خبرگزاري فارس- هم از نظر صلاحيتها و ماموريتهايي كه شوراي انتقالي ليبي دارد و هم از نظر دستهاي پشت پرده آمريكايي، انگليسي، فرانسوي و ناتو و كشورهايي كه در قطر نشسته و اجلاس دوستان ليبي را تشكيل دادند، مشخص بود كه شوراي انتقالي يك ويترين براي تداوم جنايتهاي ناتو و غارت ذخايره ليبي است.
سيد هادي سيد افقهي كارشناس مسائل شمال آفريقا در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري فارس به وضعيت ليبي پس از سقوط قذافي پرد اخت كه متن اين مصاحبه در زير در اختيار كاربران قرار مي گيرد.
شوراي انتقالي، ويتريني براي غارت ليبي توسط ناتو
پس از سقوط قذافي و تشكيل شوراي مركزي انتقالي، از همان ابتدا اين شورا و روش انتخاب آنها و ماهيت برخي افراد اين شورا، مورد اعتراض انقلابيون قرار گرفت، بخصوص عبدالحفيظ و محمود جبرئيل كه بالاخره پس از فشار مردم و انقلابيون استعفا دادند.
هم از نظر صلاحيتها و ماموريتهايي كه شوراي انتقالي ليبي دارد و هم از نظر دستهاي پشت پرده آمريكايي، انگليسي، فرانسوي و ناتو و كشورهايي كه در قطر نشسته و اجلاس دوستان ليبي را تشكيل دادند، مشخص بود كه شوراي انتقالي يك ويترين براي تداوم جنايتهاي ناتو و غارت ذخايره ليبي است.
گسترش بحرانها در ليبي با وجود 18 هزار مستشار نظامي- امنيتي ناتو
اين شورا از همان ابتدا ضعيف، رنجور و بي كفايت بود. پس از سقوط قذافي لجام گسيختگي و پديده ملوك الطوائفي در ليبي شكل گرفته و هر مجموعهاي كه مسلح بود قلمرو تحت سيطره خود را خط كشيده و مدعي خود مختاري شد و هيچ اعتنايي به مصوبات شوراي عالي انتقالي نشد.
شورا نيز ابزار و اهرم لازم را نداشت كه يك ضمانت اجرايي براي مصوبات خود داشته باشد. با وجود 18 هزار مستشار نظامي، امنيتي و سياسي از مجموعه كشورهاي ناتو به علاوه عربستان و قطر، روز به روز بر دامنه بحرانها و حوادث در ليبي گسترش مييابد.
عوامل آشوب در ليبي؛ شوراي انتقالي ضعيف، گروههاي مسلح و جنگهاي قبيلهاي
سه عامل تاثير گذار در ليبي امروز وجود دارد. اول شوراي انتقالي كه بسيار ضعيف است، دوم نيروهاي مسلح كه البته همه اين عناصر مسلح در انقلاب شركت نداشته و برخي از آنها قاچاقچي و تبهكارند كه پس از سقوط قذافي با مجاهدين مخلوط شده و هر روز حادثه آفريني ميكنند و قاچاق سلاح، مواد مخدر، انسان و ترور از جمله فعاليتهاي آنها است و سوم قبيلههايي كه در مناطق مختلف ليبي دست به جنگ با يكديگر زده و به دنبال افزايش حوزه تحت سلطه خود هستند.
عليرغم تلاشهاي وزارت دفاع براي سازماندهي عناصر مسلح، ميبينيم كه هنوز برخي مناطقي كه مسلحاند زير بار اين موضوع نرفتهاند.
استعمار با مهندسي دقيق در پي تجزيه ليبي است
استعمار با دقت و قساوت هر چه تمامتر ليبي را به سمت تجزيه پيش ميبرد بطوريكه حتي خوشبينترين و نزديكترين افراد به ناتو كه اعضاي شوراي انتقالي هستند، نسبت به اعلام استقلال منطقه "برقه" كه يك حوزه نفت خيز واقع در شرق ليبي است، بدبين هستند.
علاوه بر اين، چالشهاي ديگري فرار روي مردم ليبي قرار دارد كه از جمله آنها نبود هيچگونه تسلط بر مناطق مرزي از سوي حكومت انتقالي است.
كودتاي مالي حاصل بي ثباتي در ليبي بود
يكي از تحليلهايي كه در ارتباط با كودتاي مالي شكل گرفت اين است كه عناصر القاعده، سلفي و طوارق كه در اين منطقه كودتا كرده و به دنبال تجزيره شمال مالي هستند، از ليبي رفتهاند كه متاسفانه وضعيت ليبي بر كل منطقه شمال آفريقا تاثير مخرب و منفي گذاشته است.
