خبرگزاري فارس- يك خبرنگار مصري كه چندي پيش براي شركت در اجلاس بيداري اسلامي به ايران سفر كرده بود، سفرنامه و مشاهدات خود را در روزنامه "اليوم السابع" منتشر كرد و به بررسي زواياي مختلف اين سفر پرداخت.
به گزارش فارس، "لؤى على" خبرنگار "اليوم السابع" و يكي از اعضاي هيئت مصري كه چندي پيش براي شركت در كنفرانس بيداري اسلامي به ايران آمده بود، پس از بازگشت به كشورش در گزارشي كه در پايگاه خبري "اليوم السابع" منتشر شد، به نگارش حاشيههاي سفرش به ايران پرداخت.
در ابتداي اين گزارش آمده است: تهران چندي پيش ميزبان همايش جوانان و بيداري اسلامي بود كه نزديك به 1200 جوان از 80 دولت سراسر جهان در آن شركت داشتند. هيئتهاي جوانان از كشورهاي مختلف دو هفته پيش از برگزاري كنفرانس به ايران آمده بودند و در اين ميان جوانان مصري حضور و جايگاه چشمگيري داشتند. بويژه اينكه با سقوط دولت مبارك، قاهره و تهران در انديشه توسعه روابط دوجانبه هستند. به همين دليل رسانهها توجه ويژهاي به جوانان مصري حاضر در اين كنفرانس داشتند.
مردم ايران مرد دوران تحريم و شرايط اضطراري هستند
لوي علي درباره موضوع تاثير تحريمهاي غرب عليه ايرانيها بدليل فعاليتهاي مسالمت آميز هستهاي آنها نوشت: با ايرانيهاي زيادي درباره تحريمها و تاثير آنها بر زندگي عاديشان صحبت كردم اما برايم روشن شد كه ملت ايران مي تواند خود را با هر شرايط ويژه، اضطراري يا تحميلي تطبيق دهد. درست است كه صهيونيستها و آمريكاييها دشمنان درجه يك ايران هستند، اما ايرانيها به مصر و بازگشت به روابط حسنه با آن اميدوارند و اين را به زبان آوردهاند. آنها اميدوارند كه با سرنگوني مبارك كه در ذهن و خاطره ملت مصر اين موضوع را تلقين كرده بود كه ايران از اسرائيل براي مصر خطرناكتر است، روابط حسنه ميان تهران و قاهره آغاز شود. زيرا مبارك باعث شده بود كه همه فراموش كنند ايران دولتي اسلامي است كه ميخواهد به عنوان يك قدرت بزرگ در كنار مسلمانان، عربها و در مقابل خطراتي كه آنها را تهديد ميكند، بايستد.
توقف فعاليت هستهاي براي ايرانيها خط قرمز است
ايرانيها ميگويند: اگر آمريكا ماهيت فعاليت هسته اي ايران را درك ميكرد، مي شد آنچه كه بايد ميشد. به طوري كه حتي آيتالله "سيد علي خامنهاي" مرجعيت عالي شيعيان در ايران تاكيد كرد كه ايران نيازي به سلاح هستهاي ندارد. با اين اظهارات ايشان، غرب بايستي معنا و جايگاه مرجعيت ديني و رهبري ملت ايران را درك ميكرد.ايرانيها تاكيد دارند كه ناديده گرفتن برنامه هستهاي يك خط قرمز است و مخالفت با آن به معناي مخالفت با اصول انقلاب اسلامي است و اين امر مهمي براي ايرانيها به شمار ميرود.
ايرانيها حاضرند جان خود را براي مصر فدا كنند
در ادامه اين مقاله آمده است: "اليوم السابع" بخش زيادي از آداب و رفتار مردم ايران را كه همواره مبارك تلاش كرده وجهه آنها را خراب كند، در اين سفر درك كرده و دريافته است كه ايرانيها براي فداكاري براي مصر همچون دفاع از كشورشان آمادهاند. چيزي كه هر شهروند مصري به محض ورود به فرودگاه «امام خميني (ره)» در تهران آن را لمس خواهد كرد، اين است كه استقبال بي نظيري از سوي ايرانيهايي كه مي فهمند آنها از قاهره آمدهاند، مشاهده ميكند و بلافاصله از ميدان "التحرير" از مسافر مصري مي پرسند و اين سوال را مطرح ميكنند كه آيا تو طرفدار مباركي يا نه؟
ايرانيها مشتركات زيادي با مصريها دارند
نويسنده در ادامه تاكيد ميكند: مصر براي ايرانيها كتاب باز و گشودهاي است كه آنها به خوبي آن را خواندهاند. يك رابطه معنوي ميان تهران و قاهره وجود دارد و همه معتقدند كه بازگشت مصر به دوران قدرت، به نفع همه از جمله ايران است زيرا آنها مواضع مشتركي با مصر دارند كه مقابله با رژيم صهيونيستي يكي از آنهاست.
