اطلاعات-شيخ راشد الغنوشي تحصيلات مقدماتي را در روستاي خود به پايان رساند. سپس به شهر «قابس» و بعد به پايتخت آمد و در دانشگاه معروف «الزيتونه» تحصيلات خود را به پايان رساند و سپس براي مدرك فوق ليسانس در رشته فلسفه به مصر و سپس سوريه رفت و سپس براي اخذ دكتري در دانشگاه سوربن فرانسه به تحصيل ادامه داد و به موازات آن به فعاليتهاي اجتماعي و سياسي در بين دانشجويان مسلمان پرداخت و پس از مراجعت به تونس ضمن تدريس در مراكز فرهنگي و نشر مقالات، در كنار برادران همفكر خود حركت «الاتجاهالاسلامي» را تاسيس كرد.
به علت همين فعاليتها و تأسيس يك سازمان سياسي - اسلامي، بارها دستگير و زنداني شد. در سال 1981 مجدداً بازداشت و به حبس ابد محكوم شد. «حبيب بورقبيه»، رئيسجمهوري معلومالحال سكولار و وابسته فكري به غرب، خواستار ريشهكن كردن اساس اين حركت و اعدام وي شد. بورقيه هوادار سكولاريسم بود و از هرگونه جنبش اسلامي يا انجام وظايف مذهبي حتي روزهگرفتن در ماه مبارك رمضان جلوگيري ميكرد و روي همين اصل خواستار سركوب كامل جنبش اسلامي بود. با بركناري وي از مقام خود توسط «بنعلي»، همزمان راشد در آغاز دوره حكومت ديكتاتوري وي نيز به طور غيابي محاكمه و باز به حبس ابد محكوم شد. به طور كلي ديدگاه شيخ راشد و رهبري جنبش «الاتجاهالاسلامي» كه بعدها به جنبش اسلامي «النهضة» تغيير نام يافت درباره انقلاب اسلامي ايران، از آغاز كاملا مثبت و منصفانه بوده است. نوشتهها و مقالات خود شيخ راشد چه در «المعرفة» يا روزنامه «العقيدة» و چه در مصاحبهها، گواه روشني بر صدق گفتههاي او در دفاع از انقلاب اسلامي است.
در واقع قسمتي از نوشتههاي شيخ راشد كه درباره امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي در شمارههاي مجله «المعرفة» تحت عناوين مختلف، مانند «وانتصر الاسلام» و «قادةالحركة الاسلامية المعاصرة» و «الرسول منتخب ايران» منتشر شده بود؛ به فارسي روان ترجمه شده كه تحت عنوان كلي «حركت امام خميني(ره) و تجديد حيات اسلام» چندين بار چاپ شده است. متاسفانه شيخ راشد بيشتر به همين دليل در تونس به دادگاه كشيده شد و پس از رهايي و خروج از كشور هم عليرغم فشار همه جانبه آل سعود و ارتجاع عرب و حتي محروميت از سفر به بعضي از كشورها و حتي ايران! حاضر نشد كه از عقيده خود در اصالت و صداقت نظام اسلامي ايران دست بردارد و همچنان تا به امروز از انقلاب اسلامي در تمامي مجامع، محافل و مجالس دفاع كرده است. دولت انتقالي تونس پس از انقلاب ممنوعيت فعاليت اين گروه اسلامگرا و ديگر احزاب سياسي را لغو كرد. تحليل روند اقدامات جنبش اسلامي «النهضة» تونس به رهبري شيخ راشد الغنوشي در مسير بيداري و نهضت اسلامي منطقه از اين جهت اهميت دارد كه جنبش «الابقاء اسلامي» كه توسط شيخ راشد و دوستانش در سال 1981 ميلادي اعلام موجوديت كرد، در حقيقت سازمان يافتهترين و فراگيرترين جنبش اسلامي تونس بود كه عليرغم سركوب، اعدام، زندان و تبعيد، در دوران بورقيبه و بن علي، همچنان فعال بوده و روابط تشكيلاتي خود را با اعضا در داخل و خارج تونس حفظ كرده است. اين جنبش از آغاز داراي برنامه و تشكيلات كاملا منسجم بود و براي مديريت امور كشور تونس با توجه به عضويت جوانان تحصيل كرده و نخبه تونسي در آن، كاملا آماده است و از همه مهمتر اينكه در ميان نسل جوان مسلمان تونس نفوذ فوقالعاده دارد و از سوي ديگر، رهبر كنوني آن، شيخ راشد، از عقلانيت و تدبير ويژهاي برخوردار است و اگر بتواند به تونس موقعيت تاثيرگذار خود را باز گرداند، بيشك ميتواند نقش عمدهاي را در اصلاح امور كشور و خارج كردن از بحران فقر، گرسنگي و بيكاري فراگير به عهده بگيرد.
