مصر

محمد حسنين هيكل، روزنامه نگار مشهور مصري و جهان عرب به تازگي كتابي را با عنوان "حسني مبارك و زمانه‌اش..از تريبون تا ميدان" به رشته تحرير در آورده است كه در آن به زندگي سياسي مبارك و چگونگي رسيدنش به قدرت، تداوم رياست جمهوري‌اش تا تظاهرات ميدان التحرير و سرنگوني او مي‌پردازد.

همان طور كه از عنوان كتاب پيدا است، دوران حكومت مبارك و زمانه‌اي كه باعث شد او به قدرت برسد و از تريبون‌هاي سخنراني به رياست جمهوري منصوب شود تا ميدان التحرير كه در حقيقت انقلابي عليه او را شكل داد، موضوع اصلي اين كتاب است.

روزنامه الشروق مصر روزهاي پنج‌شنبه و روزنامه السفير لبنان روزهاي دوشنبه هر هفته با هماهنگي هيكل هر بخش اين كتاب را منتشر كرده‌اند. ديپلماسي ايراني نيز در نظر دارد هر هفته در روزهاي جمعه به طور مرتب همه بخش‌هاي اين كتاب را منتشر كرده و در اختيار خوانندگان قرار دهد. هيكل براي اين كتاب خود ملاحظه و مقدمه‌اي نوشته است كه ما نيز در ديپلماسي ايراني عينا آنها را منتشر كرديم.

تا كنون نه بخش از اين كتاب در اختيار خوانندگان قرار گرفته است كه همگي آنها در آرشيو ديپلماسي ايراني در دسترس هستند، اكنون دهمين بخش از كتاب هيكل تحت عنوان "حسني مبارك و زمانه‌اش..از تريبون تا ميدان" در اختيارتان قرار مي‌گيرد:

ديدار با مبارك دوستانه بود، ولي نمي‌توانم بگويم كه صميمانه بود، بعدا هم كه به آن نظر انداختم ديدم كه نمي‌توانم بگويم صميمانه بود، به خصوص بعد از آن كه در خارطوم مقابلم قرار گرفت، سپس زماني كه ميان من و سادات در سال‌هاي 1974 و 1975 كه روابطمان تيره شده بود او معاون رئيس جمهور شد، سپس در چنين فضايي كه او معاون رئيس جمهور شده بود من از او بريدم، زماني كه مسئول امنيت و تامين نيازهاي كشور نيز بود و بعدش هم در چنين فضاي طوفاني‌اي رئيس جمهور شد!!

صبح روز موعدمان – شنبه 5 دسامبر – به خانه‌اش محل وعده‌مان رسيدم – از در خانه كه گذشتم ابتدا وارد راهرويي شدم و سپس وارد سالني شدم كه در آن جا درجه‌داري با رتبه سرهنگي ايستاده بود، در سالن بيشتر از يك دقيقه منتظر نماندم تا اين كه مبارك وارد شد، دستش را دراز كرد و با لبخند خوشايندي خوشامدگويي كرد، شادابي‌اش نشان از طراوت و انرژي جواني داشت!!

فورا در حالي كه هنوز ايستاده بود به من گفت: «حتما گرسنه‌اي، مي‌دانم كه صبح زود بلند مي‌شوي.»

‌و گفتم: «به صراحت بگويم – جناب رئيس – من صبحانه خورده‌ام اما كنارت خواهم نشست و تو صبحانه‌ات را بخور.» خنديد و گفت: «حقيقتش من هم يك چيز سبكي خورده‌ام.» و به او گفتم: «پس نيازي نيست سر سفر غذا وقتمان را بگذرانيم، چيزهاي بسياري هست كه مي‌خواهم از تو بشنوم.»

موافقت كرد ولي تكرار كرد كه اگر چيزي مي‌خواهم بخورم بگويد كه برايمان آماده كنند، مجددا تشكر كردم و گفت: بسيار خوب مي‌گوييم برايمان قهوه بياورند و مي‌نشينيم.

