دیپلماسی ایرانی-اسلام گرايي تلاش كرد از تجربه هاي حكومت اسلامي در كشورهاي مختلف بهره ببرد و تلاش كرد از آنها درس بگيرد. در اين مقطع نيز دو ديدگاه به وجود آمد. يك ديدگاه معتقد بود كه بايد از تجربه اسلامي استفاده كرد و حكومتي مبتني بر افكار ديني و مردمي بنا كرد. در مقابل عده اي مي گفتند كه بايد از اين مرحله عبور كنند تا به اهداف اسلامي برسند.
چهاردهمين نشست از سلسله نشست هاي ديپلماسي ايراني با موضوع اخوان المسمين و اسلام گرايي جديد در محل دفتر ديپلماسي ايراني با حضور اساتيد و صاحب نظران در حال برگزاري است.
حجت الله جودكي، كارشناس خاورميانه و رايزن فرهنگي سابق ايران در مصر به عنوان سومين سخنران اين نشست بر موضوع اخوان المسلمين مصر در حال گذار متمركز شده است. وي در اين باره مي گويد: «مبارزات اسلام گرايي را بايد به دو دسته تقسيم كرد. يك دسته به شدت ضد انحطاط هستند و مبارزه با افكار منحط به نام دين را در راس اهداف خود قرار دادند. افراد اين دسته به رغم اين كه از متون اسلامي استفاده مي كنند به شدت هم عقل گرا هستند. اين مساله باعث شده بود تا در صحبت هايشان و رفتارهايشان چالشي عمل كنند و البته شاهد نوعي نوگرايي در رفتار آنها نيز بوديم. اوج اين تفكر را در انديشه هاي دكتر علي شريعتي مي بينيم كه ايشان نيز ميراث دار انديشمندان قبل از خود بود.شاخه ديگر اسلام گرايان به اين نتيجه رسيده اند كه بايد مدينه فاضله اي بسازند و اجراي شريعت اسلامي را راهي براي دگرگون كردن جامعه مي دانستند. تكيه اين دسته بر فقه بود كه در كنار علوم ديگر مانند كلام و تفسير قرار مي گيرد. اما اين گروه اخير با تكيه بر فقه كه مي توانست ظاهري زيبا و نوآوري داشته باشد توانستند در برخي كشورها به قدرت برسند. هدف آنها اجراي احكام اسلامي بود و برخي به قدرت رسيدند و برخي ديگر به قدرت نزديك شدند. طبيعي است كه اين نگاه نسبت به حكومت هاي پيش از خود برتري هايي داشت و چهره جديدي از اسلام را ارائه كرد. اخواني ها در اين دسته مي گنجند كه با عناوين مختلف مانند النهضه يا جماعت اسلامي در جهان ريشه دواندند.
وي در ادامه با افزود: «اسلام گرايي تلاش كرد از تجربه هاي حكومت اسلامي در كشورهاي مختلف بهره ببرد و تلاش كرد از آنها درس بگيرد. در اين مقطع نيز دو ديدگاه به وجود آمد: اسلام گرايان قديمي كه خواهان اجراي شريعت اسلامي بودند و اسلام گراياني كه از اين مساله عبور كرده و به دنبال عملي كردن اهداف اسلامي بودند.
جودكي در ادامه تلاش كرد كه به تفاوت اين ديدگاه بپردازد و گفت: «حكومت هاي اسلامي تلاش مي كردند كه احكام اسلامي را اجرا كنند. اما اين احكام اسلامي در برخي موارد با اهداف اسلامي در تضاد مي افتند. آنها اهداف مختلف دارند، پياده كردن كرامت اسلامي، اجراي عدل و داد و بحث آزادي انديشه از جمله اهداف آنها است. در تفكر قديم به دليل وجود فقه به عنوان بيانگر بخشي از تفكر اسلامي كه مبتني بر اسلام تاريخي است، موجب مي شد كه عقل به رسميت شناخته نشود. در رويارويي اين دو فكر يعني تفكر قديم اسلامي با تفكر جديد اسلامي دو طرف به اين نتيجه رسيدند كه به ناچار بايد يكي از آنها قرباني شود. يك طرف خواهان قرباني شدن احكام اسلامي بود در حالي كه طرف مقابل صحبت از قرباني شدن اهداف اسلامي مي زد. مثلا آقاي راشد الغنوشي يكي از مباحثي كه در تونس دارد اين است كه به زودي با چالش حجاب و توريسم مواجه خواهد شد. او در نهايت به اين نتيجه مي رسد كه از كنار اين مسائل بگذارد. در اخوان هم مي بينيم كه صحبتي از حكومت اسلامي نمي شود و اين دسته بر اهداف اسلامي تكيه مي كنند. اما در مقابل طالبان در افغانستان با تكيه بر احكام اسلامي هر وقت كه به قدرت رسيده به احكام اسلامي اهميت داده و آن را اجرا كرده است.»
جودكي در بخش ديگري از سخنان خود به ويژگي هاي جنبش هاي اخير اسلامي پرداخت و گفت: «اسلام گرايان جديد از برخي نگرش هاي سابق عبور كرده اند كه به نظر من اين مساله يك پيشرفت به حساب مي آيد. اين مساله به رغم وجود برخي اتهام ها مبني بر انحراف آنها به سكولاريسم در حقيقت سكولاريسم نيست. مثلا در تركيه حزب عدالت و توسعه كه خود يك جريان اسلامي اخواني است توانسته به واسطه استفاده از سكولاريسم نظاميان را به بند بكشد. آنها حتي تجربه خود را به اخواني هاي مصر توصيه مي كنند. در چارچوب اين ديدگاه حتي افكاري مطرح مي شود كه حتي اقليت هاي مذهبي در كشورهاي اروپايي را نيز مي پذيرد. آنها مي گويند كه در اروپا كه نمي توان حكومت اسلامي ايجاد كرد ولي با اين ديدگاه مي توان ضمن ايجاد پويايي در نگرش جديد اسلامي به ترويج انديشه اسلامي پرداخت. فردي كه تابع اين جريان است قبل از هر چيز مي گويد كه من مسلمانم و به قرآن معتقدم، او فقط به همان پايبند مي ماند، اين مساله باعث شده است تا ديگر به سراغ فقه و احكام اسلامي نرود ولي در انديشه هاي اسلامي پويايي ايجاد كند كه مي تواند به رغم اين كه حتي به قدرت نرسد ولي انديشه ها و افكار عمومي را دگرگون كند. اگر اين حركت رشد و توسعه يابد دستاوردش براي جهان اسلام بيش از كساني خواهد بود كه به حكومت رسيدند.»