خبرگزاري فارس: معلوم نيست مبارك با شنيدن خبر مرگ سليمان از اينكه جعبه سياه دوره حاكميتش از بين رفته، لبخندي از رضايت مي زند يا اينكه از دست دادن رفيق شفيقي چون سليمان و سرنوشتي مشابه، او را غمگين كرده باشد.
به گزارش فارس، عمر سليمان معاون حسني مبارك رئيس جمهوري مخلوع مصر و رئيس سابق دستگاه اطلاعات كه از بيماريهاي بيشماري از جمله سرطان رنج ميبرد، ديروز در بيمارستاني در آمريكا مُرد. وي كه سه هفته پيش و هم زمان با پيروزي اسلامگرايان در انتخابات رياست جمهوري مصر حال عمومي اش وخيم شده بود، در ايالت كليولند آمريكا تحت عمل جراحي قلب قرار گرفته بود كه نتوانست از زير اين عمل جان به در برد.
عمر سليمان دست راست مبارك
زندگينامه
عمر سليمان 77 ساله در سال 1935 در استان قنا متولد شد، وي در سال 1954 به ارتش پيوست و مدتي بعد با هيئتي به مسكو رفت تا علوم نظامي را در اين كشور فراگيرد. وي مدرك كارشناسي ارشد علوم نظامي را دريافت كرده و همچنين از دانشگاه قاهره نيز مدرك كارشناسي ارشد خود را در رشته علوم سياسي دريافت كرد.
سليمان پيش از رسيدن به رياست دستگاه اطلاعات مصر، رئيس بخش برنامهريزي اتاق عمليات نيروهاي مسلح و مدير دستگاه اطلاعات نظامي مصر بوده است، وي از سال 1991 تا انقلاب مردمي 25 ژانويه سال 2011 نيز رئيس دستگاه اطلاعاتي مصر بود. وي در جنگهاي مختلفي نظير جنگ يمن، جنگهاي سال 1967 و 1973 با رژيم صهيونيستي شركت داشته است. اما آغاز اوجگيري وي در عرصههاي سياسي مربوط به دهه 90 است.
سليمان چگونه در مصر مطرح شد
عمر سليمان در دورهاي به عنوان مدير سازمان اطلاعات و امنيت مصر منصوب شد، كه رژيم مبارك درگيري هاي شديدي را با گروههاي اسلامگراي مصر آغاز كرده بود، سليمان در اين دوره با حمايت آمريكاييها موفق شد با استفاده از خشونتآميزترين شيوهها از جمله ترور و كشتار اسلامگرايان و حتي سوزاندن مساجد و پاره كردن قرآنها، اعتراضات را سركوب كند.
وي همچنين در جريان سفر مبارك به اتيوپي در سال 1995 به او پيشنهاد داد كه خودروي مرسدس و ضد گلوله و انفجار خود را به همراه خود ببرد، در جريان همين سفر بود كه كاروان مبارك در آديس آبابا هدف حمله قرار گرفت، اما با وجود خودروي مبارك، وي از اين حادثه جان سالم به در برد و سليمان به عنوان ناجي مبارك به فرد مورد اعتماد وي تبديل شد.
سليمان در سال 2000 در مراسم تشييع جنازه "حافظ اسد" رئيسجمهور فقيد سوريه براي نخستينبار در انظار عمومي ظاهر شد و از همان زمان نقش وي در بسياري از مناقشات خاورميانه پررنگ شد، بعد از آن بود كه سلسله سفرهاي خارجي وي به غزه ، رامالله ، قدس و تلآويو به عنوان نماينده مصر با انعكاس رسانههاي خبري مواجه شد.
عمرسليمان و حسني مبارك
نقش سليمان در حاكميت مبارك در مصر
رئيس سازمان اطلاعات مصر در دوره مبارك نقش مهمي در تعيين سياستگذاريهاي مصر داشت. البته اين نقش در سياست داخلي مصر محدود نميشد و سياست خارجي را نيز در بر ميگرفت. گفته ميشود يكي از دلايل عدم شكلگيري روابط تهران و قاهره در دوره مبارك عدم تمايل عمر سليمان به برقراري روابط بوده است، كسي كه مستقيما بودجههاي هنگفتي را از ايالات متحده دريافت ميكرد و به همين دليل وي به يكي از جديترين مخالفان ايجاد سفارتخانه ايران در مصر تبديل شده بود.
