به گزارش جهان به نقل از رجا، به گزارش رجانيوز، رقابت در اين انتخابات در واقع بين دو تشكيلات "بقاياي كشوري و لشگري مبارك" با "انقلابيون" بود كه هر يك از اين دو تشكيلات نيز كانديداهاي خود را داشتند، به طوري كه شفيق و عمرو موسي طيف اول و مرسي، ابوالفتوح و محمد بن صباحي طيف دوم را نمايندگي ميكردند. در دور دوم نيز انتظار ميرود بقاياي دولت و ژنرالهاي رژيم مبارك به همراه ليبرالها و قبطيها به سمت شفيق بروند و آراي اسلامگراها و انقلابيون نيز عمدتاً به سبد مرسي بريزد.
مصائب اخوان المسلمين براي ايجاد ائتلاف با اسلامگراها و ناصريها
مرسي كانديداي اخوان المسلمين هم كه دكتراي متالوژي از دانشگاه كاليفرنيا در امريكا و سابقه تدريس در دانشگاههاي اين كشور را دارد و در عين حال مواضع ضد اسرائيلي و ضد پيمان كمپ ديويد خود را به صراحت اعلام كرده، براي شكلگيري ائتلاف انقلابيون، نظراتش را تا حدودي تعديل كرده تا بتواند آراي همه نيروهاي انقلاب را از مليگراها تا اسلامگراها به خود جلب كند.
در عين حال، سعدالله زارعي كارشناس مسائل خاورميانه معتقد است كه همين مسئله كار را براي اخوانيها دشوار كرده، چرا كه فاصله نزديك آراي محمد بن صباحي كانديداي چپگرا و ناصريست و قرار گرفتن او در پله سوم رقابت با فاصله چهار درصدي از مرسي و شفيق موجب شده كه انتخاب او و طرفدارانش براي دور دوم اهميت ويژهاي داشته باشد: "در اين ميان اخوان المسلمين مشكل جدي با ناصري ها ندارند و همواره هم به آنان كمك رسانده و از كمك آنان استفاده كرده اند ولي دو حزب ديگر اسلام گرا- النور و الوسط- كه كانديدايشان ابوالفتوح بود وحدت با نيروهاي چپ و ناسيوناليست را برنمي تابند از اين رو بنظر كساني كه سناريو آراء رياست جمهوري مصر را چيده اند بالا آوردن صباحي و چپ ها باعث عدم اجماع اسلام گراها و نيروهاي انقلاب و در نتيجه باعث تضعيف جدي انقلاب مصر از درون مي شود. تصميم گيري اخوان المسلمين در اين ميان آسان نيست به گمان طراحان اخوان و كانديداي آنان يا بايد قيد رأي دهندگان به ابوالفتوح را بزند و يا قيد رأي دهندگان به صباحي و اين هر دو اخوان و كانديداي آن را از دستيابي به رياست جمهوري باز مي دارد و در نهايت انقلاب را عقيم مي كند."
اگرچه فاصله زياد حدود 20 روزه تا دور دوم انتخابات رياست جمهوري نيز فضا را براي تغيير تركيب آرا و تحولات داخلي مصر مهياتر كرده اما به نظر ميرسد در نهايت اسلامگراها انگيزهي بسيار كمتري براي چراغ سبز نشان دادن به آخرين نخست وزير دوره مبارك داشته باشند.
در اين شرايط، به نظر حسين شيخ الاسلام كارشناس مسائل بين الملل، آنچه كه در انتخابات مصر نقش كليديتري پيدا ميكند، رأي قبطيهاي مسيحي مصر و ميزان مشاركت مردم در انتخابات و همچنين واكنش ارتش و طيف بازنده انتخابات در قبال نتايج نهايي است.
رأي ندادن طبقه محروم و بي انگيزه مصر به نفع بقاياي رژيم مبارك تمام ميشود
شيخ الاسلام در مورد جامعه مصر به خبرنگار رجانيوز ميگويد كه "مصر يك جامعه دو طبقه است؛ نخبه و عوام. نخبههاي مصر واقعا نخبه هستند اما طبقه پايين فرودست جامعه تحت ديكتاتوري مبارك آنقدر ضعيف و محروم نگه داشته شدهاند كه نه از حقوق خود اطلاعي دارند و نه براي مشاركت در سرنوشت كشور خود و فرآيندهاي سياسي رشد داده شدهاند، بهطوري كه عمدتاً بيسواد و زاغهنشين هستند و در محروميت كامل بهسر ميبرند و در انقلاب مصر نيز با وجود اين همه محروميتي كه به آنها تحميل شده، به دليل همان رشد نيافتگي سياسي مشاركتي نداشتند و مديريت انقلاب بهدست قشر نخبه بود."
