ديپلماسي ايراني- اين سوال كه اسلام گرايان چه مي خواهند، پس از آنكه حزب سياسي وابسته به اخوان المسلمين، آزادي و عدالت، در روند انتخابات پارلماني مصر بيس از ۴۰ درصد از صندليهاي پارلمان را در انتخابات به تصرف خود در آورد، اهميت جديدي يافته است.
اما با وجود تصور متداول از اخوان المسلمين به عنوان گروهي متحجر و تندرو، در حقيقت اسلام گرايان خود نيز كاملا به آنچه مي خواهند واقف نيستند. اغلب ناظران غربي در تحليلهاي خود بر ايدئولوژي اخوان المسلمين تمركز زياد و غير ضروري مي كنند. پيش بيني رفتار سياسي اغلب احزاب سياسي در مصر از جمله حزب آزادي و عدالت بر مبناي باورهاي آنها به ندرت موفق بوده است. آنچنان كه در مقاله صعود اسلامگرايان مطرح كرده بودم، اخوان المسلمين بيش از نكه حزبي اصولگرا و پايبند به ايدئولوژي باشد، كاملا يك بازيگر سياسي است كه به تناوب در جهت منافع سازماني از مواضع آرماني خود كوتاه مي آيد. اين مهم، برخلاف گمان مرسوم آنها را به گروهي منعطف و تغيرپذير تبديل كرده است در حقيقت سنجش اسلامگرائي اخوان بر بر مبناي مواضع اعلام شده آنها دشوار است چرا كه اين مواضع ربط كمي به فقه و قوانين اسلامي دارد. روزگار دهه ۸۰ ميلادي كه اين گروه بر مبناي قوانين تبديل به گروهي شريعت مسلحانه شد، سپري شده است.
اسلامگرائي بيشتر از آنكه در اعمال اخوان المسلمين نمود داشته باشد به عنوان انگيزه اعمال اخوان المسلمين مطرح است. از آنجا كه اخوان المسلمين يك جنبش مذهبي با يك سيستم آموزشي جامع و ساختار عضويت چندلايه و پيچيده است ، هر "برادر" طبق تعريف از لحاظ ديني محافظه كار است لذا اعضاي اخوان كمتر نياز پيدا مي كنند حسن نيت مذهبي خود را اثبات كنند. البته گروه جديدي در حال مطرح شدن و قدرت گرفتن در قاهره است. بر مبناي شواهد حاصله از راي گيري اخوان المسلمين ديگر منحصرا راي محافظه كاران مصري را در چنته ندارد، سلفي هاي تندرو كه مدافع قرائتي مبتني بر ظاهر و خط به خط از قوانين اسلامي هستند، با به دست آوردن حدود ۲۰ صندلي در مجلس دومين گروهي هستند كه در مجلس اكثريت را به دست آورده اند. اين گروه با توجه به اجتناب و دوري از سياست در سالهاي گذشته به دلاليل مختلف الهياتي و عملي در عرصه سياست مبتدي و تازه كار هستند و به سازشكاري و مصالحه كه ذاتي زندگي سياسي است توجهي ندارند.
برخلاف سلفي ها كه شتابزده هستند، اخوان المسلمين با طمانينه و دورانديشي عمل مي كنند. اين منش در دوران سركوب حسني مبارك گاهي به اشتباه به استعفا و يا رضايت از شرايط موجود تعبير مي شد. اخوان معتقدند كه وقتي به حقانيت تاريخي خود باور داشته باشيد، تنها بايد تا رسيدن زمان مناسب صبر كنيد. و حالا آن زمان مناسب براي اخوان المسلمين فرارسيده است و سوال براي انها اين است كه از آن چه استفاده اي كنند. در سالهاي گذشته، اخوان از اسلام گرايان تركيه به رهبري رجب طيب اردوغان فاصله گرفتند و آنها را بي توجه برنامه اسلامي و بيش از حد متمايل و "مسموم شده" توسط به الگوي محافظه كاران دمكرات اروپائي مي ديدند. اما بعد از مبارك و خيزش دوباره اخوان و مواجه شدن با شانس در اختيار گرفتن قدرت، اخوان به عنوان الگو به مدل تركيه چشم دوخته است. مساله اي كه اخوان از تجربه حزب عدالت و توسعه اردوغان آموخته اين است رشد اقتصادي همه چيز را آسانتر مي كند. اين كه اگر استادارد زندگي مردم را بالا ببريد، احتمالا بيشتر به شما توجه مي كنند و شايد مهمتر، اخوان بر اين باور است كه در آن صورت مصريها رشد اقتصادي را با پروژه اسلامي كردن همگام مي يابند، به تعبيري آنها به به دنبال نوعي روياي كالوينيستي عرب هستند. براي رسيدن به چنين هدفي، اخوان بايد در ابتدا در موقعيت اداره كردن امور اقتصادي در مصر قرار بگيرند. لذا اينكه اولويت گروه بازسازي ساختار ناكارامد سياسي كشور است تصادفي نيست.