عمر سليمان در زمان مبارك به عنوان مرد شماره دو مصر مطرح است و برخي او را قدرتمندترين استاد جاسوسي در خاورميانه ميدانند. او همچنين يكي از افراد مورد اعتماد صهيونيستها در اجراي سياستهاي اين رژيم در منطقه بود، "بنيامين بن اليعازر" وزير جنگ سابق و وزير كنوني اسرائيلي ميگويد: ما ميتوانيم روي او [سليمان] حساب كنيم. او به وعدههاي خود عمل ميكند.
" محمود عبده" نويسنده مصري در كتاب "دوستان اسرائيل در مصر" نگاهي به رابطه "عمرسليمان"، رئيس سابق سازمان اطلاعات و امنيت مصر و معاون "حسني مبارك"، رئيس جمهوري مخلوع اين كشور با سران رژيم صهيونيستي و نقش وي در قرارداد صدور گاز مصر به اين رژيم مياندازد.
سليمان ارتباطات بسيار نزديكي را با دستگاههاي جاسوسي انگليس "MI6" دارد، وي همچنين ارتباطات تنگاتنگي با سازمان جاسوسي آمريكا دارد و كمكهاي مالي فراواني از اين كشور دريافت ميكند.
عمر سليمان در حال دست دادن با بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي
خدمات عمر سليمان به رژيم صهيونيستي
عمر سليمان با دشت داشتن در جريان ترور "ياسر عرفات"، رئيس وقت تشكيلات خود گردان فلسطين در نوامبر 2004 ، زمينهاي را فراهم كرد تا افراد وابستهاي چون "محمود عباس" و "محمد دحلان" در اين تشكيلات روي كار آيند.
وي همچنين نقش بسزايي در محاصره "نوار غزه" و "حماس" و همچنين حمله رژيم صهيونيستي به نوار غزه در اواخر دسامبر 2008 داشت، با اين حال وقتي صهيونيست ها با مقاومت و ايستادگي ساكنان غزه شكستي ديگر را در عرصه نظامي تجربه كردند، سليمان بر حماس فشار شديدي وارد كرد تا براي حفظ آبروي از دست رفته صهيونيستها يك طرفه اعلام آتشبس كنند و زير نظر سليمان بود كه رژيم صهيونيستي اقدام به ساخت دو ديوار حائل يكي در داخل سرزمينهاي اشغالي و ديگري برسر مرزهاي مصر كرد و پس از آن اقدام به بستن گذرگاه رفح بر روي فلسطينيان كرد.
در 26 ژوئن 2011 روزنامه "المصري اليوم"، مدارك و اسنادي را منتشر كرد كه در آن به گفته اين روزنامه نقش اساسي و محوري عمر سليمان در انعقاد قرارداد صدور گاز مصر به رژيم صهيونيستي به اثبات ميرسد و بنابر آنچه اين اسناد آن را برملا كردند، نامهنگاريهايي ميان عمر سليمان و "سامح فهمي"، وزير وقت نفت مصر صورت گرفته بود و در يكي از آن نامهها كه مهر بسيار محرمانه و امضاي شخص عمر سليمان را به همراه داشت وي از وزير نفت خواستار صدور گاز به رژيم صهيونيستي و تركيه شده بود و براي اين منظور چهار مرحله را در نظر گرفته بود.
در 26 ژانويه 2004 سليمان نامه بسيار محرمانه ديگري براي وزير نفت مصر ميفرستد و در آن آشكار ميكند كه وي از جمله طرفهايي است كه زمان امضاي قرار داد صدور گاز به رژيم صهيونيستي را مشخص خواهد كرد و جالب آنكه در اين نامه به وزير نفت مصر يادآور ميشود كه قرارداد فروش گاز مصر به اسرائيل در خفا و پنهاني صورت ميگيرد و تاكيد ميكند كه براساس توافقات به عمل آمده با طرف اسرائيلي امضاي نهايي قرارداد به نيمه دوم فوريه 2004 موكول شده است.
همانگونه كه عمر سليمان از ابتدا ناظر بر امضاي قرارداد و فراهم كننده زمينههاي انعقاد آن بود، مسئوليت از پيشرو برداشتن موانع در اين راه را نيز برعهده گرفت و در نامهاي كه براي سامح فهمي مينويسد، از وي ميخواهد تا شركت نفت تمام تعهدات مالي خود به شركت EMG را پرداخت نمايد تا اين شركت راضي به امضاي قرارداد صدور گاز با اسرائيل شود، به ويژه آنكه طرف اسرائيلي از بروز موانع در راه امضاي اين قرارداد بسيار خشمگين است و من به رئيس دفتر نخستوزيري اسرائيل وعده دادهام كه موانع موجود در اين راه را از پيشرو بردارم.
