سكوت تلخي ميدان تحرير در قلب قاهره را فرا گرفته است. اوضاع اسكندريه، سوئز و پورت سعيد نيز بهتر از قاهره نيست. خبر رايآوردن احمد شفيق در دور اول و حذف كانديداهاي اسلامگرا مثل حمدين صباحي و عبدالمنعم ابوالفتوح از دور دوم انتخابات رياست جمهوري مصر همه جوانان انقلاب را شوكه كرده و نشان از توطئهاي عميق بر سر راه انقلاب مردم مصر دارد.
اين جوانان معتقدند كه تعدد نامزدهاي انقلاب باعث پخش آرا و در نهايت ورود احمد شفيق به دور دوم انتخابات رياست جمهوري شد. رخدادي كه براي آنها مانند كابوس بازگشت ديكتاتور است.
نكته جالب توجه اين كه حتي بسياري جوانان اسلامگرا نيز در سه زير مجموعه اخوان المسلمين، سلفي و جماعت اسلامي همگام با ساير جوانان به اين كانديداها راي دادهاند.
محمد مرسي نامزد رسمي اخوان المسلمين نيز با وجود اينكه آراء سنتي وابسته به اين جريان ريشهدار در مصر را كسب كرده است اما مقايسه آماري اين آراء و آرايي كه اخوان المسلمين در انتخابات مجلس كسب كردهاند نشان دهنده يك ريزش پنجاه درصدي است.
هيچ كس پيشبيني نميكرد شفيق بتواند با عبور از عمرو موسي يا عبدالمنعم ابوالفتوح به دور دوم انتخابات راه يابد، كانديدايي كه آخرين نخستوزير دوره مبارك است و به صراحت از تداوم شرايط گذشته سخن ميگويد. شفيق تا يك ماه ديگر بايد وارد يك رقابت سخت با محمد مرسي نامزد رسمي اخوان المسلمين شود.
تحليل آرايي كه شفيق به دست آورده است نشان ميدهد كه بخش عمده اين آراء از سوي طرفداران نظام سابق و مسيحيان قبطي به صندوق ريخته شده كه در درجه اول نگران به قدرت رسيدن يك حكومت اسلامگرا در مصر هستند،به ويژه با سابقهاي كه از خشونتهاي مذهبي ميان قبطيها و سلفيها در اين كشور وجود دارد اين نگراني مسيحيان قابل درك است.
البته بيثباتيهاي گسترده پس از سقوط مبارك، طيف خاكستري مصر را نيز به اين ارزيابي رساند كه بازگشت به نظام ديكتاتور گذشته بهتر از رفتن به سوي بيثباتي انقلاب است، به همين دليل آراي اين بخش از مردم به سوي احمد شفيق سرازير شد.
پايين آمدن سطح مشاركت مردم در اين انتخابات نسبت به انتخابات مجلس نيز يكي از دلايلي بود كه شفيق توانست از آن بهرهبرداري نمايد.
همچنين اين انتخابات نشان داد كه وجود شبكه در مصر، يك امتياز بدون رقيب است چه آن كه دو كانديداي برنده، داراي شبكهها و ساختار حزبي گسترده در شهرهاي مختلف مصر بودند. اخوان المسلمين، از تشكيلات اخواني خود بهره برد و شفيق نيز از شبكه مستحكم رژيم مبارك.
در كنار همه اين عوامل نبايد از اموالي غافل شد كه از سوي شفيق در مناطق بسيار فقير اين كشور براي خريدن آرا اين مردم پخش گرديد. گفته ميشود در مناطق حاشيهاي قاهره، هر راي به دو دلار فروخته شده است!
با وجود اينكه حمدين صباحي اعتراضات بسيار جدي نسبت به نتايج انتخابات دارد و قرار است در كنفرانس خبري به تخلفات گسترده اشاره نمايد اما بسيار بعيد است كه نتيجه به دست آمده تغيير نمايد. همچنين قرار است حمدين موضع خويش را درباره موضع خويش در قبال دور دوم انتخابات رياست جمهوري اعلام كند.