وي، دليل اصلي مشاركت زير 50 درصدي در انتخابات مصر را نيز همين مسئله ميداند و ميافزايد "در مقابل اين قشر محروم، يك اقليت 10 تا 15 درصدي از جامعه مصر را قبطيها تشكيل ميدهند كه مسيحي هستند و از گذشته، امريكا و رژيم صهيونيستي براي اينكه مسلمانان را ضعيف و زير دست نگه دارند، از اين اقليت قطبيها بهطور ويژه حمايت كردهاند كه نتيجهي آن، سطح بالاي تحصيلات و رفاه و حضور آنان در لايههاي مختلف اداره كشور در سطوح اقتصاد، برنامهريزي، بهداشت و درمان و فناوري بوده است. اين اقليت نيز خواهان حفظ ساختارهاي موجود و به ثمر نرسيدن انقلاب است و انگيزه زيادي براي رأي دادن دارد كه در دور اول انتخابات، آراي آنها ميان شفيق و عمرو موسي تقسيم شد اما در دور دوم، همهي اين آرا به سبد شفيق خواهد رفت."
دلايلي براي شائبه جدي تقلب در دور اول انتخابات/ شفيق ناگهان بالا پريد
شيخ الاسلام به موضوع تقلب در نتايج دور اول انتخابات اشارهاي نميكند اما برخي تحليلگران با يادآوري مشاركت 55 درصدي مردم در انتخابات مجلس شعب (قانونگذاري) مصر و همچنين تفاوت فاحش تركيب آرا در آن انتخابات با انتخابات اخير، احتمال تقلب براي فرستادن شفيق به دور دوم را زياد ميدانند.
مشاركت 55 درصدي مجلس قانونگذاري به حدود 45 درصد در انتخابات رياست جمهوري تقليل يافته، آنهم در شرايطي كه معمولاً در انتخاباتهاي رياست جمهوري ميزان مشاركت افزايش مييابد. زارعي در اين زمينه مينويسد: «در انتخابات چهار ماه پيش مجلس شعب مصر سه حزب اسلام گرا -آزادي و عدالت، النور و الوسط- مجموعا 368 كرسي از 498 كرسي يعني نزديك به 80 درصد از آرا و كرسي ها را بهخود اختصاص دادند در اين ميان اگر 10 درصد آراي مسيحي ها- قبطي ها- را هم جداگانه حساب كنيم، مجموع آراي غيراسلام گراها -شامل هواداران رژيم سابق، غرب گراها، چپ گراها و ملي گراها- به حداكثر 10 درصد مي رسد.
در حالي كه آنچه بهعنوان انتخابات رياست جمهوري به فاصله حدود چهار ماه پس از انتخابات مجلس اعلام شده است كاملا معكوس است! مجموع آراي غير اسلام گراها حدود 9.5 ميليون و مجموع آراي اسلام گراها حدود 12.3 ميليون بوده است اگر با تسامح مجموع آراي اين پنج نفر را مساوي با مجموع آراي مصريان به حساب آوريم به اين معناست كه آراي اسلامگراها ظرف چهار ماه از 80 درصد به حدود 43 درصد نزول كرده و آراي جريانهاي غيراسلامگرا - با احتساب آراي قبطي ها- از 20 درصد به حدود 57 درصد صعود كرده است كه در اين ظرف زماني- نه تنها در مصر بلكه در هر كشور ديگري هم- كاملا غيرمنطقي و غيرموجه است. اما در اين بين آراي سرلشكر احمد شفيق از اين هم شگفت آورتر است در حالي كه بقاياي رژيم مبارك در انتخابات قبلي مصر از بين 498 كرسي تنها به يك كرسي مجلس دست پيدا كرده بودند، در اين انتخابات به رديف دوم در انتخابات صعود كرده و با احتساب آراي اعلام شده عمرو موسي، بيش از اخوان المسلمين موفق به جلب آرا شده اند.»
