خبرگزاري فارس- احمد حسن هلال از انقلابيون مصري معتقد است كه انقلاب مصر بازتابي از قيام امام حسين (ع) است و جوانان مصري از اعماق دل نداي "هل من ناصر ينصرني" امام حسين (ع) را لبيك گفتند.
خبرگزاري فارس به مناسبت اولين سالگرد بيداري اسلامي منطقه تلاش دارد كه با انديشمندان و شخصيتهاي سياسي و نيز هستههاي اصلي تشكيل دهنده انقلابهاي منطقه مصاحبههاي را انجام دهد كه هر روز يكي از اين مصاحبهها روي خروجي فارس قرار مي گيرد.
اين مصاحبهها در چندين محور از جمله سير روند بيداري اسلامي، موفقيت و دستاوردها، چالشها و موانع فراروي انقلاب، چشم انداز انقلاب و پيوند آن با انقلاب اسلامي ايران و تلاشهاي غرب براي مصادره آن دنبال مي شود.
دكتر "احمد حسن هلال" روانشناس مصري، يكي از چهرههاي شناخته شده انقلابيون اين كشور است كه در زمان رژيم حسني مبارك چندين بار دستگير و زنداني شده بود. او معتقد است كه انقلاب مصر بازتابي از قيام امام حسين (ع) است و تاكيد ميكند كه جوانان مصري از اعماق دل نداي "هل من ناصر ينصرني امام حسين (ع) را لبيك گفتند.
اين كارشناس مسائل سياسي و مذهبي با اشاره به هجوم جوانان مصري به سفارت رژيم صهيونيستي در قاهره جوانان انقلابي ايران را الگوي جوانان كشورش خواند و با اشاره به دخالتهاي كشورهاي منطقه جهت منحرف ساختن روندمحاكمه حسني مبارك گفت: برخي سران عربي از ترس اينكه خودشان به چنين سرنوشتي دچار شوند و به علت نگراني از بيداري ملت هايشان سعي در دخالت در امور مصر به منظور نجات مبارك ميكنند.
مشروح گفتوگو با اين شخصيت فرهيخته بحريني از نظر شما خوانندگان محترم ميگذرد:
س: لطفا خودتان را معرفي بفرمائيد.
بسم الله الرحمن الرحيم؛ اينجانب دكتر احمد حسن هلال 65 ساله و روانشناس هستم.
س: شنيديم كه جنابعالي هم در زندانهاي حسني مبارك زنداني بوديد. چرا به زندان افتاديد؟
بله درست شنيديد. اين شخصيت پستي كه نام او حسني مبارك است از هر چه كه مرتبط با نام الله است و هر چيزي كه هويتي اسلامي دارد به طرز عجيبي بيزار بود و موضوعي كه وي را در خواب بيشتر از بيداري آزار ميداد ايران بود. كلمه و نام ايران نيز منبع نگراني براي وي بود.
س : يعني اينطور برداشت ميشود كه گرايش شما به سمت امام خميني (قدس سره) و انقلاب اسلامي ايران دليل به زندان افتادن شما بود؟
مرحله جواني ما همراه بود با هيجانات انقلابي. ما دوستدار حق و عدالت بوديم اما راه و روشي براي رسيدن به اين هدف نميدانستيم لكن بعد از اين كه بزرگتر شديم، با اهل بيت و امام حسين عليه السلام آشنا شديم و دريافتيم كه اين بزرگوار در دين اسلام به عنوان سمبل آزادگي شناخته ميشود.
امام حسين (ع) جهت احياي راه و روش دين محمدي كه همواره بر ضد يهود و منافقين و مشركين بود، آمد. امام حسين (ع) زماني كه ديوار اسلام را در حال ويراني مشاهده كرد به پا خواست تا اسلام را به عهد جدش رسول الله بازگرداند. بنابراين بايستي مسائل از منطق دين وي فهميده شود.
امام خميني قدس سره يك عالم رباني بود. خدواند باري تعالي ميفرمايد: "اتقوا الله فيعلمكم الله. (تقوا پيشه كنيد تا خداوند به شما علم و معرفت ارزاني بدارد) ". چه بسا انسان در صدد انجام كاري باشد و بخواهد كه كارهاي مختلفي را انجام دهد ولي در نهايت با شكست مواجه ميشود كه اشكالي ندارد زيرا كه انسان در معرض تجربه و خطا قرار مي گيرد ولي امثال اين شخصيتهاي رباني از مرحمت و تاييد خداوند برخوردارند. امام خميني(قدس سره) به تنهائي وارد اين كارزار نشد بلكه نه تنها نسلي از جوانان و شخصيتها بلكه حتي دانشمنداني كه معاصر وي و در كنارش بودند را نيز تربيت كرد. ما زماني كه به امام خميني رحمة الله عليه اشاره مي كنيم، مقصود ما مجموعهاي از علماي دين و مراجع و روحانيوني است كه در كنار وي مبارزه ميكردند. در حقيقت اين امام خميني (قدس سره) بود كه آيت الله خامنهاي را تربيت و او را در اين مسير ثابت قدم كرد.