شيعيان ايراني خود را تافته جدا بافته از اهل تسنن نميدانند
يكي از ايرانيها درباره اختلاف مذهبي ميان اهل تسنن و تشيع ميگويد: ما نميتوانيم اهل تسنن يا مذاهب ديگر را از اسلام بيرون كنيم. همه ما شهادت ميدهيم كه خدايي جز خداي يگانه نيست و محمد (ص)، پيامبر خداست. پيامبر، قبله و كتاب ما مشترك است. ما به اركان اسلام ايمان داريم و ما مصحفي به اسم مصحف "فاطمة" (س) نداريم. بياييد و يك قرآن از ما برداريد و ببينيد كه آيا با قرآن شما تفاوتي دارد؟ بله حق با اوست قرآن آنها تفاوتي با مصحف ما ندارد. اما برخي گرايشهاي تندرو در دو طرف اهل تسنن و تشيع هستند كه به اين اختلافات دامن ميزنند.
گزافه گوييهاي دشمنان اتحاد مسلمانان درباره شيعيان ايران
لؤى على مي نويسد: ملت ايران ملتي مهربان هستند و همه آنها عاشق مصرند و ميخواهند كه روابط ميان ايران و مصر تا سطح زيادي گسترش يابد. آنچه كه عليه مذهب شيعه ايرانيها گفته شده، همه گزافه گويي است و بيانگر اين امر است كه كساني كه اين شايعات را ساختهاند به اين دليل است كه نميخواهند دو ملت با هم متحد شوند.
تكذيب تكفير صحابه پيامبر در ايران
نگارنده در ادامه به موضوع تكفير صحابه پيامبر در نزد ايرانيهاي مي پردازد و مينويسد كه در صحبت با ايرانيها متوجه شده كه اين ادعا نيز شايعهاي بيش نيست. وي تاكيد ميكند: در طول يك هفتهاي كه من در ايران بودم و بين شهرها و منطقههاي مختلف اين كشور در تردد بودم، حتي يك بار نيز نشنيدم كه به صحابه پيامبر ناسزا بگويند. درست است كه من زبان آنها را نميفهميدم اما يك همراه مترجم بحريني در همه جا با من بود و ريز و درشت كلماتي را كه مي شنيدم برايم ترجمه ميكرد. زماني كه من از بعضي از ايرانيها درباره موضع شيعه در قبال صحابه پيامبر پرسيدم، متوجه شدم كه آنها احترام زيادي براي صحابه پيامبر قائلند و تنها برخي از افراد تندرو براي ايجاد تفرقه چنين شايعاتي را رواج دادهاند. ايرانيهايي كه من با آنها صحبت كردم همه بر اينكه هم سنيها و هم شيعه ها خدايي يگانه را ميپرستند و پيامبر و قرآني واحد دارند صحه ميگذاشتند.
صداي قاريان مصري در همه جاي ايران طنين انداز است
صداي "عبد الباسط عبد الصمد"، "نصر الدين طوبار"، "النقسبندى" وساير قاريان مصري در همه جاي ايران شنيده ميشود و صوت زيباي آنها از مساجد، فرودگاهها، ايستگاههاي قطار، مترو و ...پخش ميشود در حالي كه ما صداي آنها را در اماكن عمومي مصر نمي شنويم. درحالي كه صدا و سيماي ايران هر لحظه صداي آنها را پخش مي كند و همه آنها معتقدند كه قرآن كريم در عربستان نازل و در مصر خوانده شده است. نماز جمعه نيز در هر استاني تنها در يك مسجد برگزار ميشود و ميليونها نمازگزار در آن شركت ميكنند.
ديدار با آيتالله گلپايگاني و تاكيد او بر روابط 40 سالهاش با علماي الازهر
نويسنده در ادامه از ديدارش با آيتالله العظمي "صافي گلپايگاني" يكي از بزرگترين مراجع شيعي نوشت و گفت: او يك عالم به تمام معناست. اشك از چشمانش جدا نمي شود و كلامش از قرآن و حديث نبوي جدا نمي شود.
ما ديدار كوتاهي با اين آيتالله بدليل كهولت سنش داشتيم. در ابتدا زماني كه متوجه شد من يك روزنامهنگار مصري هستم، از من بسيار استقبال كرد و از مصر تعريف و ابراز اميدواري كرد كه روابط ميان ايران و مصر به سطح خوبي برسد. سپس از روابطش با علماي مصري بويژه علماي الازهر طي 40 سال گذشته گفت و تاكيد كرد: « حب به مصر بر هر مسلماني واجب است».