ایران دیپلماسی-"خاطرات سياسي" مجموعه برنامههايي است كه شبكه العربيه از نيمههاي اكتبر سال جاري ميلادي روزهاي جمعه پخش ميكند. در اين برنامه، طاهر بركه، روزنامهنگار و خبرنگار لبناني العربيه با چهرههاي سياسي مطرح دنيا مصاحبههايي را انجام ميدهد كه عموما بازگوكننده خاطرات آنها در دوران قبول مسئوليتشان است. خاطراتي كه با همراهي و تعاملشان با رهبران سياسي مختلف جهان همراه است.
خاطراتي كه با همراهي و تعاملشان با رهبران سياسي مختلف جهان همراه است. طاهر بركه نخستين برنامه خود را با عبدالرحمن شلقم، وزير امور خارجه سابق ليبي و آخرين نماينده ليبي در سازمان ملل كه تا قبل از آغاز انقلاب اخير اين كشور در اين سمت بود و با آغاز انقلاب از نظام قذافي جدا شد، انجام داد كه اتفاقا با قتل معمر قذافي همراه شد. ديپلماسي ايراني در نظر دارد هر هفته به طور مرتب اين سلسله مصاحبهها را منتشر كند. تا كنون پانزده بخش از اين مصاحبهها پيش رويتان قرار گرفته است كه همگي آنها در آرشيو ديپلماسي ايراني در دسترس هستند و اكنون شانزدهمين بخش آن پيش رويتان قرار ميگيرد:
درباره عمليات ترور، اين تصفيه حسابهايي كه هم در داخل ليبي و هم در خارج از آن انجام ميشد، چگونه با برخي از سازمانهاي امنيتي در دنياي عرب هماهنگيهاي لازم صورت ميگرفت؟
ببين، براي هماهنگي با سازمانهاي امنيتي جهان عرب، با دستگاه امنيتي مصر هماهنگيهاي لازم به عمل ميآمد. يعني همكاري با آنها نه بر سر ترورها، من نميتوانم درباره آنها اين گونه بگويم ولي همكاريهاي امنيتي به خصوص بر سر اسلامگرايان با مصريها بسيار نزديك و واقعا مستحكم بود. همچنين با دوستانمان در تونس همكاريهاي بسياري بر سر تسليم اسلامگرايان يا تبادل آنها يا تبادل اطلاعات صورت ميگرفت. اما درباره ترورها يك دايره به شدت بسته عمليات اجرايي آن را انجام ميداد كه زير نظر مستقيم دستگاه امنيت ليبي بود. همگي اعضاي دستگاه امنيتي ]در اين كارها دخالت نداشتند[، برخي از آنها جدا شدند، برخي كشته شدند، اين اداره را به صراحت ميگويم عبدالله السنوسي، شخصا فرماندهي ميكرد و در يك فضاي بسيار بسته اداره ميشد، بسيار بسته، هيچ كس از آنها، حتي برخي از افراد پيراموني در دستگاه امنيتي و حتي در دفتر رهبري از آن خبر نداشتند.
اما آيا دستگاه امنيتي و اطلاعاتي برخي كشورهاي عربي افراد مورد نظر يا تحت پيگرد را به ليبي تسليم نكردند؟
آن كه تسليم كرد، حقيقتش فكر كنم مصر بود. سازمان امنيت مصر جابرالله مطرر و منصور كيخيا را تسليم كرد و همكاريهاي واقعا بسيار گستردهاي با سازمان امنيت ليبي انجام ميداد، براي اين كه عبدالله السنوسي زياد به مصر ميرفت، و حتي زماني كه حكم پيگرد او از سوي فرانسه بر سر قضيه يوتيآ صادر شد و ديگر نميتوانست به جايي برود، او به هيچ كشوري سفر نميكرد جز مصر و سوريه.
و آيا اين همكاريها در قبال پرداخت پول بود؟
فكر ميكنم بله.. در مقابل دادن اطلاعات بود. سازمان امنيت ليبي گسترده بود و شركتهاي تجاري و نامهايي در خارج در اختيار داشت و از اين رو اطلاعات برايشان بسيار مهم بود، عدم ايجاد فرصت براي هر كدام از جريانهاي مخالف كه از سوي كشوري ديگر به ليبي بيايد، بسيار مهم بود.. هيچ كس جرات نميكرد به معمر قذافي نزديك شود. بسياري از حكومتهاي عربي از معمر قذافي ميترسيدند..
حتي كشورها؟ در حد و اندازه كشور و حكومت و روساي آنها؟
بله.
از او ميترسيدند؟
بله. برخي سازمانها از معمر قذافي ميترسيدند. براي اين كه از هيچ كاري دريغ نميكرد يعني..
يعني ميترسيدند از اين كه او مثلا شخصيتها را ترور كند؟
ترور كند، بمبگذاري انجام دهد. يعني ببين، انقلاب تونس، اگر در برابر معمر قذافي يك سال ميايستاد آن را سرنگون ميكرد يا آن را به شكست ميكشاد يا ناكارامدش ميكرد. او به اين فكر ميكرد كه ]به تونس[ مزدور بفرستد، و خودش اين را در راديوي تونس گفت كه بايد بن علي به تونس باز گردد و تا آخر عمرش حكومت كند، و به آنچه ميگفت اعتقاد داشت.
يعني انقلاب تونس را محكوم كرد؟
بله.
به طور خلاصه، درباره انقلاب تونس و انقلاب مصر چه احساسي داشت؟
ترس، و احساس كرد كه آتش سوزاندن محيط اطرافش را آغاز كرده است.
يعني احساس خطر كرد؟
يعني وقتي كه با آن مواجه شد چه كار كرد؛ پس از تحقق انقلاب تونس، گفت به شهركهايي كه شركتهاي خارجي با آنها همكاري دارند حمله كنيد و آنها را اشغال كنيد. بعد به ارتش گفت كه آنها را اخراج كنيد و كتائب با سلاحهايشان وارد اين شهركها شدند و وقتي كه انقلاب آغاز شد اين كتائب كشتار ليبياييها را آغاز كردند.