قطعاً دست سازمانهاي جاسوسي، ناتو و رژيم صهيونيستي در كار است تا ليبي انسجام ملي، تماميت ارضي و ثبات سياسي خود را بدست نگيرد.
قطر و عربستان به دنبال تشكيل امارتي خود مختار در ليبي
از سوي ديگر تشديد اختلافات بين جريانات اسلامي است. جريان المقاتله، اخوان المسلمين، سلفيها و مسلمانان سنتي ليبي در پي تكفير و قتل عام يكديگرند و اين يك خطر جدي براي آينده ليبي است. در اين وضعيت متاسفانه قطر با حمايت از جريانات تندروي اسلامي در پي ايجاد يك امارت است و با تشكيل و آموزش ارتش مستقل، تخريب انقلاب ليبي را به همراه عربستان دنبال ميكند.
اين 2 كشور نقشي واگرا و مخرب داشته و همراه با سياستهاي آمريكا، تخريب انقلاب ليبي را دنبال ميكنند كه مردم ليبي به شدت نسبت به اين سياست معترضند.
فتواي مفتي اعظم ليبي مبني بر حرمت اعلام خودمختاري
كشوري كه هنوز يك دولت و حكومت تثبيت شده و ارگان متشكلي ندارد، به يكباره با اعلام خود مختاري يك گروه كه يك منطقه وسيع را در اختيار دارد، روبرو ميشود و به سمت تجزيه ميرود كه همين موضوع در مورد سودان قابل مشاهده است.
گرچه عبدالجليل آن را رد و اعلام كرده كه به شدت با آن برخورد ميكند و گر چه سيد "صادق قرياني" مفتي اعظم ليبي، خود مختاري مناطق مختلف ليبي را مخالف شرع خدا دانسته و عليه آن فتوا صادر كرد.
اين موضوع مقدمه ورود ليبي به يك جنگ داخلي است. بايد پرسيد، چه كسي مايل است در ليبي جنگ داخلي شود؟ پاسخ همان غارتگران نفت ليبي هستند كه تلاش دارند مردم را سرگرم جنگ داخلي كرده و سود خود را ببرند.
ناتو در جنگ با قذافي هيچ آسيبي به مناطق و تاسيسات نفتي ليبي نرساند چرا كه هدف آن تسلط بر نفت ليبي بود. اگر يك حكومت مركزي و مسلط بر امور ليبي تاسيس شود و مردم از آن حمايت كرده و يك انسجام ملي شكل بگيرد، استعمار نميتواند به اين راحتي نفت اين كشور را غارت كند.
اين نگاه هوشمندانه شيخ صادق بود كه جنگ داخلي هدف نيست بلكه وسيلهاي است براي غارت نفت ليبي.
روي كار آمدن يك دولت تكنوكرات در كشوري انقلابي
از ديگر موضوعات كه باعث اين نابساماني در ليبي شد، حكومت "عبدالرحيم الكليب" است كه يك حكومت كاملاً تكنوكرات تشكيل داد.
كشوري كه در حال گذار از مرحله انقلاب و جنگ است، دولتي در راس آن قرار ميگيرد كه يك نفر از آنها در جنگ نبوده و همه آنها تكنوكرات و دور از خطر بودهاند كه اين يك حكومت فاسد دست نشانده و نا آشنا با درد مردم است.
هيچ نوع خدماتي به مردم ارائه نميشود. بين 50 تا 80 هزار نفر توسط بمباران ناتو كشته شدند، اما هيچ كس اعتراضي نميكند و سازمانهاي بينالمللي به آن اشارهاي ندارند و حكومت نيز روي آن سرپوش گذاشته است.
از سويي حكومتي كه آلوده به فسادهاي مالي و اداري است و از سوي ديگر تمام زير ساختها و مراكز خدمات شهري و سياست توسط ناتو نابود شده است. همين غربيها با پول ليبي ميتوانند ليبي را به سرعت بسازند، اما مردم ليبي از ابتداييترين امكانات مردم هستند. برخي مناطق ليبي هنوز آب تصفيه شده ندارند كه در اين شرايط منطقه برقه را خود مختار اعلام كردند.
"بن شريف سنوسي" به همراه 3 هزار نفر از افراد شاخص منطقه اعلام خود مختاري كردند و در عين حال ادعا كردهاند كه منظور آنها تجزيه نيست.
اعلام خودمختاري با استناد به قانون منسوخ شده
ليبي جديد هنوز قانون اساسي ندارد، اما آنها اعلام استقلال را به قانون اساسي سال 1951 استناد دادهاند، يعني زماني كه استعمار ايتاليا خارج شده و حكومت پادشاهي تشكيل شده و با شرايط آن زمان ليبي اعلام شده كه ليبي از 3 اقليم تشكيل شود. يكي اقليم برقه در شرق، ديگري اقليم فزان و سوم اقليم طرابلس است كه با استناد به آن قانون، اعلام استقلال كردهاند كه اين يك حركت مشكوك و توطئه و مقدمهاي براي تجزيه ليبي است.