در اينجا متن گفتوگوي فارس با شيخ راشد الغنوشي كه در مقر جنبش اسلامي «النهضة» انجام شده است، در پي از نظر خوانندگان گرامي ميگذرد:
***
* برخي ميگويند، سخنان و اظهارات بيطرفانه شما شگردي است براي رسيدن به قدرت سياسي بلامنازع در تونس، اين اظهارات را چگونه پاسخ ميدهيد؟
* (الغنوشي) در ابتدا با سلام و درود به خوانندگان عزيز اين طور ميگويم كه اتهام در تناقضگويي احتياج به دليل دارد كه بنا به اصل برائت، انسان بيگناه است مگر خلافش ثابت شود.
* به نظر شما آيا انتظار ميرود كه در مصوبات جديد مجلس مؤسسان تونس كه در تصويب آنها سهم قابل توجهي داريد، تغييري در وضعيت زنان تونس رقم بخورد، با توجه به اينكه در تبليغات انتخاباتي شما عنوان شده بود كه برنامه ما تقويت نقش زن در دستيابي به حقوق و مشاركت حداكثري است. اين مسئله را چطور ميبينيد؟
**اين تهمت را دشمنان ما مكرر به زبان ميآورند و در واقع نيت ما را در صحنه سياسي در اين اتهامات مورد هدف قرار دادهاند، در حالي كه قضاوت در مورد سياست يك گروه به گفتار و عمل آن بستگي دارد نه به نيت آن. كساني كه اظهارات ما را از بدو امر در سال 1981 ميلادي پيگيري ميكردند، ميدانند كه نظر ما در مورد مردمسالاري، حقوق بشر، رد خشونت، تساوي جنسيتي چيست و بارها بر اين مواضع تاكيد و آنها را اعلام كردهايم.
* روابط تونس با خاورميانه را چگونه ميبينيد؟
الغنوشي: تونس بخشي از جهان عرب است و هميشه سعي در ايجاد روابط سالم بر پايه برادري و همكاري دوجانبه دارد. عدم دخالت در امور ديگران را در سرلوحه كار قرار دادهايم و براي تمامي برادران عربمان آرزوي خير داريم و همكاريها را در راستاي همبستگي گسترش ميدهيم.
* واكنش شما نسبت به كساني كه سفرهاي مكررتان به قطر و مشاورههاي متعدد شما را با شخصيتهاي قطري در تعارض با استقلال و حاكميت ملت تونس ميدانند، چيست؟ سخناني هم از رابطه شما با «قرضاوي» به گوش ميرسد، طبيعت اين رابطه چيست؟ آيا وي پدر معنوي انقلاب تونس يا ديگر انقلابها به حساب ميآيد؟
** در مورد سفرهايم به قطر بايد بگويم كه اين سفرها كاملا عادي بوده است و در راستاي روابط برادرانه بين ما ميگنجد زيرا قطر نقش قابل توجهي در بهار عربي كه از تونس آغاز شد ايفا كرد و انقلابها از حمايت رسانهاي همه جانبه شبكه الجزيره برخوردار بودند. اين روابط و سفرها به قطر محدود نميشود، بلكه ما به همسايگان نزديكمان از جمله الجزاير، ليبي، مغرب و مصر هم سفر كرديم و باز هم در آينده اين روابط را حفظ خواهيم كرد و هيچ دعوتي را از هر كشور عربي كه باشد رد نخواهيم كرد، زيرا ما اين را حلقه اوليه روابط بينالملليمان ميبينيم و كسي كه برادران خودش را از دست بدهد، به سود بزرگي نميرسد. اما قرضاوي پيشتاز فقه اسلامي (سني) معاصر است او رئيس اتحاديه بزرگ جهاني علماي مسلمانان است كه به واسطه وي به جايگاه والايي دست يافته است و من او را از اساتيد بزرگم كه به گردن بهار عربي حق دارد، ميدانم و هنوز هم به عنوان پشتوانهاي قوي، بلكه فرياد بلند انقلابها به شمار ميآيد. اين مرد به دنبال كسب قدرت سياسي در كشور ما يا هر كشور ديگري نيست، بلكه وظيفهاش را در راستاي پند و اندرز اسلامي و اداي امانت علمي (كه خداوند در چارچوب حق و ايستادگي در برابر ظلم در هر جا كه باشد، واجب دانسته است) به انجام ميرساند.
