مسعود ادريسي، سفير پيشين ايران در لبنان در گفت و گو با ديپلماسي ايراني معتقد است پيروزي اخواني ها در مصر و تونس زمينه هاي ارتقاي جايگاه حماس را فراهم آورده است.
ديپلماسي ايراني: بيش از يك سال از روزي مي گذرد كه يك جوان تونسي با به آتش كشيدن جان خود در جان انقلاب هايي دميد كه از مرزهاي وطنش به مصر، ليبي ، يمن و بحرين هم سرايت كرد.شعله هاي اين آتش تنها دامان بن علي تونسي ،حسني مبارك از مصر يا معمر قذافي رهبر ليبي را نگرفت بلكه در حدي وسيع تر منجر به سوزاندن جغرافياي سياسي منطقه اي شد كه از نيم قرن پيش تا كنون سلطه استعمارگران را بر خود ديده بود.خاورميانه امروز با يك سال پيش آن كه ميزبان اوامر آمريكا و اسرائيل بود تفاوت هاي بسياري دارد. موفقيت جريان هاي اسلام گرا در نخستين انتخابات آزاد در تونس و به تبع آن مصر برگ جديدي از موفقيت هاي گروه هاي سياسي است كه سالها در خفقان جاي خود را در دل هموطنان و نه بر روي كرسي هاي قدرت بازكردند. فلسطين نيز با سابقه مبارزه طولاني اش با رژيم صهيونيستي بي نصيب از بهار عربي نبود. نخستين ميوه اين بهار براي فلسطيني ها مهيا شدن بستر لازم براي آشتي ملي ميان فتح و حماس بود. اكنون سوال اينجاست كه با توجه به موفقيت جريان هاي اسلام گرا در كشورهايي كه انقلاب را مزه مزه كردند آيا جايگاه حماس كه در آخرين انتخابات دموكراتيك فلسطين برگ برنده را به خود اختصاص داد،قوي تر از پيش شده ست؟ ديپلماسي ايراني اين مسئله را در گفت و گو با مسعود ادريسي، سفير پيشين ايران در لبنان بررسي كرد كه متن آن را در زير مي خوانيد:
تحولات منطقه اي به خصوص تحولات سوريه چه تاثيري در نقش حماس داشته است؟
به نظر مي رسد حماس بعد از اين تحولات منطقه اي نقش حماس در رابطه با فلسطين، نقش فعال تر و موثر تري را به عهده گرفته است. خصوصا بعد از تغييراتي كه در مصر به وجود آمده، حماس جايگاه ويژه اي پيدا كرده است. توافقات حماس با فتح نيز بر اثرگذاري نقش و جايگاه منطقه اي حماس افزوده است. سفرهاي اخير آقاي اسماعيل هنيه، نخست وزير دولت فلسطين به كشورهاي تركيه و تونس نشان دهنده همين جايگاه ويژه است. خصوصا حمايتي كه در تونس از فلسطيني ها انجام شد، كاملا با تحولات منطقه اي در ارتباط است.
چه عواملي را در اين نقش جديدي كه حماس طي تحولات اخير به عهده گرفته است دخيل مي دانيد؟
مهم ترين عامل اين تغيير جايگاه و نقش، تحولاتي است كه در منطقه ايجاد شده و باعث تغيير برخي از رژيم هاي عربي منطقه مانند مصر شده است. رژيم مبارك، همان طور كه مي دانيد رژيم مبارك با اسرائيل همكاري نزديكي داشت و هيچ گاه به حماسي ها اجازه نمي داد كه نقش فعالي را ايفا كنند. اگر به اين مسئله توجه كنيم كه تنها راه خروجي فلسطينيان ساكن غزه از مصر است، اهميت تغيير رژيم در مصر بيشتر نمايان مي شود. با تغيير اين رژيم براي حماس فضاي تنفسي جديدي ايجاد كرد كه حماس مي تواند با استفاده از اين فضا خود را بيشتر مطرح كند.
