دیپلماسی ایرانی- اخوان المسلمین این بار در لیبی اعلام موجودیت کرد. پس از مصر که جریان اخوان در نخستین انتخابات مردمی پس از سقوط دولت حسنی مبارک بر غالب کرسی های پارلمانش تکیه داده نوبت به لیبی رسید که با نام اخوان و رویکردی اسلامی به سیاست، غرب را بر سر دو راهی انتخاب قرار دهد.
جریان اخوان که در سالهای حضور معمر قذافی در قدرت همواره فعالیت های زیرزمینی خود را داشته اکنون نخستین حزبی است که پس از سرهنگ صدای خود را به گوش مردمان می رساند. اعلام موجودیت جریان اخوان در لیبی ، عرصه سیاسی این کشور را با تحولاتی غیرقابل پیش بینی روبه رو خواهد کرد. حزب عدالت و توسعه از 48 ساعت پیش در در لیبی به رهبری انقلابی از مصراته آغاز به کار کرد. دیپلماسی ایرانی با دکتر احمد بخشی، کارشناس مسایل لیبی درباره سابقه حضور اخوانالمسلین در این کشور و تبعات این حضور سیاسی گفتگویی داشت که در زیر می خوانید:
اخوان المسلیمن در لیبی حزب عدالت و توسعه را راه اندازی کرد. نخستین حزب سیاسی پس از فروپاشی معمر قذافی. سابقه اخوان در لیبی به چه زمانی بازمی گردد و فعالیت های این گروه در این کشور چگونه بوده است؟
سابقه اخوانالمسلمین طولانی است که معمولا این سابقه به 25 سال پیش برمیگردد. اما باید در نظر داشت که این گروه همانند تمامی گروههایی که در افریقا و یا در دیگر بخشهای جهان اسلام بودند و هستند منشعب از اخوانالمسلمین حسن البنا هستند که در سال 1928 توسط وی ایجاد شد. همانطور که میدانید حسن البنا بر این باور بود که پس از فروپاشی عثمانی در سیستم سیاسی باید نوعی خلافت جهانی را ایجاد کرد که بر اساس محوریت کشوری نباشد بلکه بر اساس محوریتی همچون جهان اسلام که مشترک تمامی گروههای اسلامی است،باشد. در نتیجه از این نوع گروهها و جریانها در شمال افریقا به ویژه در زمان جنبشهایی که طرفدار استقلال بودند، وجود داشته که حضورشان به صورت کمرنگ بوده است. در لیبی نیز این نوع فعالیتها به شکلی است که جریان اسلام وطنی بوده است. اسلام وطنی به این معناست که گروههایی اسلام را به عنوان وطن و سرزمین خود تلقی میکنند. بنابراین لیبی هم از این جریان مستثنی نبوده به دلیل جمعیت مسلمانی که در این کشور است. اما باید در نظر داشت که پس از کودتای معمرقذافی در این کشور و فشارهایی که دولت برای فعالیت گروههای اجتماعی وارد کرد و قصد داشت تنها سیستم تک حزبی باشد، تقریبا آقای قذافی محور شده و از آن پس فعالیت این گروهها کمرنگ شد. البته گاهی فعالیتهایی کمرنگی داشتند که مملوس نبود. حتی زمانی که تحولاتی در شمال افریقا رخ داد به شدت این گروهها سرکوب شدند،در نتیجه فعالیت آنها مخفیانه بود. بنابراین اسمی از آنها در لیبی نبود و تنها این کشور با دو گروه شرق و غرب شناخته میشد که گروههای شرقی ناراضی بودند و به سمت طرابلس پیش رفتند.
به طور حتم اخوانالمسلمین بدنهای داشت که در طول 42 سال دیکتاتوری قذافی سرکوب شده و امروز فضا و فرصتی خوبی است که در دوره پساقذافی نمود پیدا کنند. بنابراین فعالیت آنها جدید نیست، اما نمود فعالیت آنها به دلیل آنکه پس از فضای باز پساقذافی ایجاد شده، میتواند خودش را در سیستم سیاسی نشان دهد و از همان ابتدایی که موضوع پسا قذافی طرح و شهر طرابلس تصرف شد و در نهایت شاهد نابودی قذافی هستیم، اخوانالمسلین گفتمان خود را مطرح کردند. این گفتمان مبتنی بر عدالت و اسلامگرایی است که تا حدودی هم موفق بوده و در چند روز گذشته نیز اعلام کردند به دلیل آنکه انتخابات در دو سه ماه آینده برگزار میشود و قرار است مجلسی تشکیل شود که قانون اساسی را تدوین کند، این گروه در شکلگیری ساختار سیاسی حضور خواهند داشت، تا از این طریق خود را نشان دهند که البته معطوف به حضور آنها در شمال افریقاست. بعنوان مثال اخوانالمسلیمن در مغرب نیز به عنوان حزب عدالت و آزادی تشکیل شد و در تحولاتی که در این کشور رخ داد رهبر حزب عدالت و آزادی به عنوان نخستوزیر برگزیده شد. بنابراین از مغرب که غربیترین نقطه است و بیشترین جمعیت اسلامگرا را داراست تا عراق و افغانستان و یا در کشورهای آسیایی نیز این حزب به عنوان جماعت اخوانالمسلین وجود دارد. اخوانالمسلمین با نامها و دیدگاههای متفاوت ولی با محوریت اخوانالمسلمین مصر حضور دارند. البته باید بر این نکته نیز تاکید کرد زمانیکه ما اسمی از اخوانالمسلیمن سال1928 حسن البنا میآوریم، به معنای این نیست که صدرصد اندیشههای آنها باشد، بلکه با توجه به مقتضایت زمان و مکان و رهبرانشان و شرایط بینالمللی و منطقهای نوع دیدگاههای آنها هم تغییر کرده است.