اين انقلابيوني كه در مصر به ﭙا خواستند همگي امام حسين (ع) را دوست دارند و هيچ تفاوتي بين شيعه و سني نميبينند. همه اين جوانان ميدانند كه امام حسين (ع) در مقابل باطل ايستاد و همچنين به خوبي ميدانند كه چگونه انسان در مقابل باطل بايستد حتي اگر به قيمت جانش تمام بشود. يعني همان آزادي كه خداوند اراده كرده است. امام حسين (ع) با شهادتش اسلام را به مجراي طبيعياش بازگرداند؛ و از اينجاست كه حديث پيامبر اسلام را درمي يابيم كه فرمود "حسين مني و انا من حسين احبه الله من احب ابني" ( حسين از من است و من از حسينم, خداوند دوستدار فرزندم را دوست مي دارد). اينكه حسين فرزند محمد ( ص) باشد واضح است ولي اينكه محمد فرزند حسين باشد به اين معني است كه امام حسين (ع) سنت محمدي را تكميل ميكند و آن را با خون خود عيان ميكند. زيرا كه حضرت محمد (ص) در ميدان جنگ شهيد نشد.
اي كاش محمد در ميدان جنگ شهيد ميشد ولي در آن موقع شهادت وي مفيد نميبود چرا كه اراده خداوندي بر اين بود كه اين ماموريت را به كس ديگري تسليم كند. وي ميفرمايد "تركتكم علي المحجة البيضاء لا يزيغ عنها الا هالكا؛ اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي" (شما را در راه نوراني و سفيدي رها ميكنم كه تنها كجروان آن را نمييابند. اكنون دينتان را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام كردم). امام حسين براي كامل كردن رسالت محمدي آمد. من از اين بيداري اسلامي كه هم اكنون شاهد آن هستيم شگفت زده شدم. اينجانب همواره سيره و زندگينامه امام حسين (ع) را مطالعه ميكنم و اين عبارت را مشاهده مي كردم كه "الا هل من ناصر ينصرني" (آيا ياوري يافت مي شود كه مرا ياري كند) فريادي است از اعماق تاريخ كه حسين آن را سر داد "آيا ياوري هست تا مرا ياري دهد".
از خود سؤال مي كنم كه آيا اين عبارت در سيرت زندگي و تاريخ امام حسين (ع) وجود داشته يا گنجانيده شده است؟ نداي امام حسين با كه بود؟ آيا نداي وي به اطرافيانش بود، با همرزمانش بود؟ يا به جنايتكاران و قاتلاني كه در پي كشتن وي بودند؟. غير ممكن است كه امام حسين چشم ياري به دشمنانش داشته باشد. قادر به فهم اين عبارت نبودم تا اينكه اين خيزشهاي عربي اتفاق افتاد و جوانان مصري به پا خواستند.