يكي ديگر از عواملي كه باز هم به تحولات منطقه اي بر مي گردد، تحولاتي است كه در تونس به وقوع پيوسته است. تونس هم به عنوان يك كشور طرفدار غرب كه حتي اجازه تردد فلسطيني ها در آن كشور نمي داد، امروز از آقاي هنيه استقبال مردمي جدي اي انجام مي دهد. اين ها همه عواملي است كه حماس را در طي ماه هاي اخير فعال تر و موثر تر وارد صحنه كرده است.با يك نگاه دقيق تر و كلي تر مي توان روند به قدرت رسيدن اخوان المسلمين را شناسايي كرد. اخوان المسلمين در مصر و تونس از طريق انتخابات نقش مهمي را به عهده گرفتند. نبايد فراموش كرد كه حماس هم اخواني است. هر چه اخوان المسلمين قوي تر شود مي تواند در قدرت گيري و تاثيرگذاري حماس نقش ايفا كند. حتي در تركيه هم حزب عدالت و توسعه به يك اعتبار اخواني هستند.
آيا بعد از تحولات منطقه اي تغييري در نگاه غرب نسبت به حماس رخ داده است و آيا مي توان گفت كه غرب تلاش مي كند فضاي بيشتري به حماس براي بازي دهد؟
طبيعي است كه هر چه قدرت حماس در بعد سياسي و يا ابعاد ديگر بيشتر شود، غرب هم به همان ميزان در نگاه خود نسبت به حماس تغيير ايجاد مي كند. لذا به نظر مي رسد كه در حال حاضر حتي غربي ها خصوصا اروپايي ها به حماس با چشم ديگري مي نگرند و آن ها را به عنوان گروهي كه داراي پايگاه مردمي قوي اي هست و همه تحولات منطقه اي به سود آن است روابط خود را با حماس تنظيم مي كنند.
به نظر شما تغيير مواضع خود حماس خصوصا در رابطه با نحوه مبارزه و مقاومت و هم چنين توافقات آشتي ملي تا چه حد توانسته در اين مسئله تاثيرگذار باشد؟
براي پاسخ به اين سوال بايد به مصاحبه اي اشاره كنم كه در روزهاي اخير از آقاي اسماعيل هنيه در تونس منتشر شد. او در اين مصاحبه به طور صريح اعلام كرد كه حماس يك گروه مقاومتي و جهادي است و هيچ گاه هم اسرائيل را به رسميت نخواهد شناخت. اين موضع اعلامي آقاي هنيه در تونس بود.
اما به نظر مي رسد هر چه حماس در مشاركت در دولت با فتح سهم بيشتري را بگيرد، طبيعي است كه بايد ملاحظات بين المللي و منطقه اي را بيشتر مد نظر قرار دهد. البته اين مي تواند فقط روي نحوه بيان و مواضع اعلامي آن ها تاثير داشته باشد. بنابراين به نظر مي رسد حماسي ها هنوز آمادگي ندارند تا اسرائيلي ها را به رسميت بشناسند يا دست از مقاومت بردارند. چون به هر صورت فلسفه وجودي حماس و ضرورت وجود آن همين مقاومت است. با توجه به اين كه در حال حاضر شرايط منطقه اي هم به نفع حماس است، به نظر نمي رسد كه به اين زودي ها تغيير موضعي در حماس صورت گيرد.
برخي تحليل گران معتقدند كه حماس در حال فاصله گرفتن از ايران و نزديك شدن به مصر است. به نظر شما اين مسئله تا چه حد به واقعيت نزديك است؟
به نظر من اين اظهار نظر در حال حاضر چندان واقعي نيست. روابط حماس با جمهوري اسلامي ايران به نفع حماس است و به نظر مي رسد اگر هم حماس به مصر نزديك شود (كه با توجه به تغييراتي كه در مصر ايجاد شده اين مسئله طبيعي هم هست) نافي روابط حسنه حماس با ايران نيست. بنابراين به نظر نمي رسد كه ارتباط حماس با ايران و مصر چندان با يكديگر ارتباطي داشته باشد. حماس هم مي تواند رابطه خوبي با جمهوري اسلامي ايران داشته باشد و هم با مصر.