در اولين واكنش منطقي پس از شوك ورود احمد شفيق به دور دوم انتخابات، احزاب و گروههاي انقلابي اعلام كردند كه با همه انتقاداتي كه به ديدگاهها و عملكرد اخوان المسلمين دارند اما آنها هيچگاه در رقابت محمد مرسي و احمد شفيق، در برابر اخوان المسلمين نخواهند ايستاد.
عبدالمنعم ابوالفتوح بلافاصله پس از اعلام نتايج اوليه با صدور بيانيهاي اعلام كرد كه نبايد اجازه داد كه بازماندگان نظام سابق دوباره بازگردند. اين يعني ابوالفتوح كه چهارمين راي را در انتخابات آورده است در دور دوم در كنار محمد مرسي خواهد ايستاد.
اين احزاب معتقدند كه اگر شفيق به پيروزي برسد، نظام سابق در قالب يك مبارك جديد بازخواهد گشت و تسويه حساب با انقلابيون آغاز خواهد شد. مردمي كه در انقلاب مشاركت داشتهاند نيز چنين ديدگاهي را دارند.
به گزارش عصر ايران به عنوان مثال خانم كوثر زكي، مادر اولين شهيد انقلاب مصر كه در انتخابات به عبدالمنعم ابوالفتوح اعلام كرده است كه براي ممانعت از پيروزي شفيق در دور دوم انتخابات به محمد مرسي راي خواهد داد.
البته قطعا در يك ماه آينده مذاكراتي ميان احزاب انقلابي و اخوان المسلمين برگزار خواهد شد تا هماهنگيهاي لازم ميان همه نيروهاي مخالف نظام سابق بوجود بيايد و اخوان نيز سعي خواهد كرد تا در كابينه آينده سهمي را به اين احزاب واگذار كند چرا كه با توجه به توان گستردهاي كه اين احزاب در قاهره، اسكندريه، پورت سعيد و شهرهاي مهم كه نيروهاي انقلابي در اكثريت هستند اخوان مجبور است با اين نيروها كنار بيايد.
قضاوت درباره اينكه عربستان و امريكا پيروز انتخابات مصر هستند بسيار زود است. اگر خيرت شاطر-كه صلاحيتش توسط كميته انتخابات رد شد- را سايه محمد مرسي محسوب كنيم متوجه عمق اختلافات عربستان و اخوان المسلمين خواهيم شد. شاطر اخيرا سفير عربستان را متهم كرده است كه براي تبرئه مبارك از سوي دادگاه، چهار ميليون دلار رشوه داده است.
امريكاييها نيز با وجود خشنودي از نتايج دور اول انتخابات به هيچ وجه علاقمند نيستند كه رئيسجمهور آينده مصر يك اسلامگرا باشد.
براي ايران نيز بيش از آنكه يك حكومت انقلابي مهم باشد روي كار آمدن حكومتي مهم است كه در مرحله اول كنار اسراييل قرار نگيرد، هر چند كه اين نتيجه، آني نبود كه تهران انتظارش را ميكشيد.
با اين حال نبايد شرايط بسيار دشوار كنوني مصر را فراموش كرد. واقعيت اين است كه وضعيت اقتصادي اين كشور آنچنان در هم ريخته است كه اولين گام براي باثبات كردن آن، ايجاد ثبات در عرصه سياسي و بطور مشخص ميان اخوان المسلمين و احزاب انقلابي است.
قطعا روي كار آمدن يك دولت با رنگ غالب اخواني به همراه يك مجلس كه اكثريت آن نيز متعلق به اخوان است با ثباتتر از دولتي خواهد بود كه در رأس آن يك رئيسجمهور وابسته به احزاب انقلابي باشد.
به صراحت بايد اعتراف كرد كه همه اين تحليلها نميتواند از تلخي نتايج به دست آمده بكاهد. اين نتيجه، نتيجهاي نيست كه رضايت جواناني مانند "وائل غنيم" را جلب كند كه عامل اساسي سقوط نظام مبارك هستند. در هر صورت آنها بايد قواعد بازي دموكراتيك را بپذيرند. اين انتخابات با وجود نتيجه تكان دهندهاش يك دستاورد بزرگ داشت و آن جمعشدن همه جوانان مصر، از ليبرال و چپ و اسلامگرا در زير يك چتر بود. آنها اجازه بازگشت مبارك را نخواهند داد؛ رياض مطمئن باشد!