پايگاه خبري ولترنت با اشاره به تلاش آمريكا و مدعيان سوداني حقوق بشر براي بحراني جلوه دادن وضعيت دارفور با هدف تغيير حكومت و دستيابي به نفت اين كشور نوشت: مزدورهاي مدعي حقوق بشر به اذعان خود 10 كشته را 200 كشته اعلام كردهاند.
به گزارش خبرگزاري فارس، پايگاه خبري ولترنت در مقالهاي به قلم "عمر الرملو " (Omar Al Ramlaw) به بررسي بحران دارفور در سودان پرداخت و نوشت: وضعيت دارفور به عنوان يكي از فجيعترين بحرانهاي موجود در جهان شناخته ميشود كه عليرغم پوشش خبري بسيار زياد، هنوز ابعاد مبهم فراواني دارد و يكي از دلايل چنين ابهاماتي، وجود جنگ تبليغاتي پيچيده غرب پيرامون اين بحران است.
وي با بيان اينكه دولتهاي غربي به دليل ذخاير نفتي در سودان، نگراني زيادي در مورد بحران دارفور دارند، افزود: اين در حالي است كه نسلكشي در برخي از فقيرترين كشورهاي آفريقا براي آنها كوچكترين اهميتي ندارد چرا كه در اين كشورها خبري از نفت نيست.
اين تحليلگر با بيان اينكه دارفور يك منطقه در شرق آفريقاست و از زمان استقلال از بريتانيا در سال 1965 به طور پيوسته دچار آشوب و جنگ داخلي بوده است، اظهار داشت: سودان كشوري با تنوع نژادي و مذهبي است. بيشتر جمعيت شمال را مسلمانان تشكيل ميدهند درحاليكه اكثر مسيحيها و ديگر مذاهب بومي در جنوب ساكن هستند. در سودان دو گروه عمده وجود دارد: "عربها " كه بيشتر دامدار و "فورها " كه غالباً كشاورز هستند.
بنابر گزارش فوق، بخش جنوبي سودان كه دچار بحران شده است يك منطقه خودمختار با يك حكومت محلي است. اين دولت خودمختار اميدوار است كه تا سال 2011 از طريق برگزاري يك رفراندوم، از سودان به طور كامل مستقل شود.
الرملو در ادامه گزارش خود در پايگاه خبري ولترنت بحران دارفور را ناشي از تضاد منافع خارجيها در سودان دانسته و مينويسد: كساني كه تا ديروز خود را دوست سودان ميناميدند اكنون دشمن سودان هستند.
وي با اشاره به مختصري از تاريخ بحران دارفور در گزارش خود، آورده است: شورش در دارفور در سال 2003 آغاز شد، اما ريشه اين بحران به مسائل محيطي و جغرافيايي كه ميراث استعمار است بر ميگردد و كمبود آب و همچنين كمبود سرمايهگذاري توسط دولت مركزي خارطوم منجر به تشديد بحران اقتصادي و محيطي در اين منطقه شد.
* اگر 10 جسد ببينيم تعداد آن را 200 عدد اعلام ميكنيم!
اين تحليلگر و سردبير روزنامه متعلق به دانشگاه ماني توبا (Manitoba) مينويسد: نقش رسانهها براي دولتهاي غربي بسيار بااهميت است. آنها با بالا و پايين كردن واقعيات و اخبار موجود، موجب تشديد بحران شده و نقش مهم و اساسي را در دارفور بازي ميكنند. رسانههاي غربي با بزرگنمايي، بحران دارفور را نسلكشي قلمداد و ادعا ميكنند كه صدها هزار نفر در اين بحران به خاطر اقدامات دولت كشته شدهاند. آنها با اين اخبار ضد و نقيض درصددند تا افكار عمومي را به سمت اين بحران متمركز كنند.
به گفته اين تحليلگر، يك گروه سوداني كه موسوم به "گروه ملي براي حل بحران دارفور " (NGCTDC) است، در راستاي تلاش رسانههاي غربي و همگام با آنها، تعداد كشتهشدگان و آورگان دارفور را بيش از مقدار واقعي آن اعلام كرد. اعضاي اين گروه كه از كارمندان سابق يك شركت غيردولتي هستند در شبكه خبري محلي گفته بودند: "ما در مورد تعداد كشتهشدگان و تجاوزات بزرگنمايي ميكنيم، مثلاً اگر تعداد اجساد 10 تا باشد ما از مردم ميخواهيم تا تعداد اجساد را 200 يا 300 نفر اعلام كنند "!