حسني مبارك بدون اين كه بخواهد يا حتي من هم بخواهم، كليدي از كليدهاي شخصيتش را به من داد كه انتظارش را نداشتم و از شانس بد به رغم اين كه متوقفم كرد و از من خواست كه نظرم را نسبت به او بدهم، چيزي بود كه در آن موقع همه وقت را گرفت!!

●●●

به محض اين كه نشستيم به رئيس مبارك گفتم كه «ديروز فكر كردم كه از دفترش بخواهم كه وقت ملاقاتمان را تغيير دهند براي اين كه در روزنامه‌ها خواندم كه مشورت‌هايي را براي تعديل وزارت‌خانه‌ها آغاز كرده است، به ذهنم خطور كرد كه ديدار امروز ما را تحت تاثير قرار خواهد داد و خلط مبحثي مي‌شود كه ضرورتي ندارد، يعني در چارچوب تعديل‌هاي وزارتي قرار خواهد گرفت، و ديدارهاي ديگر هم در وقت ملاقاتمان تداخل خواهند كرد، و اولين قرباني در اين خلط و تداخل روزنامه‌نگارها خواهند بود كه در حال پوشش اخبار رياست جمهوري هستند.»

مبارك در حالي كه لبخند مي‌زد و شقاوتي در چشمانش موج مي‌زد، گفت:

- در آن موقع چه چيزي به تو فشار مي‌آورد، «ولشان كن هر غلطي خواستند بكنند.»!

منظورش را برايم توضيح نداد و پاسخي داد كه معنايش را نفهميدم، گفت منظورش روزنامه نگارها است و سپس گفت: «كشورهاي جهان «جفتك» مي‌زنند.» به او گفتم كه منظورش را نفهميدم، فهم پايينم را به سخره گرفت و گفت: «نمي‌داني معناي جفتك زدن چيست؟ آيا تو «خواجه‌اي»؟ به او گفتم من از آن چيزي كه او فكر مي‌كند بيشتر فاصله دارم، و شروع كرد برايم معناي «جفتك زدن» را شرح دادن. گفت: «ولشان كن هر غلطي خواستند بكنند.» مي‌خواست تاكيد كند كه مردم هيچ چيز نمي‌دانند.

براي بار دوم هم منظورش را توضيح نداد، براي بار دوم پرسيدم، بر روي لبانش لبخند خاصي نقش بست و گفت: «روزنامه‌نگارها ادعا مي‌كنند كه همه‌ چيز را مي‌دانند و آنها پيروزمندان قدرتمندي هستند و بهترين كساني هستند كه مي‌توانند حقيقت را به مردم نشان دهند در حالي كه آنها هميشه «مزاحمند»، «هيچ چيز نمي‌دانند.»

گفتم: ولي جناب رئيس اين روزنامه تو است، منظورم روزنامه «البلد» بود، و لازم است كه صداقت آن را حفظ كني، بد نيست كه بگذاري روزنامه‌نگاران با اخبار و منابع خبر در ارتباط باشند.

جواب داد: «دكتر فواد» (منظورش نخست وزير وقتش «فواد محيي الدين» بود) هميشه با روزنامه‌نگارها ديدار مي‌كند و حقايق را به اطلاع آنها مي‌رساند، اما بي‌فايده است، «آنها هر چه دلشان بخواهد مي‌گويند» و از كسي هم چيزي نمي‌پرسند.»

گفتم: «روزنامه‌نگاري نيست كه احترام خودش را نگه ندارد و اخبار حقيقي به او برسند و در انتشار آنها ترديد كند.»

بر نظرش پافشاري كرد: «مساله اين است كه آنها منتشر نمي‌كنند، آنها مصالح خاص خودشان را در نظر مي‌گيرند، آنها نمي‌فهمند.»

حس كرد كه من قانع نشده‌ام و فكر كرد كه من حرف‌هاي او را مجامله ديده‌ام، گفت:

- «محمد بي‌خيال» تو روزنامه‌نگارهاي فعلي را با تجربه‌دارهاي زمان‌هاي گذشته مقايسه مي‌كني. هيچ روزنامه‌نگاري الآن نيست كه با رئيس جمهور رابطه خاصي داشته باشد (اشاره‌اش روشن بود).

