سردبير روزنامه القدس العربي در مطلبي با تاكيد بر وجود دودستگي و شكاف ميان ليبياييها به دلايل پيروزي ليبرالها در ليبي و چالشهاي پيش روي آنها پرداخته است.
"عبد الباري عطوان" در مطلبي نقطهنظرات خود را درباره ليبي چنين بيان كرده است: نتايج انتخابات كنگره ملي ليبي كه پيروزي ليبرالها به رهبري "محمود جبريل" و ناكامي اسلامگرايان را به دنبال داشت شگفتي بسياري را در جهان عرب و خارج آن برانگيخت.
علت اين شگفتي دو دليل است؛ يكي اينكه بر اساس گزارش ناظران، آزاد و شفاف برگزار شد و ديگر اينكه با ناكامي اسلامگرايان همراه بود و همانند همسايگان، آنها نتوانستند توفيقي به دست آورند.
عطوان ميافزايد: مردم ليبي پس از نيم قرن به پاي صندوقهاي راي گيري رفتند و اين ميزان مشاركت كه نزديك به هفتاد درصد بود نيز شگفت آور بود همانطور كه برگزاري اين انتخابات در فضايي آرام با وجود شبه نظاميان مسلح، تعجب آور بود. اما اين موضوع بدان معني نيست كه اوضاع ليبي بر وفق مراد است و اين كشور به سوي ثبات و شكوفايي گام بر ميدارد، زيرا موانع زيادي در برابر آن وجود دارد.
ليبي جديد از دودستگي رنج ميبرد، زيرا بسياري از قبايل خود را در حاشيه ميبينند به ويژه اينكه تلاش آشتي ملي وجود ندارد و برخي خواهان جدايي و ايجاد منطقه خودمختار هستند. اما پيروزي ليبرالها با اكثريت كرسيها در پارلمان جديد به دلايل چندي بر ميگردد:
1- مردم ليبي مردمي متدين هستند كه به اسلام صوفي گرايانه تمايل دارند و اسلام افراطي در آن جايي ندارد و اگر هم وجود داشته باشد در مكانهاي محدودي در شرق است و به طور كلي ميتوان گفت كه اسلام در اين كشور ميانه رو است.
2- سرهنگ قذافي در مدت چهل سال اسلام گرايان را دشمن بزرگ خود ميدانست و از هيچ اقدامي براي سركوب آنها فروگذار نميكرد.هرچند كه نميتوان گفت عليه ديگر گروهها از جمله گروههاي چپگرا اقدامي به عمل نياورده است، اما حداقل اين تهاجم كمتر بوده است.
3- جريان اسلام گرايي كه نقش زيادي در سرنگوني رژيم سابق داشت و قربانيان زيادي هم داد، همانند گروههاي اسلامي در مصر و تونس از يك سازمان دهي قوي برخوردار نبودند.
4- اشتباهات اسلام گرايان در مصر و تونس و برخي شيطنتها از سوي غربيها درباره ايجاد هراس از آنها در اين زمينه بيثاثير نبوده است.
5- جريان ليبرال از نظر سازمان دهي قويتر عمل كردند و با تكيه بر تجربه غربيها با هوش عمل كردند و برخي از آنها از جمله جبريل كه در آمريكا درس خوانده است به خوبي توانست از شعارهاي جذابي همانند حقوق زنان، آزادي بيان، آشتي ملي، و ارزشهاي اجتماعي بهره ببرنند به ويژه اينكه غرب حامي قوي آنهاست. اما با همه اين شرايط ليبرالهاي چالشهاي جدي پيش رو دارند كه اولين آنها به موضوع پذيرش آنها از سوي اسلامگرايان مربوط ميشود به ويژه اينكه "محمد صوان" رهبر حزب عدالت و سازندگي، جبريل را همپيمان رژيم معمر قذافي ميداند.
مخالفت اسلام گرايان با جبريل و همپيمانانش در ائتلاف نيروهاي ملي ليبي چالش سياسي يا برخورد خونين را به دنبال خواهد داشت، زيرا اسلام گرايان سلاح و افراد زيادي در اختيار دارند. چالش بعدي ليبرالها چگونگي تشكيل دولت وحدت ملي با توجه به بافت قبيله اي، منطقهاي و فرهنگي ليبي است.سومين مشكل ليبرالها جمع آوري سلاح، ايجاد امنيت، دولت سازي، توقف نقض حقوق بشر و تشكيل دستگاه قضايي مستقل و عادلانه است. مشكل بعدي ليبرالها مقابله با گرايشهاي جدايي طلبانه، توزيع ثروتها، فراهم آوردن خدمات اساسي و مبارزه با فساد در اين كشور است.
عطوان در پايان مينويسد: خطرات زيادي پيش روي ليبي قرار دارد و احتمال درگيري در كشور (كه به جنگلي از سلاح تبديل شده است) وجود دارد. اوضاع ليبي همانند آتش زير خاكستر است و كساني كه از تاجوراء، سرت و بني وليد ديدار كرده باشند و گزارشهاي سازمانهاي حقوق بشري را درباره قتل و شكنجه خوانده باشند،حقيقت را بهتر درك ميكنند.