* اظهاراتي كه اخيراً مركز پژوهشهاي واشنگتن به نقل از شما در مورد دولتهاي عربي و انقلابهاي منطقه منتشر كرد، بازتابها و واكنشهاي تعدادي از رسانهها را برانگيخت، پيشتر اين مسئله را توطئه صهيونيستي نام نهاديد، توطئه عليه شما به سود چه كسي استو اساسا چرا ديدار با اين مركز را پذيرفتيد؟
** مجله آمريكايي «فارين پاليسي» 100 شخصيت جهاني را به عنوان شخصيتهاي تاثيرگذار برگزيد. من يكي از اين شخصيتها بودم و بنا به دعوت مجله به ايالات متحده آمريكا رفتم. در حاشيه اين سفر ديدارهاي متعددي با انديشمندان و نظريهپردازان مراكز پژوهشي در شهر واشنگتن داشتم، اين مراكز گرايشهاي مختلفي اعم از چپ، راست، ميانه، افراطي و محافظهكار را شامل ميشدند و به طور معمول گفتوگوهايي كه در اين مراكز انجام ميشود براي انتشار نيست و ثبت و ضبط هم نميشود، بلكه هدف اين گفتوگوها فراهم آوردن فرصتي براي ارتباط نزديكتر نخبگان با كارشناسان اين مراكز است. تمامي اين مراكز به اين اصل وفادار بودند به جز مركز پژوهشهاي واشنگتن كه به نشر اين گفتگو اكتفا نكرد و به تحريف سخنان ما پرداخت و هدفشان ايجاد خلل در روابط خارجي ما به ويژه با برادرانمان در جهان عرب بود . اين اقدام آنها ما را بر اين داشت كه متن كامل سخنان ايراد شده را بر روي صفحه اختصاصي «فيسبوك» گذاشتهايم.
* سطح روابط خارجي خود را با كشورهاي عربي به ويژه عربستان بعد از اين اظهارات چگونه ميبينيد؟
** ما خواستار روابط حسنهاي با تمامي كشورهاي منطقه و به ويژه كشورهاي عربي هستيم، زيرا اين كشورها بعد از كشورهاي مغرب عربي (شمال آفريقا) حلقه دوم گستره روابط خارجي ما هستند. به همين خاطر بود كه در برنامه انتخاباتي حزب «النهضة»، يكي از موارد، سعي در جهت حذف ويزاي مسافران عرب زبان براي سفر به تونس عنوان شد. عربستان سعودي هم پايتخت كشورهاي عرب حوزه خليج فارس و دروازه روابط ما با اين كشورهاست.
ما پيشتر هم گفته بوديم كه كشورهاي عربي به دنبال اصلاحات هستند و اميدواريم كه اين اصلاحات از آسانترين راه و با كمترين هزينه به دور از هرگونه زلزله اجتماعي صورت پذيرد و اين مهم فقط با پذيرش خواستههاي ملت از سوي حكومتها محقق ميشود. نمونه بارز آن هم پادشاهي مغرب است كه دست به اصلاحات زد و اميد ميرود كه ديگر حكومتها هم از آن الگو بگيرند.
* تاكنون هيچ گونه موضعگيري روشن و واضحي از شما پيرامون رابطه تونس با رژيم صهيونيستي منتشر نشده است و افكار عمومي به ويژه ملتهاي منطقه ميخواهد موضع شما را نسبت به اين مسئله بدانند.
** ما عضوي از اعضاي اتحاديه عرب هستيم، اتحاديه هم مادامي كه رژيم صهيونيستي حقوق فلسطينيها را به رسميت نشناسد و زمينهاي اشغال شده شان را برنگرداند، رابطهاي با آن برقرار نميكند.
* به طور كلي ديدگاه شما راجع به ايران چيست؟
** در مورد ايران بايد بگويم كه در زمان بن علي به من اجازه سفر به اين كشور داده نشد. البته ايران كشوري است كه با تونس فاصله زيادي دارد.
* با توجه به اينكه همگان از دوستي «النهضة» با نظامها و جنبشهاي اسلامي خبر دارند، نظرتان پيرامون مردم سالاري ديني در ايران چيست؟
** ايران در حل اختلافات داخلي به صورت مسالمتآميز به موفقيت بزرگي دست يافت و اين امر توانست مردم سالاري ايراني را پيشرو و الگوي كل منطقه قرار دهد و هيچ كس نتواند در صحت انتخاباتش خدشه وارد كند.