نتايج انتخابات پارلماني ليبي حكايت از پيروزي ملي گراهاي اين كشور به رهبري محمود جبريل و ناكامي جريان اسلامگراي ليبي دارد، اما با اين وجود چالش هاي بزرگي متوجه جريان ملي گراي پيروز در انتخابات ليبي است.
به گزارش خبرنگار حوزه بين الملل «خبرگزاري دانشجو» به نقل از قدس العربي، نتايج انتخابات پارلماني ليبي حكايت از پيروزي ملي گراهاي اين كشور به رهبري محمود جبريل و ناكامي جريان اسلامگراي ليبي دارد، اما با اين وجود چالش هاي بزرگي متوجه جريان ملي گراي پيروز در انتخابات ليبي است.
نتايج انتخابات مجلس ليبي و پيروزي جريان ملي گرا، به دو دليل بسياري از تحليلگران غربي و عربي را شگفت زده كرده است.
اول اينكه بنا به گزارش ناظران خارجي انتخابات بصورت كاملا بي طرفانه و سالم برگزار گرديد و دليل ديگر اينكه نوار پيروزي جريان هاي اسلامگرا در كشورهاي عربي قطع شد.
در كشور ليبي براي اولين بار و پس از نيم قرن حكومت ديكتاتوري در تاريخ 7 ژولاي يك ميليون و هشت صد هزار واجد شرايط رأي به پاي صندوقهاي رأي رفتند تا براي اولين بار به طور آزادانه نمايندگان دلخواه خود را انتخاب كنند.
بايد اعتراف كرد كه بسياري از رأي دهندگان نيز با ديدن خيل عظيم رأي دهندگان در پاي صندوق هاي رأي شگفت زده شده بودند، علاوه بر اين بر خلاف نظر عمومي مردم، اين انتخابات در جوي كاملا آرام و به دور از اوضاع آشفته سابق ليبي برگزار شد، البته منظور ما اين نيست كه اوضاع ليبي مورد دلخواه است بلكه هنور هم جريانهايي در اين كشور وجود دارند كه به طرفداري از رژيم سابق مي پردازند و در اين كشور همچنان دست انداز ها و موانع زيادي بر سر اره پيشرفت كشور وجود دارد، چرا كه بسياري از قبايل ليبي كما في السابق يا طرفدار جدايي طلبي و استقلال از حكومت مركزي هستند و يا به طرفداري از رژيم سابق به جنگ و خونريزي تمايل دارند.
پيروزي ملي گراها در كسب اكثريت كرسي هاي پارلمان ليبي در موراد زير خلاصه مي شود:
1- اكثريت ملت ليبي متدين و متمايل به اسلام صوفي هستند، و فقط در مناطق محدودي از ليبي اسلامگراهاي تندرو سكونت دارند، در حالي كه بيشتر ساكنان اين كشور را اسلامگراهاي ميانه رو تشكيل ميدهند.
2- رژيم قذافي، اين رژيم در طول 40 سال حكمراني در ليبي، از جريان اسلامگراي اين كشور به عنوان بزرگترين دشمن رژيم خود ياد ميكرد، و با بي رحمي تمام با مخالفان مسلمان برخورد ميكرد، نمونه بارز خشونت رژيم قذافي با اسلامگراها ميتوان به فاجعه زندان ابوسليم اشاره كرد كه 1200 زنداني بي گناه را به جرم وابستگي به جريان اسلامگرا قتل عام كردند.
3- جريان اسلامگراي ليبي كه بسياري از مسئوليت هاي بزرگ جنگ بر ضد رژيم قذافي را متحمل شده بود بر عكس جنبش اخوان المسلمين مصر و حزب النهضة تونس تشكل سياسي نبوده و سازمان اخوان المسلمين ليبي فقط چند ماه قبل از زمان برگزاري انتخابات به عنوان يك جنبش سياسي قد علم كرد.
4- خطاهايي كه جريان هاي اسلامگراها در مصر و تونس مرتكب شدند و همچنين نقش شيطنت آميز رسانه هاي غربي در اعمال فشار تبليغاتي عليه اين جريان همگي به سود ملي گراها تمام شد.
5- جريان ملي گرا در اين انتخابات از تجربه و سازماندهي بالايي برخوردار بودند و سران اين جريان از قبيل محمود جبريل فارغ التحصيل آمريكا بسيار زيركانه عمل كرد و با تمركز بر شعارهاي تبليغاتي جذاب مثل حقوق زنان، حفظ آزادي هاي شخصي، كرامت انساني و احترام متبادل، همزيستي و سازش ملي، حفظ ارزش هاي اجتماعي ملي گرايي، توجه بسياري از مردم ليبي را به خود جلب كرد، همچنانكه نمي توان نقش كشورهاي ليبراليسم غربي را در سرنگوني رژيم قذافي ناديده گرفت و اين كشور ها در جريان انتخابات پارلماني از ليبرال ها حمايت آشكاري كردند.
با وجود تمامي اين مسائل ما معتقديم كه جريان ملي گراي پيروز در انتخابات پارلماني ليبي بزودي با چالشهاي زيادي در پيشبرد برنامه هاي خود مواجه خواهند شد و چه بسا كه اين چالش ها در قالب جنگ هاي قبيله اي و ملي جلوه كند.
از جمله چالش هاي پيشروي اين جريان ميتوان به موارد زير اشاره كرد.
چالش اول: موافقت جريان اسلامگرا و تحويل چرخه فرماندهي و رهبري ليبي به رقباي ملي گراي پيروزشان در انتخابات، اين در حالي است كه محمد صوان رهبر حزب عدالت و سازندگي شاخه سياسي اخوان المسلمين به صداقت دكتر جبريل رهبر ليبرال ها مشكوك است و وي را از بقاياي رژيم قذافي مي داند.
چالش دوم: چكونگي تشكيل دولت وحدت ملي نمايانگر ساختارهاي فرهنگي، منطقه اي و قبيله اي، ملت ليبي است و نيازمند تاييد و پشتيباني كشورهاي عربي همسايه مي باشد.
چالش سوم: خلع سلاح كردن شبه نظامي ها و ايجاد امنيت در كشور، بازسازي ساختمانها و موسسات دولتي، پايان دادن به تبعيضات نژادي، منطقه اي و قبيله اي، آزادي تمامي بازداشت شدگان وابسته به رژيم سابق.
چالش چهارم: حفاظت از تماميت ارضي و جغرافيايي ليبي و مقابله با جريان هاي جدايي طلب، از بين بردن فساد و ارائه خدمات عمومي. ملت ليبي زمان طولاني تحت يوغ حكومت ديكتاتوري قذافي بوده و شايد ستمديده ترين ملت در ميان ملت هاي عربي بوده است كه در طول 40 سال در بدترين شرايط به سر برده اند.
به نظر ميرسد كه مردم ليبي به چيزي بيشتر از برآورده كردن نيازهاي اساسي در آموزش، بهداشت و زندگي كريمانه چشم دوخته باشند. گفتني است كه كشور ليبي يكي از كشورهاي نفت خيز در جهان ميباشد كه ساليانه بيش از 60 ميليارد دلار درآمد نفتي عايد اين كشور ميشود.
بر اساس تمامي آنچه گفته شد ميتوان به اين نتيجه رسيد كه هنوز هم خطر هاي بزرگي متوجه ملت ليبي است و احتتمال درگيري هاي قبيله اي همچنان وجود دارد، چرا كه عوامل تنش همچنان پابرجاست.