ایران دیپلماسی-"خاطرات سياسي" مجموعه برنامههايي است كه شبكه العربيه از نيمههاي اكتبر سال جاري ميلادي روزهاي جمعه پخش ميكند.
در اين برنامه، طاهر بركه، روزنامهنگار و خبرنگار لبناني العربيه با چهرههاي سياسي مطرح دنيا مصاحبههايي را انجام ميدهد كه عموما بازگوكننده خاطرات آنها در دوران قبول مسئوليتشان است. خاطراتي كه با همراهي و تعاملشان با رهبران سياسي مختلف جهان همراه است. طاهر بركه نخستين برنامه خود را با عبدالرحمن شلقم، وزير امور خارجه سابق ليبي و آخرين نماينده ليبي در سازمان ملل كه تا قبل از آغاز انقلاب اخير اين كشور در اين سمت بود و با آغاز انقلاب از نظام قذافي جدا شد، انجام داد كه اتفاقا با قتل معمر قذافي همراه شد. ديپلماسي ايراني در نظر دارد هر هفته به طور مرتب اين سلسله مصاحبهها را منتشر كند. تا كنون دوازده بخش از اين مصاحبهها پيش رويتان قرار گرفته است كه همگي آنها در آرشيو ديپلماسي ايراني در دسترس هستند و اكنون سيزدهمين بخش آن پيش رويتان قرار ميگيرد:
اين درباره سلاح كشتار جمعي بود، درباره پرونده لاكربي، تو قبلا در يك كنفرانس مطبوعاتي به غسان شربل در روزنامه الحيات گفتي كه معتقد نيستي كه آن حادثه به طور خالص ساخته و پرداخته ليبي باشد. فكر ميكني چه كس ديگري در آن حادثه دست داشت؟
من به تو به صراحت ميگويم سناريويي كه من در ليبي تلاش كردم بفهمم شامل دو وجه بود. يك وجه منكر ميشد. وجه ديگري شبهه وارد ميآورد مبني بر اين كه ما دست داشتهايم. به يك دليل ما تلاش كرديم تحقيق متضاد ((converter investigation انجام دهيم كه به بسياري از همكاران گفتم، بسيار عالي است ما به جايي رسيدهايم كه ميتوانيم به نتيجه برسيم و پرونده را ببنديم. فهميدم كه اگر پرونده را بگشاييم امور تا جايي پيش خواهد رفت كه حتي به معمر قذافي خواهد رسيد. پس بهتر است كه پرونده را ببنديم. براي اين كه نامهايي در آمد كه يكي اردني، يكي فلسطيني، يكي جبهه ملي، همچنين ]...[ بود و اين شبهه وجود دارد مبني بر اين كه.. من سفير ليبي در ايتاليا بودم و با بتينو كراكسي، رهبر حزب سوسياليست ديدار كردم و به من گفت كه فردا ما به ليبي ميآييم. من از پيش او كه خارج شدم و خبر سفر او كه اعلام شد، سفير امريكا نزد او آمد و گفت به ليبي سفر نكن. اگر به ليبي سفر كني ما به آن حمله خواهيم كرد. در آن زمان عراق كويت را اشغال كرده بود و آنها به سوريه احتياج داشتند كه يك طرف همپيماني باشد و از اين رو نميخواستند اتهامي را متوجه ليبي كنند. چيز ديگر اين بود كه آنها غرامت ميخواستند و ليبي منابع مالي داشت كه ميتوانست آن غرامتها را تامين كند. ليبي متهم به دست داشتن در حوادث تروريستي بسياري بود و ميخواستند كه آن را در تنگنا قرار دهند و سركوبش كنند. براي اين كه دستگاههايي كه از ليبي به مالت رفته بود و كساني كه اين دستگاهها را آورده بودند سه بار عليه عبدالباسط ]المقرحي[ شهادت داده بودند. بونيچي خطا ميكرد. بعدا فهميديم كه بونيچي اموالي را پيش خودش نگه داشته است و سوئيسي كه تجهيزات داده بود عذرخواهي كرد كه بر من فشار بود. اما، يعني از ترسي كه از عبدالباسط وجود داشت، دستوراتي كه زنش ميداد و او اطاعت ميكرد و او دستور ميداد و اطاعت ميشد و هر كس را تهديد ميكرد ميترسيد، يعني چيزهاي اين طوري بود. من حقيقتا استنتاجي كه كردم، نميتوانم الان جز اين استنتاج كنم، اين بود كه ليبي نقش لجستيكي داشت. شايد عبدالباسط كيفي را جايي گذاشته باشد، مگر اين كه نقشي ثانوي براي ليبي در اين موضوع وجود داشت.