پس از مصر لیبی دومین کشور انقلابی است که ظهور اخوان را در دنیای سیاست تجربه می کند آیا اخوان با توجه به سالهای خفقان و غیبت در این روزهای مردم لیبی جایی دارد؟ میزان مقبولیت این گروه در لیبی چگونه است ؟
مقبولیت آنها بستگی به نوع عملکرد و نوع گفتمانی است که بروز می دهند. هرچند که اخوانالمسلمین مقبولیت در لیبی دارند که این مقبولیت آنها برگرفته از هویت آنهاست و این هویت اسلامگرای عدالتمحور است.
با توجه به اینکه اکثریت جمعیت لیبی تقریبا 90 درصد و یا بالاتر مسلمان هستند، این گروه به طور حتم میتواند خواستههای مردم را مدیریت کنند. اخوانالمسلین هم اعلام کردند که وقتی ما گروهی را تشکیل میدهیم هدف اصلی ما این است که:
کشور را از حالت قومی و قبیلهای درآورده و حالت ملتسازی ایجاد کنیم. بهترین گروهی که میتواند این حرکت را تحقق بخشد گروهی اسلامگراست. بنابراین اگر گروههایی همچون اخوانالمسلمین و جماعت اسلامگرا وارد نشوند، آنگاه قطبیت در جامعه لیبی بر اساس قومیت خواهد بود و موقعیت بسیار شکنندهای بوجود خواهد آمد.
بنابراین اخوانالمسلمین همراه با تعداد دیگری از گروههای اسلامگرا و غیروابسته این حزب را تشکیل دادند که از این طریق توانستند گوی موفقیت را بدست آورند. به دلیل آنکه مشکل اصلی کشور لیبی این است که در ابتدا ملتسازی وجود ندارد و تنها گروههای اجتماعی بر اساس قومیتها شکل گرفتند. در نتیجه ظهور چنین احزابی میتواند قطبیت جامعه را بر اساس آن گرایشی که با محوریت خاص اسلامی است شکل دهد و فرایند دولتسازی را تسریع کند. حاصل این فرایند این است که حزب سیاسی آن بتواند در انتخابات شرکت کند که پیروزی آنها را نیز به دنبال خواهد داشت (همانند آنچه که در مصر وتونس اتفاق افتاد) و در نهایت بتوانند روند دولتملتسازی را انجام دهند.
باید به این نکته نیز اشاره کرد درست است که این فعالیتها را اخوانالمسلین انجام میدهند، اما این دیدگاه نیز وجود دارد که تقریبا هم از سوی مسلمانان این کشورها و هم از سوی سیستم بینالمللی پذیرفته شده است که کشورهای مسلمان دوست دارند درون گرایشهای اسلامی اینگونه جریانها شکل بگیرد. از سوی دیگر نظام بینالملل نیز با توجه به تجربیاتی که در دهه اخیر داشته و با توجه به اینکه بسیاری از این گروهها در ساختار قدرت و ثروت سهیم نبودند و این احتمال وجود داشت که به سمت افراطگرایی و القاعده بروند، علاقه دارند تا این گروههای اجتماعی را از طریق احزاب وارد سیستم سیاسی کنند. به طور حتم از سوی دیگر ماهیت گروههای افراطی کمرنگ شده و فلسفه وجودی آنها نیز از بین میرود.