در ساختار قانوني فعلي، مصر قدرت زيادي به رياست جمهوي داده شده است در حالي كه قوه مقننه بسيار ضعيف است. به عنوان اكثريت مجلس، اخوان درصدد است يك نظام پارلماني كه در آن رياست جمهوري يك مقام تشريفاتي باشد، ايجاد كند. اين امر از جهتي آشكارا در راستاي منافع گروهي اخوان است. چراكه به نظر مي رسد دموكراسي پارلماني به عنوان سيستمي مبتني بر نظم حزبي، مذاكرات پشت پرده، انعطاف در ائتلاف سازيهاي سياسي مانند پيراهني است كه براي اخوان كه به مانورهاي سياسي بي پروا علاقه دارد دوخته شده است. براي اخوان يك پارلمان توانمند زمينه اي مناسب براي به چالش كشيدن شوراي حاكم نظامي است كه به نظر مي رسد تمايلي به كناره گيري از قدرت را ندارند. و از سوي ديگر اين امر فراي اهداف كوتاه مدت، اخوان نظر به تجربه سركوب شديد در دوران سه رئيس جمهوري ساختار قانوني فعلي را مستعد بر آمدن يك ديكتاتور ديگر مي داند و از آن نگران است. در واقع به عنوان يك سازمان بسيار منسجم و مبتني بر سلسله مراتب، اخوان همواره ساختار و سازمان را به افراد اولويت داده است.
در سالهاي اخير هيچ رهبر كاريزماتيكي در سطح ملي از اخوان بر نيامده است. لذا در رابطه با سياست مصر هم اخوان نهادگرا است. اما وجود سلفي ها تهديدي براي پيچيده كردن فضا است. اگر اخوان به اين نتيجه برسد كه براي تضمين خاطر ليبرالها و جامعه بين المللي نياز دارد ميانه روي در پيش بگيرد، اين كار را انجام خواهد داد. و اگر به اين نتيجه برسد كه براي رقابت با سلفي ها بايد به راست بگرايد، چنين خواهد كرد. اما ممكن است هر دو راه را همزمان بپيمايد، دست شستن از بعضي امور براي خاطر ليبرالها و تاكيد مجدد بر بعضي از اصول و خصلتهاي مذهبي براي حفظ پشتيباني طرفداران محافظه كار. به نظر مي رسد اين راهكاري است كه اخوان چه با طرح ريزي قبلي و چه براساس پيشامد انتخاب كرده است. در ميان محافظه كاران مذهبي درمناطق روستائي كشور و براي مقابله با سلفي ها، اخوان به راي دهندگان سابقه تحت شكنجه و آزار بودن خود را يادآوري مي كند و در آن مناطق به خطابه هاي تند و هيجان انگيز مذهبي آورده است. و در قاهره، در رسانه ها و در ملاقات با هياتهاي نماينگي سياسي و سرمايه داران اقتصادي از خود رويكردي معقول و معتدلي نشان مي دهد. بعضي از منتقدين اخوان اين رفتار را "گفتمان دوگانه" مي نامند در حاليكه بعضي ديگر آن را عين "سياست" مي دانند.