شرق: نتايج اوليه انتخابات ليبي بهطور قاطع حكايت از پيروزي نيروهاي مدني در برابر سنتگرايان دارد. سنتگرا در معناي امروزي آفريقايي بيشتر به معني سلفيگري است. يعني برخلاف آنهايي كه ميكوشند آزادي عناصر مدني را در برابر اسلامگرايي قرار دهند، بايد تاكيد كرد نيروهاي مدني ليبي در واقع مسلمان هستند اما سلفي و افراطي نيستند.
شايد اين نتيجه انتخاباتي براي برخي كه آشنايي كمتري با وضعيت فرهنگي ليبي داشتهاند غيرمنتظره بوده باشد. به ياد دارم چند ماه پيش يكي از روزنامهنگاران اقتصادي با ابراز نااميدي درباره ليبي نوشت از مردمان قبايلي در بياباني گسترده چه انتظاري ميتوان داشت. در همان زمان در يادداشتي تذكر دادم كه شايد در حدود يكپنجم مردم ليبي در شرايط بدوي و قبيلهاي باشند، كه مانع هرگونه تحرك مدني و دموكراتيك است، اما در آن كشور بزرگ اكثريت مطلق جمعيت در حاشيه درياي مديترانه در دو شهر اصلي و چند بندر كوچكتر زندگي ميكنند كه بيشتر تعلقات ملي و شهري دارند تا تمايلات خوني و قبيلهاي و بدوي.
من شاهد بودهام كه چگونه در ليبي حتي در دوران پيش از قذافي فارغالتحصيلان مدارس را براي ادامه تحصيل به بهترين دانشگاههاي جهان ميفرستادند. در دوران قذافي نيز، گرچه بخش بزرگي از درآمدهاي كلان نفتي با آن جمعيت اندك حيف و ميل شد، اما رييسجمهور ساقط شده در مورد آموزش و بهداشت كم نگذاشت. به اين خيال كه به اين وسيله وفاداري مردم را بخرد. غافل از اينكه مردم آگاه ليبي نيازي به وفاداري به كسي نميبينند، آنان حقوق خود را ميخواهند و به ملت خودشان وفادارند و بس.
براي چيزهايي كه از حقوق خودشان به آنها داده ميشود سپاسگزار نيستند، بلكه به دليل چيزهايي كه از آنان دريغ شده است، بستانكار و حقطلب هستند. نتيجه اينكه در حال حاضر سطح سواد عمومي و حداقل نزد مردم ليبي، خصوصا در جمعيت زير 50 ساله نه در حد دبستان، بلكه در حد ديپلم متوسطه است و درصد بزرگي از مردم آن كشور، بيش از همه كشورهاي اسلامي، داراي تحصيلات عاليه هستند! يعني ارزش فرهنگي كه در مصر و حتي در تونس در سطوح نخبگان بالاتر از ليبي است، در سطوح عمومي و ميانگين جامعه بسيار پايينتر از آن است.
معمولا اظهار تعجب در اين است كه چگونه مردمي كه هرگز آزادي و دموكراسي را نيازمودهاند، توانستهاند در اين مرحله نتيجه خوبي نشان دهند و گروه بازنده يعني اخوانيون ليبيايي نيز، كه به نوبه خود ميانهروتر از همتايان ديگر عرب هستند، شكست خود را پذيرا شدهاند. پاسخ اين است كه در آن منطقه كدام كشوري سابقه دموكراسي داشته است؟ در واقع دموكراسي غيرتزريقي و غيرتحميلي، مستلزم سواد لازم اجتماعي و فرهنگي است. در جوامع ديگر اين كيميا كمياب است، اما در ليبي سواد پيروزي خود را نشان داد!