مخالفان قذافی بخش اعظمی از موفقیت خود را مدیون نیروهای ناتو و حمایت های امریکا هستند، آیا امریکا با اخوان لیبی نیز مانند اخوان مصر برخورد خواهد کرد؟
پس از تحولاتی که در لیبی رخ داد، رهبران سیستم سیاسی که پس از فروپاشی نظام سیاسی قذافی بر سر قدرت بودند، اذعان داشتند که از صفر تا صد این تحول با همکاری ناتو بوده است. به عبارت دیگر شاید بتوان گفت که به پیروزی رسیدن مردم در کشور لیبی بدون کمک ناتو به این زودی امکانپذیر نبود. اما باید در نظر داشت که برآورد غربیها و امریکا این است که باید در نظام سیاسی این کشور گروههای اسلامی حضور داشته باشند، چراکه نمیتوان جمعیتی را غیر از اکثریت به سیستم سیاسی وصل کرد که مردمی باشد. بنابراین اخوانالمسلین گروهی است که در مغرب و مصر و تونس تواست اوضاع را بدست گیرد و هم اکنون لیبی نیز همین فرایند را طی خواهد کرد.اکنون نوبت سیاستورزی اخوانالمسلین است که از طریق صندوقهای رای و فعالیتهای مدنی، گروههای اسلامی به گروههای افراطی که نمونه آن القاهده است،غلبه خواهد کند.
ویژگی اصلی اخوانالمسلین این است که خشنونت را کنار گذاشته و از طریق مذاکره و صلح تمامی مسایل را حل خواهند کرد. شرایط اعتدال که بازتاب و نماد اکثریت است میتواند نماد خوبی برای دموکراسی دینی و یا دخالت دین در سیاست باشد. همچنین برداشتهای بدی که غرب نسبت به اسلام و یا اسلامهراسی که در غرب وجود دارد، اکنون که نوبت سیاستورزی اخوان المسلمین یا از نوع اسلام گرای معتدل است، فرصتی است تا به نحوی اسلام معتدل و واقعی را مطرح کند. در نتیجه این روند میتواند برای اسلام تابوی خوبی باشد تا این ذهنیتها تا حدودی کمرنگ شود..
رهبری جریان اخوان در لیبی را به یکی از رهبران شبه نظامی در مصراته بخشیده اند، آیا اخوان با توجه به رویکردهای اخیر دولتمردانش که نارضایتی های عمومی را به دنبال داشت نماینده جریان انقلابی دور مانده از قدرت خواهد شد؟
نمیتوان گفت تنها نماینده دورمانده ها از قدرت خواهند بود. بلکه آنها به نحوی مدیریت میکنند که تقریبا نماینده تمام گروههای اجتماعی در سیستم سیاسی باشند. این امر تنها بدین معنا نیست که دور از قدرت و یا خارج از قدرت باشند، اما سعی خواهند کرد که خود را به گروههایی که بر سر حاکمیت هستند کمتر نزدیک کنند. البته نمیتوان انکار کرد که هیچگونه نزدیکی با آنها ندارند بلکه بسیاری ازافرادی که این جمعیت را تشکیل دادند، کسانی هستند که در دولت انتقالی فعالیت دارند و به طور حتم ارزیابی آنها این است که این حزب کارامد باشد. اما با توجه به اینکه اخوانالمسلین که در مصر زودتر تشکیل شده و با چالشهایی روبروست، اخوانالمسلمین در لیبی سعی میکنند با این گونه انتصابات این چالشها را در لیبی به حداقل برسانند. هر چند که راه پیشروی اخوانالمسلمین لیبی با راه پیشروی اخوانالمسلمین مصر بسیار متفاوت است. در راه پیش روی اخوان لیبی سنگلاخ های فراوان و ناهمواریهای بسیاری وجود دارد. چراکه اولا اخوان در مصر تاریخی تر بوده و پیشینه حضور گستردهای داشتند. همچنین مصر جامعهای بوده که در آن دموکراسی نیم بندی وجود داشته است. اما در لیبی ملت سازی وجود ندارد و باید بر اساس محوریتی که تبدیل قومیت به ملیت سازی است،این روند را شکل دهند.
در نتیجه در لیبی به طور حتم شاهد اختلافاتی خواهیم بود و ممکن است در فضای پس از انتخابات و حتی نوع برداشت آنها از سیاست و حکومت و اقتصاد تفاوت وجود داشته باشد. بنابراین این حزب باید کار زیرسازی انجام دهد که اخوان این کار را انجام داده است. اما در فعالیتهای خود با مشکلات زیادی روبرو خواهد بود چراکه این فعالیتها و فرایند انتخابات مبتنی بر قومیت است، که باید این روند را به سمت اسلامیت پیش ببرد. به باور من تشکیل این گروه پیروزی بزرگی است که چالش های بزرگی در امر دولت و ملتسازی خواهد داشت. فرایند دولت و ملت سازی فرایندی تدریجی، نفسگیر و سخت است. نفسگیر بدین معناست که شاید تعدادی از افراد دراین فرایند حذف شوند و شاید به انشعابها و جناحهای مختلفی تقسیم شوند. اما برایند نهایی آن نوعی تمرین دموکراسی است، هرچند که طولانی مدت خواهد بود، اما ابتدا دولتسازی و سپس ملتسازی در کشوری انجام خواهد شد که 42 سال تحت دیکتاتوری قذافی بوده و تمرین دموکراسی نداشته است.