الرملو ادامه داد: "سازمان هماهنگسازي تبليغات " (ASA) در بريتانيا نيز با ايجاد گروه موسوم به "گروه نجات دارفور " كه صدها ميليون دلار براي دولت بريتانيا هزينه در بر داشته است، بر حفظ و ادامه اين بحران تاكيد كرده است. اين سازمان از طريق "گروه نجات دارفور " گزارش كرد كه تعداد كشتهشدگان نزديك به 400 هزار نفر است كه اكثر آن، نتيجه مستقيم اقدامات دولت و ارتش است و بقيه نيز ناشي از تبعات اين حملات يعني گرسنگي و بيماري است.
نويسنده اين مقاله در ادامه با اشاره به تحقيقات الكساندر دو وال (Alexander de Waal) نويسنده و محقق در زمينه بحران دارفور اظهار داشت: نتيجه اين تحقيقات نشان ميدهد كه
در بحران دارفور 200 هزار نفر كشته شدهاند كه تعداد 50 هزار تاي آن نتيجه مستقيم حملات نظامي توسط دولت است كه اين آمارها بسيار كمتر از تعداد قربانيان مبتني بر گزارشات گروه موسوم به "گروه نجات دارفور " است.
الرملو اضافه ميكند: البته اين كم شدن تعداد كشتهشدگان دارفور به اين معني نيست كه دولت مركزي سودان نبايد مورد ملامت قرار گيرد زيرا اين دولت در زمينه بحران دارفور مرتكب اشتباهات زيادي شده است و بايد اين اشتباهات را متوقف كند.
* دلسوزي غرب براي دارفور به خاطر نفت سرشار در اين منطقه است
اين تحليلگر عرب با طرح اين سوال كه چرا دولتهايي مثل ايالات متحده تلاش ميكنند تا با بزرگنمايي كردن اين بحران، يك جريان خاص را در سودان روي كار بياورند و يا جمعيت سودان را به دو شقه تقسيم كنند؟ اظهار داشت: به نظر من، استراتژي آمريكا در چنين مواردي تقسيم و تصرف براي رسيدن به اهداف و منافع است.
وي همچنين اضافه كرد: اگر ايالات متحده واقعاً به فكر حقوق بشر است چرا به جاي دارفور بر روي كنگو تمركز نميكند؛ در كنگو بيش از 5 ميليون نفر در اثر جنگهاي داخلي كشته و بيخانمان شدهاند.
گزارش فوق ميافزايد: از دهه 1970 كه مشخص شد منطقهاي در جنوب سودان داراي ذخاير نفتي است، جنگ براي دستيابي به اين ذخاير و كنترل آن آغاز شد. به عبارت ديگر، منطقه دارفور به دليل ذخاير نفتياش بحراني شد.
وي با بيان اين كه آمريكاييها براي دستيابي به اين ذخاير هزينه زيادي را متقبل شدند، نوشت: به عنوان مثال شركت آمريكايي چورون (chevron) كه يك شركت توليد و اكتشاف نفت است در سال 1983 با هزينهاي بالغ بر 1.2 ميليارد دلار براي اكتشاف نفت در جنوب سودان تاسيس شد.
عمر الرملو در ادامه گزارش خود به چگونگي آغاز و شكلگيري درگيري در دارفور ميپردازد و مينويسد: "دبي " (Deby) رئيسجمهور چاد كه در همسايگي سودان قرار دارد، به كمك تسليحات و نيروهاي نظامي ايالاتمتحده به سودان حمله كرد و منجر به آغاز بحران در دارفور شد. حمايتهاي ايالاتمتحده از اقدامات دبي عليه دولت سودان باعث شدت و وخامت اوضاع در دارفور شد.
وي افزود: اكنون مشخص شده است كه دولت چاد با چه هدفي در سالهاي اخير احداث خط لوله 3.7 ميليارد دلاري را با حمايتهاي مالي ايالات متحده آغاز كرده است. اين خط لوله كه از شرق دارفور در نزديكي چاد شروع شده و به پالايشگاههاي آمريكا ختم ميشود، مطمئناً براي انتقال نفت دارفور از طريق خط لوله چاد به آمريكاست.
اين تحليلگر عرب با تاكيد بر اين كه نيروهاي NATO و سازمان ملل نه براي محافظت از مردم دارفور، بلكه براي محافظت از ذخاير نفتي اين كشور براي خود آمدهاند، افزود: سودان در سه جبهه با كشورهاي چاد، اوگاندا و اتيوپي در حال جنگ است كه همگي اين كشورها داراي روابطي مستحكم با ارتش ايالات متحده هستند و همگي اينها توسط رسانههاي جمعي حمايت ميشوند، رسانههايي كه قطعاً سهم زيادي از اين منابع دارند.