افزايش افراط گرايي در ليبي
خطر ديگري كه مردم ليبي را تهديد ميكند، حمله سلفيها به اقليت و ديگر جريانات اسلامي است. اخباري داشتهايم كه سلفيها با يورش به قبرستان مسيحيها مقابر آنها را از بين بردهاند و يا مراكز صوفيها را خراب كردهاند كه اين موارد طبيعي نبوده و يك ماموريت است.
استعمار از هر فرصتي استفاده ميكند تا حداكثر بحران را در ابعاد مختلف سياسي، اقتصادي و خدماتي ايجاد كند تا ليبي بي ثبات شده و به آرامش نرسد. قطعاً اين يك مرحله سخت و يك گردنه نفس گير براي مردم ليبي است و مردم به زودي متوجه اين توطئهها خواهند شد. آنها به زودي در مقابل گروههاي تبهكار و مسلح و جنگهاي قبيلهاي و تجزيه طلبانه خواهند ايستاد و جهان اسلام نيز سكوت نخواهد كرد. اگر فرايند بيداري اسلامي به مرحله ثبات خود برسد، اجازه نميدهد بلايي كه بر سر سودان آمد، بر سر مردم ليبي هم بيايد. مردم ليبي هوشمند هستند و تجربه انقلاب و مبارزه با استعمار را دارند و اجازه نميدهند كه با اندك بهانهاي، گروهها يكديگر را قتل عام كنند.
درگيريهاي فرقهاي با سلاحهاي سنگين
در استان "سبها" در جنوب ليبي با يك بهانه كوچك درگيري مسلحانه شكل گرفته و 70 نفر كشته و 150 نفر زخمي ميشوند. گروه ديگري در بنغازي اعلم خود مختاري كردهاند. در منطقه زواره در يك درگيري 4 نفر كشته و 80 نفر زخمي شدهاند كه درگيري با سلاحهاي سنگين رخ داده و نشان ميدهد وضعيت امنيت در ليبي وخيم است.
چه كسي اين سلاحها را در اختيار مردم ليبي گذاشته است. چرا اجماع ملي براي سرنگوني قذافي شكل گرفت و همه زير چتر ناتو جنگيدند و چرا امروز سازمانهاي بينالمللي براي خارج كردن ليبي از اين بحران دخالت نميكنند؟ چرا اتحاديه عرب كه امروز همه توان خود را براي سرنگوني حكومت اسد در سوريه صرف ميكند و قصد تجزيه سوريه را دارند، راه حلي براي حوادث ناامني و كشتار ليبي ارائه نميدهند؟ مردم ليبي متوجه هستند.
وضعيت امروز ليبي به جايي رسيده كه عبدالجيل ميگويد "كشورهاي عربي دست خود را از دخالت در امور ليبي كوتاه كنند". يعني دخالت آنها يك امر واضح و آشكار شده است. سعوديها و قطر چه نقشي را در ليبي بازي ميكنند؛ و مردم ليبي اين را ميفهمند.
آگاهي مردم نسبت به حربههاي استكبار باعث خنثي شدن توطئهها ميشود
استعمار و استكبار جهاني با يك تكنيكي، حوادث را زودتر از آگاهي مردم پيش ميبرد، چرا كه اگر مردم زودتر از بروز حوادث آگاه شوند، آن را كنترل كرده و مديريت ميكنند. اگر مردم خود را به اين مرحله برسانند كه علاج واقعه را قبل از حوادث داشته باشند دست استعمار كوتاه ميشود.
سيره امام(ره) نياز كنوني ليبي و كشورهاي انقلابي است
عبدالجليل زماني مداح و ثناگوي عربستان، قطر و غربيها بود، اما امروز زبان به اعتراض گشوده است. اگر در كل ليبي اين روشنگري شكل گرفته و جنايتهاي اين كشورها در ليبي بازگويي شده و سطح تحليل مردم بالا رود، اگر علماي ديني ليبي در منابر خود اقدام به افشاگري كرده و تحليل بينش سياسي مردم را بالا ببرند، زودتر از توطئهها آگاه شده و در مقابل آن ميايستند. كاري كه امام راحل در انقلاب ايران كرد و به همين دليل هر بحراني در كشور بود، در مقدمه امام(ره) و پشت ايشان مردم بودند كه حوادث را جلوتر از بحرانها پيش بيني كرده و آن را مديريت ميكردند.