نميگويم اخوان المسلمين بلكه بر جنبش جوانان مصر تاكيد ميكنم. آيا در انقلاب ايران كسي ميگفت كه ما از اهل بيتيم و ديگران نه؟ اكثريت قاطع ملت ايران با مذهب اسلام مرتبط است و اين راه را در پيش گرفته است و مقلداني دارند. بعضيها سؤالي را مطرح ميكنند كه چرا ما خود را اخوان المسلمين مي ناميم؟ و اينكه آيا مگرغير از شما مسلمان نيستند؟ اولا اين نوعي استكبار و خود بزرگ بيني است كه بگويم من حامل اسلام هستم و شما نه؟
در اينجا اين سئوال مطرح ميشود كه چرا جوانان مصري قيام كردند؟ در جامعه شناسي گفته ميشود كه ملتها زماني دست به انقلاب مي زنند كه احساس كنند ظلم بيپاياني بر آنها روا داشته ميشود. اين جوانان دريافتند كه اين امت به پا خواسته، و ظلم رو به پايان است. امروزه جوانان مطالعه دارند و آگاهيهايشان بالارفته است و با حجم فساد و استكبار نظامها آشنا شدهاند. حسني مبارك ملعون ادامه همان فرعونهاي سابق است و چه بسا فرعونيان آن زمان بهتر از وي بودند. چرا كه فرعون به موسي (ع) گفت: خداوند شما كيست؟ موسي جواب داد: پروردگار ما همان است كه همه چيز را خلق كرد و سپس آن را هدايت كرد. اين واقعه را بايد دموكراسي ناميد زيرا فرعون با موسي به گفتوگو مينشيند، سؤال ميكند و جواب ميگيرد و نميگويد كه من فلان كار را با شما انجام ميدهم يا فلان مجازات را بر شما اعمال خواهم كرد. در زمان حكومت اين ملعون (حسني مبارك) كسي جرأت سؤال كردن و انتقاد را نداشت. نقل ميشود كه حسني مبارك مسؤلين را با ركيكترين الفاظ و زشتترين كلمات مورد خطاب قرار ميداد و تفاوتي بين كوچكترين مسؤول و حتي وزيرقائل نميشد. چرا كه وي انساني دون پايه و پستي بود و زماني كه مصر را در دستان خود ديد خود را كاملا در آغوش يهود رها كرد. شما اگر تصاويرش در استقبال از مسؤولين يهودي مشاهده كنيد، گرمي و حرارت استقبال را مشاهده خواهيد كرد. به اندازهاي كه اگر برادر خود را به مدت زيادي نديدهايد و با وي روبرو شويد وي را به اين شكل در آغوش نميگرفتيد.
س: شما نقش مصلحاني مانند امام خميني (ره)، سيد جمال الدين اسد آبادي و محمد عبده و غيره را در اين بيداري اسلامي چگونه ارزيابي مي كنيد. زيرا حتما در جريان هستيد كه ممكن است كه جوانان در مصر تا حدودي با امام حسين (ع) آشنائي دارند ولي در تونس و يا در ليبي اين شناخت يا كم است و يا اينكه همه مردم به شناخت كامل نرسيدهاند زيرا سياستهاي رژيمهاي حاكم بر اين بود. جنابعالي نقش اين مصلحان را كه از بعد تاريخي و زماني در حقيقت از شخصيتهاي معاصر به شمار ميروند را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
حقيقتا امام خميني (ع) و انقلاب اسلامي انعكاس وسيعي بر جهان اسلام داشتند. دكتر محمود احمدي نژاد محبوب قشرهاي مختلف مسلمانان است و در كشورهاي عربي، گذشته از نوع اديان و مذاهب، وي نزد آنها جايگاه خاص و رفيعي دارد. مواضع انساني وي در مقابل آمريكا محبوبيت وسيعي در دلها ايجاد كرده است. دكتر احمدي نژاد بدون هيچ ترس و ابائي در مقابل آمريكا و اسرائيل ايستاده است و هيچ اهميتي براي آنها قائل نيست. كه ملاحظه كرديد به جنوب لبنان رفت و در مرز بين لبنان و اسرائيل به خواستار محو كامل رژيم صهيونيستي شد.
ملت ما نمونه ارزشمندي را مشاهده كردند. اما آنها اين حسني مبارك ملعون را مي بينند كه فرزندان ما را مي كشد و هر نوع شكنجهاي را با آنها انجام ميدهد و چكمه هاي خود را بر اين ملت مي فشارد. آيا در اين صورت آيا جايز است با شخصي همنشين شويد كه برادرتان را كشته است؟ ولي ما ميبينيم كه اين ملعون حسني مبارك سفارت اسرائيل را در كشورمان بر پا كرده است.
اسرائيليهايي كه فرزندان ما را ميكشد. اگر بدانيد كه اين يهود از زماني كه انور السادات به معاهده ننگين كمپ ديويد سر سپرد، چه كارهائي با اين ملت كه انجام ندادند. تمامي ملت مصر يهوديان را دشمن خود مي دانند و هيچ كس به سفارتشان كه در مصر جهت جاسوسي داير است مراجعه نميكند و ارزشي براي آن قائل نيست چرا كه اين يهوديان، فرزندان ما را در جنگهاي 1956 و 1967 كشتند و برخي ديگر را اسير كردند. يهود در اين جنگها سربازان اسير مصري را بر زمين ميخواباندند و تانكهاي جنگي را از روي آنان ميگذراند، و در موارد ديگر اين اسيران را به صورت زنده دفن ميكردند.
جوانان ما تجربه جوانان ايراني را در تسخير سفارت آمريكا مشاهده كردند. فرزندم يكي از اين جوانان بود. وي ميگفت تصميم گرفتيم كه از ديوار سفارت بالا برويم و ببينيم كه با ما چه برخوردي ميكنند. شوراي نظامي و حكومت كنوني مصر در بي خبري زمانه به اين منصبها دست ﭙيدا كردند. اين افراد، در غفلت مصر، بر آن حكومت كردند چرا كه خود واقف هستند كه هيچ جايگاه و ارزشي نزد مردم ندارند و مي دانند كه رفتني بوده و اين سمتها را ترك خواهند كرد و به زودي بر كنار خواهند شد.