براي چه كسي تدارك ديده شده بود؟
شايد براي ايران شايد براي سوريه شايد براي فلسطين، من نميتوانم تهمتي به طرفي بزنم بدون اين كه دليلي داشته باشم. اين ديگر تحليل ميشود نه اطلاعات. اما من اين گونه برداشت كردم، و ميداني كه نيروهاي امنيتي هميشه مراقب بودند، حتي زماني كه من وزير امور خارجه بودم از بسياري از جزئيات اطلاع نداشتم، اما از گفتههاي آنها اين گونه برداشت ميكنم، به من ميگفتند برادر عبدالرحمن فراموش كن، قصه لاكربي حل شد و تمام شد. بهشان ميگفتم براي تاريخ بگذاريد يك تحقيق متضاد انجام دهيم، اجازه بدهيد ببينيم چگونه ميتوانيم آن را از سر بگيريم. حتي آزادي عبدالباسط بر اساس گزارشهاي پزشكي مشروط شد به اين كه با شخص عبدالباسط چيزي از سر گرفته نشود. و همه ]اركان[ قدرت در ليبي از جمله معمر نميخواستند كه چيزي از سر گرفته شود. معمر قذافي به من گفت كه برادر عبدالرحمن ما را از دست اين پرونده نجات بده، اين پرونده ما را گيج و منگ كرده ما را از دست آن نجات بده.
قذافي خودش، آن طور كه در مصاحبهاي كه با او انجام داديم فهميديم، ارتباط ليبي و خودش را به اين موضوع به صورت مستقيم نفي ميكرد. درست است؟
خودش نفي ميكرد ولي در برخي سخنرانيها.. مثلا يك بار در يك سخنراني گفت ميكروفونها را خاموش كنيد. گفت ما به امريكاييها گفتيم كه ما حقتان را با پول ميدهيم. يعني شانشان همشان حشرات، يا گوسفند است چطور ميخواهد يك حيوان بخرد، ]آن گونه بود[ يعني تهمتي كه نفيش نميكنم و افتخاري كه خودم ادعايي بر آن ندارم. (با خنده) برداشت من امروز، ليبي و غير ليبي و قذافي غير قذافي كه همه چيز تمام شده..آنچه براي من مهم بود كه اين مشكل را حل كنم. همچنين حتي اگر ميبايست پول پرداخت ميكرديم و حتي اگر امتياز نفتي ميداديم، امتياز به شركتهاي نفتي.
آقاي عبدالرحمن آيا اين ليبي بود كه غرامتها را به طور كامل پرداخت كرد؟
در غرامتهايي كه ليبي پرداخت كرد بخشي از آن را همان طور كه گفتم از طريق شركتهاي امريكايي پرداخت كرديم بدين ترتيب كه (concessions) براي امتيازهايي مبالغي پرداخت شد. حقيقتش برادر شكري غانم برايمان چكي آورد كه در آن مبلغ يك ميليارد و 800 ميليون دلار قيد شده بود..براي امتيازات.. من با معمر در جلسات چهارجانبه آن بودم.. آنها دو ميليارد دلار ميخواستند ولي شكري 200 ميليون دلار تحفيف گرفت.. گفتم اي شكري تمامش كن اگر اين همه چيز را تمام ميكند. به من گفت به تو بزرگترين چكي كه در عمرت ديدهاي ميدهيم. بعدا در اين قضيه وقتي كه مشكلي پيش آمد، يعني ما بايد در سر رسيد اول 10 ميليون ميداديم حقيقتش ما 8 ميليون داديم. براي اين كه بايد يك چهار تا، يك چهار تا و يك دو تا ميداديم. چهار تا چهار تا به آنها داديم، به يك باره همهاش را نداديم. بعدا مشكلي پيش آمد كه برادران قطري و اماراتي ]به جاي ما[ پرداخت كردند و گفتند اين براي ملت ليبي است. بعدا بغدادي به آنها گفت كه شما را در برخي كارها مشاركت ميدهيم ولي متاسفانه هيچ چيزي به آنها ندادند.