اولين انتخابات ليبي پس از 50 سال صحنه اختلاف ساكنان شرقي و غربي اين كشور بر سر تقسيم منافع اقتصادي و سياسي شده است .
هموطن آنلاين -مردم ليبي امروز رويداد متفاوتي را تجربه مي كنند. صاحبان قدرت پس از 50 سال مي خواهند به راي آن ها مراجعه كنند. ديويد پورت، از كارشناسان حوزه ليبي گزارشي درباره اين انتخابات و موضوع نه چندان نوظهور فدارليسم در اين كشور، را به تازگي در سايت شبكه الجزيره منتشر كرده است. موضوع فدراليسم در ليبي ريشه در ذهنيت هاي بسيار قديمي مردم اين كشور دارد ، ذهنيتي كه پس از انقلاب اخير اين كشور نيز ادامه داشته است. گزارش الجزيره هرچند حاوي اطلاعات مفيد و متنوعي است اما در استفاده از آن نبايد هدف هاي اين شبكه خبري را در جهت دادن به انقلاب هاي مردمي منطقه از نظر دور داشت. به ويژه اين كه الجزيره در رويدادهاي 2 سال گذشته ليبي نيز نقش به سزايي داشته است و انتشار چنين گزارش هايي در آستانه برگزاري انتخابات بدون اهداف پنهان رسانه اي نخواهد بود.
" 7 جولاي اولين انتخابات در بيش از 4 دهه گذشته در ليبي برگزار مي شود. بااين حال نارضايتي بسياري از مردم شرق ليبي بر اين رويداد سايه افكنده است. اين مردم انتخابات پيش رو را هم ادامه سياست هاي تبعيض آميز عليه خود مي دانند و اشتياق آن ها براي اين نقطه عطف دموكراتيك در كشورشان، به اندازه مردم غرب اين كشور نيست. يكشنبه هفته گذشته صدها معترض به ساختمان كميسيون عالي انتخابات ملي در شهر بنغازي هجوم بردند و دفتر اين كميسيون و تجهيزات مورد نياز براي برگزاري انتخابات را به آتش كشيدند. مردان مسلح جوان به طرفداري از فدراليسم، عليه "شوراي ملي انتقالي ليبي" شعار مي دادند و خواستار خود مختاري
" احساس بي عدالتي براي ساكنان منطقه شرقي ليبي تا به جايي است كه برخي از كانديداهاي محلي آشكارا وعده داده اند كه براي فدراليسم تلاش خواهند كرد. اما احساس خشم و نارضايتي مردم برقه بسيار عميق تر از آن است كه فقط ناشي از توزيع ناعادلانه كرسي هاي پارلمان باشد... "
منطقه شرقي "برقه" بودند.
اين حادثه فوران خشم مردم شرق ليبي در اعتراض به توزيع ناعادلانه كرسي هاي شوراي ملي اين كشور در انتخابات 7 جولاي بود. شوراي ملي انتقالي ليبي براساس توزيع جمعيت در مناطق 3 گانه اين كشور، از 200 كرسي پارلمان، 100 كرسي را به مردم منطقه غربي اين كشور، "طرابلس"، داده است. 60 كرسي نيز براي ساكنان منطقه شرقي "برقه" و 40 كرسي نيز براي مردم منطقه جنوبي "فزان" در نظر گرفته شده است.
احساس بي عدالتي براي ساكنان منطقه شرقي ليبي تا به جايي است كه برخي از كانديداهاي محلي آشكارا وعده داده اند كه براي فدراليسم تلاش خواهند كرد. اما احساس خشم و نارضايتي مردم برقه بسيار عميق تر از آن است كه فقط ناشي از توزيع ناعادلانه كرسي هاي پارلمان باشد.
