دكتر نبي الله ابراهيمي، استاديار گروه روابط بين الملل دانشگاه تربيت مدرس در يادداشتي براي ديپلماسي ايراني با تشريح فضاي انتخاباتي مصر و با نشان دادن بيوگرافي كاملي از شخصيتهاي اصلي حاضر در رقابتهاي انتخاباتي، به تاثيرات به قدرت رسيدن هركدام از اين شخصيت ها بر روابط تهران- قاهره مي پردازد.
ديپلماسي ايراني: با توجه به اختيارات قانوني وسياسي رئيس جمهوري در مصر -طبق قانون اساسي 1971، پوشش و گسترش روابط خارجي اين كشور با ساير كشورها تا حدزيادي تابع نگرش ورويكرد سياسي اين مقام است. گرچه با پيروزي اسلامگراها در انتخابات شوراها و مجلس مردمي، كميته روابط خارجي و سياست خارجي مجلس در دست اخوانيها بود ولي ما عملا شاهد تحول خاصي پيرامون روابط ايران با قاهره نبوديم. ولي اكنون با توجه به رقايت كانديدداهاي رياست جمهوري در مصر اين فرضيه تقويت شده كه تا آيندهاي نزديك گشايش اساسي در روابط قاهره –تهران بدست آيد.
اين نوشتار طبق همين فرضيه؛ نخست با نشان دادن بيوگرافي كاملي از شخصيتهاي اصلي حاضر در رقابتهاي انتخاباتي، امكان سنجي روابط قاهره و تهران را به سوي افق ومسيري روشن نشان خواهد داد.
انتخابات رياست جمهوري2012م كه نشاندهنده سيماي مصر جديد در صحنه روابط بينالملل است، بزودي برگزار خواهد شد. در اين ميان، با رد صلاحيت جمع زيادي از نامزدين رياست جمهوري از عمر سليمان گرفته تا خيرت الشاطر، رقابت ميان ميان كانديداي 13 نفره محدود شده كه در اين ميان 4 نفر از اين تعداد در صدر توجهات زياد قرار دارند. نزديك به 500 هزار مصري واجد شرايط در اين انتخابات در كشورهايي همچون، عربستان با 260 هزار، كويت 150 هزار زندگي ميكنند كه آراي آنان تاثير بسزايي در اين انتخابات دارد. براي بررسي بيوگرافي نامزدهاي مطرح بهتر است تا مروري كوتاه بر شخصيت وزندگي سياسي آنها داشته باشم. برمبناي ماده 56 قانون اساسي مصر 1971 رياست جمهوري داراي صلاحيتهاي گستردهاي در داخل و به مثابه نماد خارجي كشور مصر محسوب ميشود لذا، روي كارآمدن هريك از اين شخصيتها ميتواند سياست خارجي وروابط خارجي مصر جديد را مشخص سازد. در اين ميان، با روي كار آمدن هريك ازچهار شخصيت مهم ذيل، سوگيري سياست خارجي مصر در قبال جمهوري اسلامي ايران چگونه خواهد بود؟
الف)عمر موسي: ايشان متولد اكتبر 1936م، داراي ليسانس حقوق از دانشگاه قاهره در سال1957م است. وي در سال 1974 به عنوان مشاور وزارت خارجه مصر وقبل از آن، در قالب هيات نمايندگي مصر در سازمان ملل متحد مشغول به كار بوده است. موسي در سال 1991م، به عنوان وزير خارجه مصر به مدت ده سال تا سال 2001م در دولت مبارك منصوب بود. بالاخره وي در سال 2001 تا به عنوان دبير كل اتحاديه عرب تعيين و پس از انقلاب 25 ژانويه 2011م به عنوان يكي از مدافعان انقلاب با هدف بر تن كردن رداي رياست جمهوري وارد كارزار انتخاباتي شد. جريان طرفدار ارتش در مصر، ليبرالها همچون حزب الوفد الجديد؛ جريان صوفي، وبخش عمدهاي از قبطيها و حتي بخشي از كشاوزران و كارگران از عمر موسي حمايت ميكنند. با روي كارآمدن موسي احتمالا، روابط ايران ومصر در سايه برخي مولفههاي قديمي همچون بحث جزاير سهگانه، نقش ونفوذ ايران در عراق، تحولات سوريه، وبالاخص نوع روابط ايران با عربستان سعودي گشايش چنداني نخواهد يافت. پس عمر موسي نميتواند كليد در ورابط گرم ميان قاهره- تهران باشد. دركل گفتمان سياست خارجي عمر موسي در قبال ايران تركيبي از تاكتيك همكاري وراهبرد دلهره خواهد بود.
