آفریقا - نتایج شفاف ترین و مهمترین انتخابات تاریخ مصر ثابت کرد که اکثریت مردم بی چون و چرا خواستار آنند که قدرت نظامیان تا حد بسیار زیادی کاسته شود.
خبر آنلاین: مصر همچنان ناآرام است. ماجرای وزرشگاه پورت سعید که در کمال ناباوری و ناتوانی پلیس مصر در مهار ناآرامی ها بعد از بازی فوتبال بین تیم الاهلی و المصری به کشته شدن 74 نفر از تماشاچیان منجر شد، فارغ از دلایل رفتاری ناشی از هیجان تماشاچیان و وقوع و تکرار آن در موارد مشابه در سایر کشورها، می تواند از چند زاویه اعم از سیاسی و اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد.
اول اینکه هواداران تیم الاهلی از جوانانی بودند که در اولین مرحله قیام مردم مصر در سال 2011 در میدان التحریر به خیابان آمدند و با همکاری سایر گروهها جرقۀ قیام مصر را روشن کردند.
دوم اینکه از بُعد وزرشی، تیم پایتخت(الاهلی) در شهر دیگری مسابقه داشته و بروز خشونت و حوادثی از این دست نیز تا اندازه ای پیش بینی شده می شده است. اما نکته اصلی و مهمی که باید به آن توجه داشت اینست که آنچه در سال 2011 در مصر به وقوع پیوست، انقلاب به معنای کلاسیک آن نبود؛ بلکه قیامی بود که متعاقب آن سردمداران حکومت قبلی مدیریت نظام را در دست گرفته و سعی کردند با مجموعه تحولاتی حرکت مردم مصر را به سمتی سوق بدهند که رابطه ای بین نظامیان و مردم همچنان حفظ شود. اما انتخاباتی که در مصر برگزار و نهایتاً اخوان المسلمین و دیگر گروههای اسلامی برندۀ آن شدند، موقعیت نظامیان را به شدت متزلزل کرد.
اتفاقی که در مسابقه فوتبال در شهر پورت سعید رخ داد و همچنین ناآرامی های بعد از آن گویای این واقعیت است که مردم در تلاشند تا قیام خود را به انقلاب تبدیل کنند. آنهم در حالی که به نظر نمی رسد نظامیان حاضر باشند موقعیت خود را از دست داده و قدرت را به مردم واگذار کنند.
اما انتخابات پارلمانی مصر ثابت کرد که اکثریت قریب به اتفاق مصریها خواهان کناره گیری نظامیان از قدرت هستند؛ هرچند بازماندگان رژیم قبلی از جمله بخش کوچکی از طبقه متوسط و مرفه هنوز از وضع موجود ناراضی بوده و طرفدار مبارک هستند و تمایل دارند که نظامیان نقش اصلی را در صحنۀ سیاسی مصر بازی کنند.
اما نتایج شفاف ترین و مهمترین انتخابات تاریخ مصر ثابت کرد که اکثریت مردم بی چون و چرا خواستار آنند که قدرت نظامیان تا حد بسیار زیادی کاسته شود و این دقیقاً مصداق بارز جملۀ معروف کلاسیکی است که می گوید:"نظامیان به پادگان ها بازگردند و حکومت را به سیاستمداران واگذار کنند"
هرچند تجربۀ سایر کشورهای خاورمیانه راه را بر این تحلیل بازنهاده که عدم اقتدار مرکزی سبب از بین رفتن تجانس و همگونی در کشورهای توسعه نیافته می شود، اما با این حال نمی توان وزن مردم به عنوان مهمترین نیروهای سیاسی جامعه را نادیده گرفت. باید به این واقعیت اذعان کرد که در مصر خرد جمعی به مرحله ای رسیده است که در آن اراده مردمی خواهان ادارۀ کشور به دست نیروهای اجتماعی و مردمی است. نه اینکه یک نظامی و یا سایر نیروهای برتر و غالب، سرنوشت خاصی را برای مردم از پیش رقم زده بزند.
هرچند در این راه مقاومت زیادی از سوی ارتش صورت می گیرد اما جریان ها و طیف های مختلفی که امروز در مجلس حضور دارند از جمله اخوان المسلمین به این جمع بندی رسیده اند که با روشی معتدل تر، راحت تر می توان حکومت را از دست نظامیان گرفت و به یک حکومت دمکراتیک مردمی واگذار کرد.
حوادث اخیر نشان داد گروههایی در مصر هستند که تلاش دارند در این روند اخلال ایجاد کنند. فراموش نکنیم که هنوز بازماندگان رژیم مبارک تا حدودی قدرت دارند. هرچند در توان و قدرت این گروه نباید اغراق کرد اما این گروه همچنان در مقاطعی حرفی برای گفتن دارد.