هنگامي كه قذافي بر اين كشور حكومت مي كرد، پايتخت خود را در طرابلس، منطقه غربي، قرار داد و براي 42 سال از ذخاير نفت منطقه شرقي بهره بود، بي ان كه آن ها را نيز در عوايد حاصل از فروش نفت سهيم كند.
در اين ميان، مردم بنغازي، دومين شهر بزرگ ليبي و بزرگترين شهر منطقه برقه، نقش خود را در سرنگوني سرهنگ معمر قذافي اساسي مي دانند و البته احساس مي كنند كه رهبران شوراي غيرانتخابي انتقالي نيز پاسخ مناسبي به ايثار قابل توجه ان ها نداده اند. آن ها معتقدند كه سياست شوراي انتقالي هم مانند قذافي چنان است كه بودجه بيشتر، فرصت هاي شغلي بهتر و امكانات آموزش و پرورش، همگي را براي ساكنان بخش غربي كشور مهيا كرده است.
شوراي انتقالي برقه
حسين العوامي، جوان 26 ساله فارغ التحصيل دانشگاه بنغازي، با همكاري ديگران شوراي انتقالي برقه را راه اندازي كرد. شورايي كه در ماه مارس سال جاري (4 ماه پيش) از دولت انتقالي در شرق كشور اعلام استقلال كرد. حسين العوامي مي گويد: «ساكنان بخش غربي كشور، آنچه ما هستيم را انكار مي كنند. ما ليبيايي ها همگي يك مردم نيستيم. اگر شما در تاريخ ما تعمق كنيد خواهيد فهميد كه ما ملتي هستيم كه از 3 گروه متفاوت در طرابلس، برقه و فزان با فرهنگ هاي كاملا متفاوت تشكيل شده ايم.»
"رونالد بروس سنت جان"، متخصص امور سياسي در ليبي، نيز استدلال العوامي را تاييد مي كند. او در مطالعاتش تشريح مي كند كه تقسيم بندي تاريخي جغرافيايي 3 گانه ليبي – كه هريك با موانع زميني و دريايي از ديگري جدا شده است- هرگز نشان نمي دهد كه ليبي امروزي مي تواند و يا بايد به يك وحدت سياسي منجر شود. سنت جان در كتابش به نام "ليبي، از مستعمره تا انقلاب" مي نويسد: «از نظر تاريخي برقه به مشرق يا به مشرق اسلامي گرايش دارد درحالي كه طرابلس به مغرب يا مغرب اسلامي گرايش دارد... درحالي كه جنوب ليبي به سوي صحراي آفريقا گسترده شده است و ويژگي هاي مشترك اقتصادي-اجتماعي اش با كشورهاي همسايه افريقايي دارد. فزان،منطقه جنوبي، بيشتر متمايل به سوي جنوب، مركز و آفريقاي غربي است.»
حاكم ليبي پيش از قذافي، شاه ادريس سنوسي بود كه در ابتدا فقط حاكم منطقه شرقي برقه بود. اما بريتانيا به پاس حمايت هاي او از متفقين در جنگ جهاني دوم، از او دعوت كرد كه "امير" قسمت هاي ديگر ليبي
" العوامي مي گويد: پس از اعلام استقلال ما، شوراي انتقالي جنگي رسانه اي را در مقابل ايده فدراليسم آغاز كرد و اين ايده را مطرح نمود كه فدراليسم به معناي تجزيه كشور است. اما اين چيزي نيست كه ما مي خواهيم» او خواسته شان را اينچنين توضيح مي دهد : «يك اتحاد ملي در يك دولت فدرال.... "
نيز بشود. منطقه برقه هميشه، حتي پس از سرنگوني شاه ادريس در سال 1969 توسط معمر قذافي، يك پايگاه سنتي براي او باقي ماند. بسياري از ساكنان منطقه شرقي بر اين باورند كه قذافي هميشه به خاطر ترس از وفاداري مردم اين منطقه به شاه ادريس، آن ها را مجازات مي كرد. در هرج و مرج هاي پس از انقلاب براي بازسازي مفهوم ملت ليبي، العوامي اعلام كردكه بسياري از ساكنان منطقه شرقي از ايده فدراليسم حمايت مي كنند يا اينكه حداقل خواستار تمركز زدايي جدي قدرت از منطقه طرابلس هستند.