ب)احمد شفيق: ايشان متولد1946 م و فارغ التحصيل دانشكده هوايي در سال1964 است. وي در سال 1991م تا 1996 رئيس اركان نيروهاي هوايي بوده است. شفيق تا سال 2002 وزير راه وترابري بوده كه با وقوع انقلاب پس از عصام شرف به عنوان نخست وزير از سوي ارتش منصوب گرديد. جريانهاي رژيم سابق و روساي ارتش از ايشان حمايت ميكنند. با روي كارآمدن احمد شفيق، روابط تهران با قاهره به شكل بهتري از اين چه امروز شاهديم نخواهد بود. احمد شفيق تابع گفتمان مبارك و احمد ماهر وزير خارجيه سابق مصر بوده و از استراتژي مهار ايران در منطقه پيروي ميكند. شفيق بدترين گزينه در قاموس سياست خارجي ايران در برابر مصر جديد است.
ج) عبد المنعم أبو الفتوح، وي يكي از جديترين نامزدهاي رياست جمهوري مصر ويكي از سرسختترين مخالف رژيمهاي مبارك وانورسادات است. عبدالمنعم، متولد1951 در محله قديمي الملك صالح مصر وابسته به استان المنوفية است. فعاليت سياسي وي به عضويت در مكتب الارشاد وابسته با اخوان المسلمين در سال 1987م است. ايشان موفق به تاييد جمعآوري 30 هزار رايدهنده شد. بهعلاوه او با كسب تاييد 30 درصد از اعضاي مجلس مردمي، از سوي كميته عالي انتخابات مصر به عنوان يكي از نامزدين واجد صلاحيت اعلام شد. ابوالفتوح،عضو مكتب الإرشاد اخوان المسلمين از سال1987 تا2009 بدليل اعلام براي حضور در انتخابات در ژانويه 2011 از سوي اخوان اخراج گرديد. حتي در اين ميان، محمد بديع مرشد عام اخوان المسلمين ازايشان حمايت مي كرد ولي با توافق اخوان براي معرفي خيرت الشاطر، اختلافات دروني اين جريان سياسي اشكارگرديد. او خود را شخصيتي محافظهكار و طرفدار تجميع آراي ميان چپها، ليبرالها واسلامگراها معرفي ميكند. او در مناظره تلويزيوني با عمر موسي در كانال مصري "دريم" اسرائيل را دشمن خطاب و معاهده كمپ ديويد را باطل اعلام كرد. پايگاه حمايت اجتماعي وي از وائل غنيم از حركت 6 آوريل گرفته تا فهمي هويدي و مهمتر از همه شيخ يوسف القرضاوي است. اين پزشك اسلامگراي مصري ودبيركل اتحاديه پزشكان مصر، دربرخي نظر سنجيهاي مصري- السياسه الدوليه، بيش از 33 درصد از اراء را از آن خود كرده است. همچنين جوانان اخوان و بخشي عمدهاي از سلفيها همچون حزب النور و الدعوة السلفية از عبدالفتوح حمايت كرده اند. در اين ميان دكتر كمال حبيب متخصص جنبشهاي اسلامي معتقد است كه پس از رد صلاحيت حازم ابواسماعيل از جريان سلفي، اراي اين جريان ميان محمد مرسي وابوالفتوح تقسيم ميشود. با رويكارآمدن عبدالفتوح، ميتوان شاهد شروع ماه عسل جديد در روابط ميان ايران و مصر بود. عبدالفتوح علاقهي چنداني به ورود مصر به قضايايي همچون جزاير سهگانه نداشته و بر مسئله فلسطين تاكيد ويژهاي دارد. وي تنها بدليل حمايت برخي سلفيها از وي بحث مهار نفوذ شيعه در مصر را مطرح ميكند. دركل گزينه عبدالفتوح و مرسي به همراه مرسي ايده آل ترين از نظر تهران خواهند بود.
د.) دكتر محمد مرسي: وي متولد 1951 استان الشرقيه مصر است. وي فارغالتحصيل دانشكده مهندسي 1972م، فوق ليسانس در دانشگاه قاهره، داراي مدرك دكتري از دانشگاه كاليفرنياي امريكا در سال1982 است. وي بين سالهاي1982-1985 در "نورث ريدج" ايالات متحده شهر كاليفورنيا استاد بوده واز سال 1985م تا سال 2012م رئيس فراكسيون اخواني در مجلس مردمي مصر بوده است. در آوريل 2011 دكتر مرسي، به عنوان حزب ازادي وعدالت وابسته به اخوان المسلمين، انتخاب شد. وي داراي چهار فرزند است. با رويكارآمدن مرسي، ايران سعي نموده تا روابط خارجي خود را مصر را شكل داده و به سوي گشايش درهاي باز با قاهره حركت كند. مرسي همواره از گسترش روابط قاهره- تهران در قاموس گفتمان اخوان حمايت كرده است.