اما اخوان المسلمين در قبال اين ماجرا يعني شائبه جدي تقلب، چارهاي جز پذيرش نتيجه آراي اعلام شده از سوي ژنرالهاي برگزار كننده انتخابات را ندارد، چرا كه حتي اگر انتخابات ابطال شود، ارتش براي شش ماه تا يك سال ديگر اداره كشور را تا برگزاري انتخابات بعدي در دست خواهد گرفت و اين يعني فروكش كردن بيشتر تب انقلاب. اخوان همچنين ميتواند راه دوم را انتخاب كند و ضمن زير سؤال بردن برخي رفتارها، نتيجه را بپذيرد و تلاش كند تا در دور دوم به پيروزي برسد و توطئه ارتش را به خودش برگرداند كه اكنون همين گزينه را انتخاب كرده است.
ژنرالها به اين سادگيها بيخيال قدرت 60 سالهاشان نميشوند/ احتمال بروز درگيري ارتش و انقلابيون
با اين حال، نگرانيها صرفاً به قبل از انتخابات نيز محدود نميشود، بلكه بسياري از جمله حسين شيخ الاسلام معتقدند ژنرالهايي كه 60 سال است در مصر در رأس قدرت هستند، به اين سادگيها حاضر نيستند كنار بروند و همينطور كه تا همين مرحله نيز شائبههاي جدي در مورد دستكاري در آرا براي بالا كشيدن سرلشگر احمد شفيق وجود دارد، ممكن است در دور دوم نيز اين اتفاق تكرار شود و در آن صورت، احتمال زيادي براي برگزاري تظاهراتهاي بزرگ اعتراضي و زنده شدن خاطره انقلاب مصر با پر از جمعيت شدن ميدان التحرير وجود دارد. در اين شرايط، ارتش مصر كه در ماههاي اخير با تظاهراتهاي جوانان در ميدان التحرير با شدت بيسابقهاي برخورد كرده، با اعتراضهاي احتمالي پس از انتخابات نيز با شدت برخورد خواهد كرد.
اخوان چوب اشتباهاتش در مماشات با ارتش را ميخورد/ امام خميني فرمود من دولت تعيين ميكنم
شيخ الاسلام البته تأكيد ميكند كه در پديد آمدن شرايط فعلي در مصر و گستاخ شدن ژنرالها، اخوان المسلمين نيز بي تقصير نبوده و چنانچه از ابتدا بنا را بر مماشات با ارتش نميگذاشت و مشابه انقلاب اسلامي ايران، بلافاصله پس از انقلاب، دادگاههاي رسيدگي به جرايم عوامل رژيم قبل تشكيل ميشد، و آنچنانكه امام راحل با قاطعيت اعلام فرمود كه "من به پشتوانه اين ملت، دولت تعيين ميكنم" در مصر نيز دولت موقت انقلابي تشكيل ميشد، اكنون اين وضعيت پيش نميآمد كه نخست وزير رژيمي كه مردم آن را سرنگون كردند، اكنون كانديداي رياست جمهوري شود و در پشت پرده نيز عمر سليمان رئيس سيستم امنيتي مبارك كه سالها در مبارزه با اسلامگرايان و سركوب تحولخواهان نقش ايفا كرده بود، آزادانه با همدستي امريكا، رژيم صهيونيستي و عربستان عليه اهداف انقلاب مردم مصر توطئه كند.
وي در توضيح يكي ديگر از اشتباههاي استراتژيك اخوان المسلمين به يكجانبهگرايي و تندروي در ماجراي شوراي قانون اساسي اشاره كرد و افزود كه اكنون ارتش اين شورا را گرو نگه داشته است تا چنانچه شفيق در نهايت رئيسجمهور شد، اختيارات رئيسجمهور را در قانون اساسي بسيار افزايش دهد و در صورت رييسجمهور شدن مرسي، اين اختيارات را كاملاً محدود كند.
طرح "جمعههاي هشدار" در ميدان التحرير
اما در اين شرايط برخي پيشنهاد ميدهند كه انقلابيون بايد در روزهاي باقي مانده تا زمان انتخابات، در چند نوبت مانند چند جمعه پيشرو، ميدان التحرير را دوباره مملو از جمعيت كنند تا ارتش بيشتر متوجه هزينه بالاي دستكاري در نتايج انتخابات و هوشياري مردم در قبال سرنوشت انقلابشان شود؛ انقلابيون مطمئن هستند كه رئيسجمهور شدن شفيق مساوي با عقيم شدن و بي نتيجه ماندن انقلابي است كه با زحمت مبارك را سرنگون كرد.