گفتم: جمال عبدالناصر با روزنامه‌نگارهاي بسياري در ارتباط بود، در عين حال اين مانع نمي‌شود كه ذاتا دوستي‌اي ميان آنها شكل نگيرد، اما مهم اين است كه انگشت نخست وزير تمام وقت روي نبض افكار عمومي باشد.

در حالي كه ترس من بالا مي‌گرفت، گفت: «بنا به نظري ما تصور مي‌كرديم كه تو روي سنگ اصلي جناب «جمال» بنشيني اما روشن شد كه او است كه بر روي سنگ تو مي‌نشيند.»

بلافاصله تاكيد كرد، من نمي‌دانم كه آيا واقعا روابطتان تا اين اندازه نزديك بود يا نه ولي اين چيزي است كه برايم شرح داده‌اند (اشاره كرد به استاد «انيس منصور»)!!

خودم را به نشنيدن زدم، به خودم مسلط شدم و شايد هم صدايم را كنترل كردم و به او گفتم: «جناب رئيس خواهش مي‌كنم اين حرف را مقابل كس ديگري نزن، حتي به خودت هم نگو، اولا كه درست نيست، ثانيا، توهين به مردي است كه به آن اعتقاد دارم و بسياري در مصر و منطقه و جهان به او معتقدند، او رهبر و سمبل در مرحله مهمي از تاريخ عرب بوده است.»

اضافه كردم: «آن‌چه به من هم مربوط مي‌شود اين است كه باعث مي‌شود كه توهمم مبني بر اين كه من در زمان جمال عبدالناصر همه چيز بودم، تقويت شود، در حالي كه اين صحيح نيست، براي اين كه جمال عبدالناصر خود جمال عبدالناصر بود. سعادت من بود – همچنان هم هست – كه دوست او و نزديك به او بوده‌ام و پيرو راه او بوده‌ام. او كسي بوده كه براي امتي تاريخي ساخته است كه حداقل آن اين است كه در لحظه‌اي عزت و قدرت در دنيا و زمانه‌اش داشته است، من اين را با چشمان باز مي‌گويم، درك مي‌كنم كه تجربه عبد الناصر در كسوت انسانيت احتمال خطا داشته همان طور كه كارهاي درست هم داشته است، كما اين كه او يك اسطوره معصوم مقدس نبوده است، براي اين كه چنين چيزي غير انساني است و اين عين حقيقت است.»

حرفم را قطع كرد:

- من مي‌دانم رئيس جمال چه شخصيت عظيمي داشته است و آن‌چه گفتم كلامي بود كه شنيده بودم (دوباره به اسم انيس منصور اشاره كرد!) و او هم اين را فقط به من نگفته بلكه منتشرش كرده است. اما من چيزي بيشتر از آن‌چه از روابط تو گفتم نگفته‌ام، منظورم اين بود كه تو دوست و نزديك او بودي، و تو منظورت اين بود كه روزنامه‌نگارها همه چيز مي‌دانند در حالي كه هيچ چيز نمي‌دانند.

گفتم:

- روابط او (حتي مبارك) با روزنامه‌نگاران در زماني كه قدرت را در اختيار دارند بايد به اين شكل كه توصيف كردم باشد، اما خواهش مي‌كنم اگر مي‌تواني به روزنامه‌نگارها آسان بگير تا آنها را بشناسي براي اين كه مصلحت همگان است و قبل از همه مصلحت شخص تو است.

بر روي نظرش ماند و آن را تغيير نداد، بيش از اين حتي جواب داد كه «اگر روزنامه‌نگارها را بيشتر بشناسد مي‌خواهند او را به بازي بگيرند.»

با حالت اعتراض گفتم:

- «جناب رئيس به نظر من تو داري به خبرنگاران خودت هم توهين مي‌كني، من بعضي از پيرمردهاي ميهن‌پرست و جوانان آن جا را مي‌شناسم، و اين قدر به آنها اعتماد دارم كه مي‌دانم با اخبار به خصوص اسرار بازي نمي‌كنند.»