پس از رد صلاحيت خيرت الشاطر وحازم ابواسماعيل دو كانديداي اخواني وسلفي، اينك چهار كانديداي اصلي عمرموسي، عبدالفتوح، احمد شفيق و محمد مرسي با يكديگر رقابت مي كنند. ولي كليد روابط با ايران در دست كيست؟
با توجه به نظر سنجيها ومطالعات اجتماعي ازجامعه مصر، رقابت اصلي ميان دو گفتمان اسلامگرا ومليگرا بر انتخابات پيشرو مصر سايه انداخته است. در اين ميان جريان اسلامگراي اخواني سياسي (مرسي) و اسلامگراي اخواني اجتماعي(عبدالفتوح)، درحال پيشبرد اهداف سياسي خود هستند. اگر جريان اسلامگرا بر روي يك كانديد توافق حاصل كرده بود و با يك تابلو وارد كارزار انتخاباتي شده بود بدون شك و با احتمال بالا در مرحله اول انتخابات به پيروزي ميرسيد. ولي اكنون با اين اوصاف، با رقابت جدي عمر موسي كه در نظر سنجيها نزديك به 20 درصد آراء را كسب نموده پس از عبدالفتوح (33 درصد) در رتبه دوم قرار گرفته ورتبه سوم از آن مرسي با 16 درصد است.همچنين در آخرين نظر سنجي نشريه الأهرام و مركزپژوهشهاي سياسي، موسي با41% ، و بعد ازآن أبو الفتوح با 27 %، و سپس مرسي با4%، در صدر قرار گرفتهاند.
به هرحال با رويكارآمدن عبدالفتوح يا مرسي (گزينههاي ايجابي تهران) و يا عمر موسي (گزينه مشروط تهران)، ما در آيندهاي نزديك شاهد نضج گرفتن روابط خارجي ايران وقاهره خواهيم بود. روابطي كه شكلبندي و ريختشناسي سياسي و امنيتي جديد منطقه را نهادينه ميكند.
دوئل موسي وعبدالفتوح: ايران در نگاه مصري
با توجه به انتخابات اخير مجلس مردمي مصر و گرايش مردم به اسلامگراها، به احتمال بالا انتخاب رئيس جمهوري اسلامگرا قابل پيشبيني است، حتي اگر انتخابات به دور دوم ميان و رقابت عمر موسي ويكي از كانديداي اسلامگرا كشيده شود.
البته مناظرات تلويزيوني هم نقش تعيينكنندهاي خواهد داشت كه تا زمان برگزاري انتخابات ميتواند بسياري از معادلات را بهم زده و كفه ترازو را به سمتي ديگر هدايت كند. بنابراين، سناريوي رقايت جدي ميان عمرموسي از جريان ملي- ليبرال و عبدالفتوح از جريان اعتدالگراي اسلامي ظاهرا بيشتر پررنگ است. اين سناريويي با برد بالاست اگر چه سناريوي ديگر رقابت ميان عمر موسي و مرسي را با احتمال متوسط مطرح ميكند. سناريوي ديگر حتي به صورت ضعيف رقابت ميان مرسي وعبدالفتوح را امكان سنجي مي كند. با اين دوئل، ميان موسي يا هريك از نامزهاي اسلامگرا، مصر جديد با تابلوي سياست خارجي جديد در حال تولد است.
گفتمان سياست خارجي مصر، پس از انقلاب عمدتا بر مبناي سياست خارجي اخواني به سمت نوعي عملگرايي با تمركز بر برد منطقهاي خواهد بود. در اين ميان، ايران- با روي كارآمدن رئيسجمهوري اخواني- به بهترين گزينه در مقابل مصر دست خواهد زد و آن، تعريف مصر جديد اخواني در دكترين امنيت منطقهاي خود است.
در خور يادآوري است كه تحولات اخير روابط رياض- قاهره بر سر موضوع جيزاوي وبستهشدن موقت سفارت سعودي در قاهره، نشان از ورود مصر اخواني با سعودي وهابي در رقابتي منطقهاي دارد. ين مساله يعني موفقيت جديد براي سياست خارجي ايران. مضافا اينكه، تلاش شوراي همكاري خليجفارس در راستاي ايجاد اتحاديه كشورهاي خليجفارس به جاي شوراي همكاري خليج فارس، حكايت از ترس اين كشورها از پيامدهاي انقلاب مصر از يك سو (نفوذ گفتمان اخواني در منطقه جنوبي خليج فارس) و نفوذ ايران از سوي ديگراست. اين مساله تا حدزيادي در راستاي منويات سياست خارجي ايران قرار گرفته است.
البته سياست صبر وانتظار ايران در قبال تحولات مصر و نگاهي دقيق به ارايش قدرت سياسي در اين كشور، يكي از زواياي روابط ايران ومصر است كه تا فرداي انتخابات رياست جمهوري مصر، اين مشي ادامه دارد. ايران منتظر فرداي انتخابات مصر خواهد بود. تهران منتظر خواهد ماند ، تا ببيند كليد روابط قاهره- تهران بدست چهكسي باز خواهد شد. به معناي دقيق كلمه تهران از گشايش اين روابط از سوي جريان اسلامگراي اخواني خرسند خواهد شد.