جام جم آنلاين: اخوانالمسلمين بالاخره به ماهها انتظار پايان داد و هفته گذشته خيرت الشاطر، معاون دبيركل اين جماعت اسلامي را به عنوان نامزد خود در انتخابات رياست جمهوري انتخاب كرد. براي قديميترين گروه سياسي اين كشور كه در حال حاضر اكثريت پارلمان را در اختيار دارد، معرفي يك نامزد رياست جمهوري چندان تعجب برانگيز نيست؛ اما اعلام اين خبر باعث تعجب بسياري شد.
اخوانيها در اين مدت به چه چيز فكر ميكردند؟ به نظر ميرسد معرفي الشاطر به جاي آنكه برنامهاي بلند مدت باشد، بيشتر پاسخي به تهديدها و فرصتهاي مختلف است تا فضاي سياسي را تحت تاثير قرار دهد. اما بسياري از مصريها با اين نظر چندان موافق نيستند و ميگويند اين اعلام نامزدي در واقع اوج دشمني و خصومت اخوانيها با شوراي عالي نظاميان را نشان ميدهد. برخي نيز ميگويند اشتباهي استراتژيك است كه اخوانيها را در موقعيت باخت قرار ميدهد. اما به طور مشخص رهبران و اعضاي اخوانالمسلمين دلايلي براي اين اقدام خود داشتهاند. اين اقدام چگونه ميتواند دوران پرتنش انتقالي در مصر را تحت تاثير قرار دهد و آيا خيرت الشاطر ميتواند جانشيني براي حسني مبارك به عنوان رئيسجمهور باشد؟
يكي از دلايل تعجب مصريها اين است كه اين اقدام با گفتههاي رهبران اخوان طي چند ماه گذشته در محافل خصوصي و عمومي كاملا در تضاد است. علاوه بر اين به نظر ميرسد اين تصميم نوعي مباحثه و مجادله در ميان اعضاي ارشد اين جماعت ايجاد كرده و حتي باعث تعجب تعدادي از آنها نيز شده است. به عقيده تحليلگران، حداقل 3 دليل براي تعجببرانگيز بودن اين تصميم وجود دارد كه عبارتند از: تعهد اخوانيها به معرفي نكردن نامزد رياست جمهوري، خطرات استراتژيك رسيدن به مقام رياست جمهوري و خطرات معرفي كردن فردي چون خيرت الشاطر.
تعهدي كه فراموش شد
اخوانالمسلمين طي ماههاي گذشته قول داده بود نامزدي براي انتخابات رياست جمهوري معرفي نكند. آنها جاي كمتر شك و شبههاي در گفتهها و تعهدات خود باقي گذاشته بودند. آنها آنقدر بر سر اين موضوع از خود قاطعيت نشان دادند كه يكي از اعضاي ارشدشان به نام عبدالمنعم ابوالفتوح رابطه خود با اخوانيها را قطع و نامزدي خود براي انتخابات را اعلام كرد؛ در مقابل كادر رهبري اخوانالمسلمين نيز تهديد كرد هر يك از اعضاي اين گروه در كمپين مبارزاتي ابوالفتوح شركت كند، از اين تشكيلات اخراج خواهد شد. اين يك موضوع جزئي و كوچك نبود بلكه طي ماههاي گذشته به پيام سياسي اصلي اخوانيها تبديل شده بود.
اين حركت معكوس اخوانيها بيشتر هم جهت با اظهاراتي بود كه در جامعه مصر در مورد اين گروه وجود داشت، اظهاراتي كه به تمايلات و آرزوهاي فراوان اخوانيها و همچنين تعهدشكني آنها اشاره داشت. البته در مورد بسياري از اين شكايات و انتقادات، اغراقهاي فراواني وجود داشت؛ بخصوص در مورد نزاع و اختلاف اخوانيها با شوراي نظامي حاكم و فعاليت بيش از اندازه اين گروه در انتخابات پارلماني، اما اين اتهامات عليه اخوان ماه گذشته وارد فاز تازهاي شد و عدهاي از ليبرالها و شخصيتهاي مستقل، مجمع قانون اساسي را در اعتراض به حضور گسترده و بيش از اندازه اسلامگرايان ترك كردند.