س: آينده خيزش ملت مصر را به ويژه در رابطه با مسائل امت اسلام و مساله فلسطين را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
اينجانب بر حسب تجربه شخصيام آينده اين بيداري مردمي را بسيار روشن ميبينم. نكتهاي را در اين جا مي خواهم ذكر كنم اينكه امام خميني (ع) بر حق بود كه يك روز را براي قدس اختصاص داد. چرا قدس؟ براي اين كه قبله اول مسلمانان بود ولي در دستان يهود بود.
چگونه ميشود كه قبله اول مسلمانان در دستان يهود باشد و در برابر چشمانمان، به ساحت آن اهانت كنند؟ اين خيزشهاي مردمي در پي مشاهده ظلم گسترده و سگهاي هاري كه براي اسرائيل و آمريكا زوزه مي كشند به راه افتاد. قدس هم اينك در دستان يهود است. تكليف ما اگر كعبه را ويران كنند يا مدينه را از ما بگيرند در آن موقع چه خواهد بود. آيا سكوت خواهيم كرد؟ به خداوندي خدا اگر اسرائيل موشكي را به سوي كعبه يا مدينه رها كند، چيزي از اين حاكمان غير از محكوم كردن بر نميآيد. چرا؟
براي اين كه آنان سگهائي براي تامين امنيت اسرائيل هستند و تمامي آنها متهم به رسوائي هايي هستند. همسر رئيس جمهور مخلوع مصر حاكمان عرب را تهديد كرد در صورتي كه در كنار حسني مبارك نايستند، فيلمهاي رسوايي اخلاقيشان را منتشر ميكند. اين حاكمان در قعر مراتب فساد غوطه ور هستند.
آينده اين خيزشها مشخص است. خداوند در قرآن كريم وعده آن را داده است و مي فرمايد " وعد الله الذين امنو منكم و عملوا الصالحات ليستخلفن " (خداوند به آنان كه ايمان آورده اند و به نيكي عمل نمودند وعده خلافتش را داده است). ما در مسير رسيدن به خلافت از طريق ظهور هستيم. مساله ظهور مهدي (عج) صرفا به شيعيان مربوط نيست بلكه حضرت قائم در كتابهاي اهل سنت در بيش از 500 منبع ذكر شده است. بنابراين معتقدم كه اين خيزشها مقدمهاي است براي ظهوريك حاكم جهاني كه جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد. همان طوري كه ظلم و جور آن را فرا گرفت و وي بدون شك خواهد آمد.
س: ملت مصر خود را براي انتخابات رياست جمهوري آماده ميكند. به نظر شما ملت كدام گزينهها را انتخاب خواهد كرد؟
در ابتدا اين نكته را خاطر نشان مي كنم كه مساله انتخابات مسالهاي غير اسلامي است. حضرت محمد (ص) و ائمة فرمودهاند" كسي كه به دنبال حكمراني است را والي خود اختيار نكنيد، تا از امارت محافظت شود، در غير اين صورت ندامت و پشيماني دنيا و آخرت را در پي خواهد داشت.
اينجانب هرگاه كه به ايران ميآيم و جوانان و روحانيوني را كه براي منافع كشور خود فعاليت ميكنند را مشاهده ميكنم ميگويم سبحان الله و از خود سؤال مي كنم كه آيا اينها همان روحانيوني هستند كه گفته ميشود به دنبال منافع خود هستند. در واقع رجال دين علت اصلي پويايي كشور هستند و شوراي حاكماني كه هستند كه امور كشور را ميگردانند. اما اينكه ما بياييم و انتخاباتي را راه بيندازيم و هر گروهي براي مصلحت خويش شعارهايي سر دهد و در نهايت يكي از آنها تعيين شود، اين موضوع ناموزوني است.
لكن شخصيتهاي قابل اعتماد و محترمي وجود دارند كه ملت به آنها اطمينان و اعتماد دارد همانند دكتر البرادعي و آقاي حمدين صباحين كه شخصيت مجاهدي است و شهرت خوبي دارد. آقايان مجدي حسين و عبد المنعم ابو الفتوح ايضا شخصيتهاي مناسبي هستند. لكن ملت مصر احتياج به زمان بيشتري دارد تا رئيس جمهور آينده خود را انتخاب كند و تاكيد ميكنم بايد انتخاب شود نه اينكه همانند زمان حسني مبارك تعيين شود.