العوامي مي گويد: « پس از اعلام استقلال ما، شوراي انتقالي جنگي رسانه اي را در مقابل ايده فدراليسم آغاز كرد و اين ايده را مطرح نمود كه فدراليسم به معناي تجزيه كشور است. اما اين چيزي نيست كه ما مي خواهيم» او خواسته شان را اينچنين توضيح مي دهد : «يك اتحاد ملي در يك دولت فدرال.»
اعلام چنين نظريه اي، زنگ خطري براي شوراي ملي انتقالي ليبي بود و جنگي رسانه اي درباره اين موضوع آغاز شد. مصطفي عبدالجليل، رئيس شوراي انتقالي ليبي هشدار داد كه در اين شرايط دولت موقت مجبور خواهد شد براي حفظ وحدت ملي از زور استفاده كند. طرابلس معتقد است كه ايده فدراليسم مي تواند به تقسيم شدن ليبي و پيامدهاي بلندمدتي از جمله درگيري هاي نظامي بين 3 منطقه جغرافيايي ليبي منجر شود. درحالي كه العوامي معتقد است رهبران دولت موقت كشور به اين دليل از فدراليسم هراس دارند كه نمي خواهند دولت به جاي اينكه بين احزاب سياسي پخش شود، ميان رهبران قبايل تقسيم گردد.
تمركز زدايي در برابر فدراليسم
فرج عبدالعزيز ناجم، دكتراي جامعه شناسي و نامزد مستقل انتخابات در حوزه بنغازي مي گويد كه فدراليسم در منطقه شرقي فقط يك ادعاي اقليتي است. او نيز مانند بسياري ديگر از كانديداهاي انتخابات طرفدار تمركز زدايي از قدرت در طرابلس است، اما ايده جدا شدن اين منطقه از بقيه ليبي را رد مي كند. او معتقد است كه كشورش فقط در شرايطي به صلح و آرامش مي رسد كه بنغازي، همچون "يك قطب نماي سياسي براي ليبي"، از يك فرصت عادلانه اقتصادي بهره ببرد. او مي گويد: «بنغازي نمونه كوچكي از ليبي است، به اين معني كه انواع مختلف ليبيايي ها در اين شهر حضور دارند.»
سنت جان مي نويسد كه براساس يك افسانه قديمي يوناني، مردم منطقه غربي و منطقه شرقي ليبي براي تعيين مرز بين 2 منطقه، توافق كردند كه دوندگاني از هر بخش به سوي بخش ديگر بدوند. هر نقطه اي كه دوندگان به يكديگر رسيدند، مرز 2 منطقه خواهد شد. اين افسانه ادامه مي دهد كه دونده ها در ميانه راه، در ساحل خليج سرت به يكديگر رسيدند.
اين منطقه تقريبا همان جايي است كه اخيرا تظاهرات خودجوشي عليه شوراي انتقالي ليبي شكل گرفت، پس از اينكه توزيع كرسي هاي پارلمان آغاز شد و نيروهاي امنيتي شوراي انتقالي برقه بزرگراه ها در امتداد ساحل را كه شرق و غرب را به يكديگر متصل مي كرد، بستند و از عبور و مرور تاجران و نيروهاي نظامي شوراي ملي انتقالي ليبي جلوگيري كردند. العوامي در اين باره گفت: «اين جا همان جايي است كه بايد مرز منطقه فدرال ما با طرابلس بشود.» او ادامه داد: «همگامي كه ما به حقوق خودمان دست پيدا كنيم، ديگر نيازي به اين موانع در برزگراه نخواهد بود.» "