علت ديگرتعجب ناظران اين است كه چنين حركتي، خطرات سياسي مشخصي براي رسيدن به هدفي ناچيز به دنبال دارد. اخوانيها همواره نگران اين طرز تلقي نسبت به خودشان بودند كه سعي دارند سياست مصر را به قبضه خود درآورده و مانع فعاليت جريانهاي ضداسلامي شوند. بسياري از تحليلگران انتظار داشتند اخوانالمسلمين تلاش كند مانع افزايش اين ترس و واهمه شود و در واقع اين پيامي بود كه رهبران اخوان سعي در فرستادن آن به مردم و گروههاي سياسي داشتند. اما هيچ جاي شكي وجود ندارد كه اخوانالمسلمين به ميزان بسيار زيادي ادعا داشته است؛ زيرا قدرت خود را در فضاي انتقالي كنوني مصر تثبيت كرده و كمتر تمايلي در زمينه عقبنشيني از خواستهها و آرزوهايش از خود نشان ميدهد.
با وجود اين، معرفي يك نامزد، موقعيت باخت را براي اخوانيها ايجاد ميكند. حمايت از يك نامزد قابل قبول ولي غيراخواني، بدون آنكه باعث برانگيخته شدن ترس و نگراني ديگر گروهها شود، ميتواند منافع و خواستههاي اصلي آنان را نيز حفظ كند. اگر نامزد مورد نظر اخوان در انتخابات پيشرو پيروز شود، آنگاه پارلمان، شوراي قانون اساسي و رياست جمهوري در كنترل آنها خواهد بود. در نتيجه آنها در مقابل نيروهاي نظامي تك و تنها باقي مانده و مسووليت تمام اتفاقات اقتصادي، سياسي و اجتماعي بر عهدهشان خواهد بود. از سوي ديگر اگر نامزد مورد نظر آنها شكست بخورد، آنگاه شهرت شكستناپذيري آنها خدشهدار ميشود؛ اين در حالي است كه پيروزي آنها به هيچ وجه قطعي نيست. الشاطر از لحاظ شخصي فردي آرام، كاريزماتيك، بادقت و باهوش است. اما به عقيده كارشناسان، او رهبري كاريزماتيك نيست كه بتواند توده عظيم مصريها را در سخنرانيهاي تلويزيوني يا اجتماعات گسترده، شيفته و مجذوب خود كند. علاوه بر اين به نظر ميرسد او در متحد كردن فضاي اسلامگرايي كه اخيرا دچار انشقاق شده، با مشكلاتي روبهرو است؛ فضايي كه افرادي همچون ابوالفتوح، حازم صالح ابو اسماعيل و محمد سالم العواء در آن حضور دارند. بر خلاف انتخابات پارلماني، اعضاي اخوانالمسلمين نميتوانند به تنهايي روند شلوغ و پرتنش انتخابات رياست جمهوري را اداره كنند. الشاطر نيز هنوز ثابت نكرده قادر است فراتر از سازمان متبوع خود عمل كند. در نهايت، حضور او در اين مبارزه انتخاباتي باعث ميشود آراي غيراسلامگرايان به سمت يك نامزد مورد اقبال عمومي همچون عمرو موسي سوق داده شود.
نكته: اخوانيها با در اختيار داشتن كنترل پارلمان و با وجود ناهماهنگي ديگر احزاب، بخوبي ميدانند در اوج قدرت قرار دارند و ممكن است ديگر هرگز چنين فرصتي براي رسيدن به رياست جمهوري برايشان فراهم نشود
سومين دليل تعجب مربوط به خود نامزد معرفي شده است. اگر اخوانالمسلمين به معرفي يك نامزد نياز داشت، ميتوانست به يكي از رهبران سياسي شناخته شده خود تكيه كند. انتخاب خيرت الشاطر به طور مشخص خطراتي به وجود آورده است. الشاطر معاون دبيركل اخوان است و به عقيده بسياري از كارشناسان، قدرت واقعي پشت پرده اين گروه به حساب ميآيد. پيروزي يا شكست او در مقايسه با ديگر افراد اين گروه، ميتواند اثرات منفي و گستردهاي به همراه داشته باشد. هيچ جاي شك و شبههاي وجود ندارد كه اخوانالمسلمين با الشاطر در تمام زمينهها موفق بوده است. در نتيجه انتخاب يا عدم انتخاب او، شهرت و اعتبار اين گروه را در وضعيت خطرناكي قرار ميدهد.