و براي او از مشكلات روزنامه‌نگاري در مصر و تاريخ آن و رجال آن گفتم، احساس كردم وقتي كه درباره تاريخ روزنامه‌نگاري مصر صحبت مي‌كنم، حرف‌هاي مرا گوش مي‌كند، و تعدادي سوال و نظرات درباره برخي اشخاص و وقايع داشت.

ديگر تصميم گرفتم كه از اين موضوع به موضوع ديگري كه براي آن به آن‌جا آمده بودم بروم، يعني همان نخستين ديدار من با رئيس جمهوري جديد مصر، در فضاي طوفاني‌اي كه تا آن موقع نظير نداشت، زماني كه مصر در خون و آتش به سر مي‌برد.

ادامه دارد...


صفحه مناسب چاپ پیشنهاد این صفحه از این خبر یک pdf بساز

سایر خبرها

  • ۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۱ استقبال امیرعبداللهیان از همتای الجزایری در تهران
  • ۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۰ دیدار سفیر ایران با وزیر خارجه سیرالئون
  • ۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۹ ملاقات سفیر ایران با زندانیان ایرانی در موزامبیک و کسب اطلاع از سلامت آنها
  • ۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۸ رسانه اماراتی: حمیدتی و البرهان دیدار می‌کنند
  • ۰۴ تیر ۱۴۰۲ - ۰۵:۳۹ گفت‌وگوهای منطقه‌ای بن‌سلمان و السیسی در پاریس
  • ۰۴ تیر ۱۴۰۲ - ۰۵:۳۸ مغرب نشست «النقب» را به تعویق انداخت
  • ۰۴ تیر ۱۴۰۲ - ۰۵:۳۷ سودان جنوبی مرزهایش با سودان را بست
  • ۰۴ تیر ۱۴۰۲ - ۰۵:۳۶ دیدار سفیر ایران با رئیس مجلس نمایندگان تونس
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۶ تأسف وزیر خارجه مصر از موضع اتحادیه اروپا درباره سوریه
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۵ امیرعبداللهیان: توسعه روابط با کشورهای آفریقایی در دستورکار دولت است
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۴ کنعانی حمله تروریستی در اوگاندا را به شدت محکوم کرد
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۳ تصمیم دولت بورکینافاسو برای راه‌اندازی سفارت در تهران
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۲ رئیس حزب‌ الوفد رسما نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری مصر شد
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۸ تمدید سه روزه آتش‌بس در سودان
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۷ کرملین: تحقق طرح صلح آفریقا درباره اوکراین سخت است
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۶ دعوتنامه اردوغان برای السیسی
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۶ 17 غیرنظامی سودانی از جمله چند زن و کودک در حمله هوایی کشته شدند
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۵ کشته شدن 38 دانش‌آموز اوگاندایی در یک حمله تروریستی
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۴ یونیسف: بیش از 1 میلیون کودک به علت جنگ در سودان آواره شدند
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۳ «نیروهای پشتیبانی سریع» سودان، ارتش را به مثله کردن 2 عضو خود متهم کردند
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۲ العربیه از تشکیل کمیته‌ ایرانی-مصری برای احیای روابط خبر داد
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۷ سفر نخست‌وزیر عراق به قاهره با محوریت ایران و تقویت روابط
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۶ تشدید جنگ داخلی در سودان پس از پایان آتش‌بس 24ساعته
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۵ رژیم صهیونیستی به دنبال تولید تسلیحات در مغرب
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۸ وعده ایتالیا برای کمک ۷۰۰ میلیون یورویی به تونس
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۷ نشست شورای همکاری خلیج فارس و مصر درباره مسائل منطقه‌
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۶ مشارکت رژیم صهیونیستی در رزمایش «شیر آفریقا» در مغرب
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۵ درگیری‌های خونین بین مردم و نیروهای امنیتی در سنگال
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۴ کشته شدن ده‌ها کودک در شمال نیجریه در پی حمله مردان مسلح
  • ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۶ تمایل کومور برای ازسرگیری روابط رسمی با ایران