سليمان روزنه اميد مبارك براي سركوب انقلاب مردمي
پس از اينكه انقلاب 25 ژانويه به اوج خود رسيد و نشانههاي پيروزي در آن نمايان شد، مبارك فكر كرد كه بار ديگر با كمك گرفتن از عمر سليمان مي تواند بر موج اعتراضات پيروز شود، به همين علت با وجود اينكه به فكر موروثي كردن رياست جمهوري و انتقال قدرت به فرزند خود بود، سليمان را با دادن بسياري از اختيارات به سمت معاونت خود منصوب كرد، اين اقدام با استقبال گسترده رژيم صهيونيستي مواجه شد، چرا كه آنها نيز اميد داشتند كه سليمان بتواند موج انقلاب مردمي را سركوب كند.
در آن زمان "يوسي ميلمن"، تحليلگر امور اطلاعاتي روزنامه صهيونيستي هاآرتص با نگارش مقالهاي به تمجيد از وي پرداخت و ابعاد همكاريهاي عمر سليمان با رژيم صهيونيستي را فاش كرد، ميلمن تاكيد كرد كه سليمان از زمان انتصاب به سمت رياست سازمان اطلاعات و امنيت مصر همواره با سران سازمانهاي اطلاعاتي و امنيتي و جاسوسي اسرائيل از جمله موساد (سازمان اطلاعات و جاسوسي رژيم صهيونيستي) و شاباك (سازمان امنيت داخلي رژيم صهيونيستي) و امان (شعبه اطلاعات نظامي رژيم صهيونيستي) در ارتباط بوده است.
طرح سليمان براي احياي رژيم مبارك بعد از انقلاب
عمر سليمان البته بعد از انقلاب مردمي در مصر، با حمايت هاي غرب و رژيم صهيونيستي و حمايت هاي شوراي نظامي كه بر مردم مسلط شده بودند، از مجازات فرار كرد، سليمان در حاليكه بسياري از همقطارانش حتي با جرم هاي كمتر از وي در دادگاه انقلاب مصر محاكمه مي شدند، به خارج از مصر رفت تا افكار عمومي جنايات وي را در اين كشور فراموش كند، او مدتي بعد با انديشه به يغما بردن انقلاب مردمي مصر به اين كشور بازگشت تا شايد در انتخابات با حمايت قدرت هاي غربي و شوراي نظامي بار ديگر رژيم سابق را احيا كند.
همزمان با اعلام پيروزي اسلامگرايان در انتخابات رياست جمهوري مصر، حال سليمان نيز وخيم شد و براي مداوا به آمريكا اعزام شد.
عمر سليمان معاون و رئيس دستگاه اطلاعات مبارك
جعبه سياه مبارك دفن ميشود
در طول سه دهه حاكميت ديكتاتوري حسني مبارك بر مصر شايد نتوان فردي را يافت كه به اندازه عمر سليمان به وي نزديك باشد، او در تمامي دوره پر از استبداد مبارك در كنار وي بوده و بخشي از سركوب هاي مردمي را نيز شخصا رهبري كرده است، به اين ترتيب مي توان گفت كه عمر سليمان جعبه سياه مبارك بود و با مرگ وي رازهاي نهان بسياري از حاكميت سياه حسني مبارك در مصر در زير خاك دفن شد، او از ابعاد وابستگي مبارك به آمريكا ورژيم صهيونيستي به خوبي اطلاع داشت و مي دانست كه وي براي استمرار حاكميت نامشروع خود در مصر تا چه اندازه در برابر غرب كرنش نشان مي دهد و تا چه حد مستكبرانه و سرسختانه با مردم خود رفتار مي كند.
حال معلوم نيست كه حسني مبارك در زندان طره با شنيدن خبر مرگ سليمان از اينكه جعبه سياه دوران سياه حاكميتش بدون بازخواني از بين رفته، لبخندي از رضايت بر لبانش نقش مي بندد يا اينكه از دست دادن رفيق شفيقي چون سليمان او را غمگين مي كند و از اينكه اين سرنوشت دير يا زود گريبان وي را نيز خواهد گرفت، وحشت زده مي شود.