم نيز با پخش گزارشهايي در رسانهها وعده دادهاند، اين كشور جديد براي گردشگران كنجكاو اسرائيلي ميتواند، جاذبههاي بسياري داشته باشد.
بحثهاي محرمانهاي نيز به دور از رسانهها براي گشودن فرودگاه جوبا به روي شركت هواپيمايي "العال" اسرائيل صورت گرفته است. در همين حال مجموعهي "شالوم المتحده" كه يك شركت صرافي در جوبا مركز جنوب سودان است، با توسعه فعاليتهايش ساخت يك هتل پنج ستاره در شهر جوبا را بر عهده گرفته است.
امتياز ديگر استقلال سودان براي صهيونيستها، دستيابي به راه حلي براي بازگشت دهها هزار آواره جنوب سوداني است كه در سالهاي اخير به دليل وقوع جنگهاي طولاني از راه مصر خود را به سرزمينهاي اشغالي رساندهاند. البته راهبرد رژيم صهيونيستي در جنوب سودان به ويژه بعد از جدايي به منافع اقتصادي محدود نميشود و اين رژيم افزون بر سرمايهگذاريهاي گسترده، منافع سياسي امنيتي خود را به ويژه با توجه به شرايط مبهم حاكم بر مصر و احتمال بازگشت اين كشور به ايفاي نقش عربي و فعال خود در منطقه دنبال ميكند.
با توجه به آنچه گذشت، ميتوان گفت منافع اسرائيل در مفهوم راهبردي آن بر تاسيس كشوري در جنوب سودان متمركز بود كه به احتمال زياد در نهايت به پايگاه نظامي اين رژيم در منطقه و امكاني براي جلوگيري از گسترش نفوذ عربي و اسلامي در قاره آفريقا تبدل خواهد شد؛ موضوعي كه برخي از آن به عنوان شكلگيري اسرائيل دوم در قاره آفريقا ياد ميكنند.
بررسي عملكرد رژيم صهيونيستي ما را به اين نتيجه رهنمون ميسازد كه اين رژيم همواره كوشيده با تحريك گروههاي غيرعربي همچون بهاييها، ارامنه، كردها، تركها، يهوديان، پروتستانها، دروزيها، مارونيها، تركمنها، آشوريها و ... از آنها به نفع اهداف راهبردي خود بهرهبرداري كند.