چرايي انتخاب الشاطر
حال با تمام اين اوصاف، سوال اين است كه چرا اخوانالمسلمين دست به چنين اقدامي زد؟ در اين زمينه دو دليل وجود دارد كه هر كدام از آنها طرفداران سرسخت مخصوص به خود را دارد. اول اينكه شوراي عالي نظامي اخوانالمسلمين را به مديريت نكردن فرآيند سياسي كشور متهم كرده و در نتيجه سوءظنها متوجه آنها خواهد شد. برخي از رهبران اسلامگرا ترس آن را دارند كه حادثه سال 1954 بار ديگر تكرار شود، حادثهاي كه طي آن نيروهاي نظامي گروههاي اسلامگرا را سركوب و بار ديگر حكومتي انحصاري ايجاد كردند. همانطور كه انتظار ميرفت، تلاش اخوانيها براي استفاده از قدرت پارلماني به منظور كنترل نيروهاي مسلح و اقدامات نظاميان براي مقابله با آنها باعث شد تا مصر به سمت يك فضاي سياسي ملتهب سوق داده شود. اخوانيها پس از آنكه در ابتدا با دولت كمال الجنزوري همكاري كردند، طي چند هفته گذشته مخالفت شديد خود را با اقدامات دولت به طرق مختلف نشان دادهاند. در نتيجه معرفي الشاطر در اين مرحله، پاسخ به تهديدي است كه احتمالا دير يا زود از سمت نظاميان متوجه آنان خواهد بود.
دليل دومي كه بسياري از منتقدان اخوان بر آن تاكيد دارند و كاملا بر عكس دليل اول است، اين است كه معرفي الشاطر نشاندهنده اوج تباني اخوانيها با شوراي نظامي حاكم است. در اين مورد با پيروز دانستن الشاطر در انتخابات رياست جمهوري، معامله صورت گرفته كاملا مشخص ميشود؛ معاملهاي كه در آن اخوانيها قدرت را دست مي گيرند، به شرط آنكه منافع نظاميان را مدنظر داشته باشند. در صورتي كه نمايشي سياسي طراحي شود تا اين خصومتها را پنهان كند، آنگاه عموم مردم نسبت به اين وضع شاكي و ناراضي خواهند شد. اما با اين طراحي جديد، به نظر ميرسد اخوانيها تنها فرصت را در بازي از دست رقبا ربودهاند.
حقيقت اين است كه با معرفي نامزد انتخابات رياست جمهوري مجموعهاي از تهديدها و فرصتها به وجود آمده زيرا اخوانيها سعي دارند فضاي سياسي آشفته و متلاطم مصر را به سمت ساحل آرامش ببرند. شايد آنها به دنبال نامزدي بيرون از مجموعه خود بودند تا از وي در انتخابات پيشرو حمايت كنند ولي نتوانستند گزينه مناسبي در اين زمينه بيابند. شايد ترس آنها اين بوده كه برخي گزينههاي مطرح و مشخص با رسيدن به قدرت دست به اقداماتي عليه آنها بزنند. ممكن است عمرو موسي عليه نيروهاي اسلامگرا حركت كرده و منافع آنها را از دستشان بگيرد، ابواسماعيل نيز ممكن است همدلي و همراهي اسلامگرايان را به دست آورده و اخوانيها را به حاشيه ببرد. اخوانيها با در اختيار داشتن كنترل پارلمان و با وجود ناهماهنگي ديگر احزاب، بخوبي ميدانند در اوج قدرت قرار دارند و ممكن است ديگر هرگز چنين فرصتي براي رسيدن به رياست جمهوري برايشان فراهم نشود.
طي 2 ماه آينده، فضاي سياسي مصر اتفاقات و حوادث مختلفي را تجربه خواهد كرد. احتمالا قانون اساسي تصويب ميشود، رئيسجمهور انتخاب شده و قدرت از شوراي عالي نيروهاي نظامي به دولت مردمي و غيرنظامي تحويل داده ميشود. در اين ميان، اقتصاد به حركت كجدار و مريز خود ادامه ميدهد، فعالان مدني همچنان به اعتراضات خود اصرار ميورزند و روابط با ايالات متحده همچنان ناخوشايند خواهد بود. كمترين حسن ورود الشاطر به مبارزات رياست جمهوري اين است كه فضاي سياسي مصر طي چند ماه آينده كسل و خستهكننده نخواهد بود.