س: چرا اين همه تاخير و عدم جديت در روند محاكمه حسني مبارك وجود دارد؟
همانطوري كه ميدانيد، حاكمان كنوني از وجود اين تاخير و عدم جديت بهره مي برند چرا كه تمامي آنها در معرض اتهام هستند. عربستان سعودي و امارات متحده عربي و حاكمان كشورهاي نفتي به طور قابل ملاحظه اي فشارهائي را جهت متوقف كردن اين محاكمه اعمال مي كنند، و در صورت اتمام محاكمه مبارك و صدور حكم براي وي، ملتهاي آنها بيدار خواهند شد چرا كه ملت مصر را مشاهده ميكنند كه حاكمشان را محاكمه و اعدام مي كنند در اين هنگام بيدار خواهند شد. حاكمان اين بيداري را نميخواهند و مداخلات شديدي را در روند محاكمه اعمال ميكنند.
س: آينده روابط ايران و مصر را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
روابط بين ايران و مصر روابط بين ملتها و به نام ملتها است. دو ملت همانند همديگر هستند لكن كنترل اين موضوع در دست نظام ديكتاتوري بود. اگر كل اساتيد انديشمند را بياوريد و از آنها بخواهيد كه اين مساله را تفسير كنند كه چگونه ميشود با كشوري كه با ما 5 بار جنگيده و فرزندان ما را كشته رابطه برقرار كنيم و سفارتي براي آن در مصر داير شود، ولي در آن سو با كشوري كه جنگي با ما نداشته و هيچ آزاري به ما نرسانده، شخصي جنايت كار بيايد و روابط دو ملت را براي مدت 30 سال قطع نمايد؟ پاسخ آنها اين است كه ترس دليل اين اقدام است.
س: چرا بعضي از كشورها مانند كويت، عربستان سعودي و قطر و غيره از برقراري روابط بين مصر و ايران نگرانند؟
روابط اسرائيل و مصر بين دو لبه انبر دست قرار گرفته است. مصر لبه بالا و ايران لبه پايين اين ابراز برنده است. اين كشورهايي كه از آنها نام برديد در تلاش هستند كه به نفع آمريكا و اسرائيل، فاصله بين اين دو لبه را بيشتر كنند. اين كشورها سگهائي هستند كه در كنترل آمريكا بوده و در راستاي منافع آن در حركت هستند. يكي از روزها آيت الله خامنهاي راجع به حسني مبارك گفتند كه آمريكا دم حسني مبارك را در آمريكا تكان ميدهد و مبارك در قاهره زوزه مي كشد.
وي وزراي خود را با ركيك ترين الفاظ مورد اهانت قرار مي دهد. اين شخص، مصر را با باندي جنايتكار و به مدت 30 سال اداره مي كرد. نقل مي شود كه يك روز شخص مسؤولي را براي حسني مبارك آوردند و از پاكدستي و خوش سيرتي وي صحبت كردند. حسني مبارك خطاب به آنان گفت كه وي را آلوده اش كنيد و براي من بياوريد. اگر بين مصر و ايران ائتلاف و اتحادي ايجاد شود در آن موقع همگرايي ايران و مصر تهديدي براي اسرائيل به شمار ميرود. در سوريه كنوني نيز وضعيت همين است.
آنچه كه هم اكنون در سوريه جريان دارد گفته ميشود كه يك خيزش است، من هم ميگويم كه تنها خيزش عربي ساختگي است كه ساخته شده دست آمريكائيها و اسرائيل است. چرا؟ به اين دليل كه پل ارتباطي بين ايران و حزب الله را قطع نمايند تا ايران و سوريه در كنار هم در مقابل بلنديهاي جولان قرار نگيرند.
بر اين اساس اين كشورها تلاشهاي فراواني را انجام مي دهند تا اين روابط بين ايران و مصر برقرار نشود. اضافه بر اين سؤالي مطرح مي شود كه چرا آمريكا دست عربستان، امارات، قطر و خليج فارس را براي همكاري با ايران باز گذاشته است؟ جواب اين است كه اين كشورها دولتهاي كوچكي هستند و صفري بيش نيستند. اگر اين صفرها را به يكديگر اضافه كنيم حاصل آنها باز صفر خواهد شد. ايران يك كشور عدد صحيح است. مصر نيز يك كشور عدد صحيح است. اگر ايران و مصر را كه هر دو عدد صحيح هستند را به يكديگر اضافه كنيم عدد بزرگتر مي شود و اين به نفع آمريكا و اسرائيل نخواهد بود.