مصر

معاون وزير خارجه كشورمان مي گويد: از نظر ايران هيچ محدوديتي براي بازگشايي سفارت ايران در قاهره وجود ندارد و ما تصميم گيري در اين باره را به آقاي مرسي و دولت جديد واگذار مي كنيم.

آفتاب: زهرا خدايي- اولين ملاقات هاي ديپلماتيك محمد مرسي، سه هفته پس از روي كارآمدنش تعابير و تحليل هاي متفاوتي از سوي ناظران و تحليل گران به دنبال داشت. تحولاتي كه رابطۀ رياض و قاهره در يكسال گذشته به خود ديد، قرار گرفتن رياض در اولويت مرسي را تاحدي غيرمحتمل ساخته بود. بلافاصله پس از آن، ملاقات مرسي با هيلاري كلينتون، وزير خارجۀ آمريكا در مصر نيز چشمها را به سمت نحوۀ برخورد رييس جمهور اسلامگرا با نمايندۀ آمريكا خيره كرد و اين ديدار بازتاب وسيعي در مصر، جهان اسلام و حتي در نزد غرب داشت. سفري كه به اعتقاد كارشناسان آمريكايي بسيار زودهنگام و كمي عجولانه بود و استقبال ناخوشايند مصريها مويد همين واقعيت بود.

در هر حال اينكه مرسي چه مدل و سياستي را در برقراري توازن با همسايگان دور و نزديك خود با آرمانهاي اخوان المسلمين در پيش خواهد گرفت، سوالي است كه هنوز ناظران پاسخ روشني براي آن نيافته اند. حسين اميرعبداللهيان، معاون وزير خارجۀ كشورمان در خصوص مدل آيندۀ مصر مي گويد: مدلي كه مرسي در پيش خواهد گرفت، نه مدلي شبيه تركيه خواهد بود و نه پاكستان؛ مدل مصر مدلي واقع بينانه و بر مبناي حكومت اسلامي و اجراي چهارچوب شريعت است. اميرعبداللهيان، در گفتگويي با خبرآنلاين نسبت به بازگشايي سفارت ايران در قاهره ابزار اميدواري كرد و تصريح نمود: دولت ايران ارتقاء به سفارت را به آقاي مرسي واگذار مي كند".

مشروح گفتگوي خبرآنلاين با اميرعبداللهيان، معاون عربي-آفريقايي وزير خارجه كشورمان، سفير سابق ايران در بحرين و كارشناس جهان عرب را مي خوانيد:

در آغاز كمي دربارۀ فضاي كنوني مصر برايمان بگوئيد.
در ارتباط با مصر جديد و مصر دورۀ انقلاب بايد يكسري واقعيت ها را نظر گرفت؛ اول اينكه بايد بدانيم مصر هنوز در مراحل اوليۀ انقلاب به سر مي برد. ثانياً بايد اين واقعيت را درك كرد كه در مصر يك شوراي نظامي وجود دارد كه هم داراي سابقۀ مثبتي است و هم در يك سال گذشته داراي ابهاماتي در رفتار بوده است. سابقۀ مثبت آن به مبارزات ارتش مصر در مبارزه با رژيم صهيونيستي بازمي گردد و از خود نگاه خيلي مثبت و خاطرۀ زيادي در اذهان مردم مصر و جهان عرب به جاي گذاشته است. از اين نظر ارتش مصر و ژنرال ها در افكار عمومي مصر داراي يك جايگاه نسبتاً مقبولي هستند. با اين پيشينه و اعتماد مردم به ارتش مصر باعث شد كه شوراي نظامي بتواند در مرحلۀ انتقالي كار را در دست گيرد. اما در مرحلۀ انتقالي شاهد آن بوديم كه شوراي نظامي مصر بين دو جريان قرار گرفت؛ از يك سو جريان مردم، نخبگان و به يك معنا انقلابيون و در طرف ديگر فشارهاي آمريكا و برخي كشورهاي عربي. در نتيجۀ شوراي نظامي در مرحلۀ تصميم در مواردي به سركوب انقلابيون نيز متهم شد.

نكتۀ دومي كه بايد دربارۀ مصر در نظر گرفت، موقعيت اين كشور در جهان عرب است. مصر همواره حوزۀ تمدني، تاريخي، ادياني و اسلامي بوده و به دليل ميزان تأثيرگذاري تحولات درون مصر در كل جهان عرب، جهان اسلام و حتي نظام بين الملل تحولات اين كشور تنها به مرزهاي داخلي محصور نيست. به همين دليل در تحولات انقلاب يك سال و نيم گذشته شاهد آنيم كه مناسبات بين المللي و بازيگران بين المللي و فرامنطقه اي هم در تحولاتي كه مي تواند خروجي حركت انقلابي مردم در مصر قلمداد شود، تأثيرگذار هستند.

با توجه به فراز و نشيب هايي كه رابطۀ مصر و عربستان در طول 18 ماه اخير به خود ديد، احتمال اينكه رياض، مقصد اول مرسي باشد، كمي ضعيف مي نمود، چرا مرسي، رياض را به عنوان مقصد اول سياست خارجي خود انتخاب كرد؟
آقاي مرسي به عنوان يك عضو اخوان المسلمين كه بالاخره بعد از سالها مبارزه توانست با رأي مردم به عنوان رئيس جمهور انتخاب شود، در فضايي مسئوليت رياست جمهوري را در مصر به عهده گرفت كه از سويي شوراي نظامي كماكان حضور دارد و از طرف ديگر آمريكا با تمام توان خود در كل منطقه و ثانياً در مصر تلاش مي كند انقلاب مردم را در مسير اصلاحاتِ هرچه كمتر بهتر سوق بدهد. يعني نگاه محور آمريكا، غرب، رژيم صهيونيستي و حتي برخي از كشورهاي عربي در منطقه در سمتي است كه انقلاب ها در كشورهاي منطقه در حوزۀ عربي به اصلاحات تنزل پيدا كنند و نه بيشتر. برخي از كشورهاي عربي و از جمله عربستان سعودي نيز نسبت به نقش مصر و آيندۀ اين كشور وقوف و آگاهي دارند و از سويي نگران نيز هستند.
در يك نگاه واقع بينانه بايد بپذيريم كه در منطقۀ خاورميانه مثلث جمهوري اسلامي ايران، جمهوري مصر و عربستان سعودي سه كشور و سه قدرت منطقه اي تأثيرگذار در كل منطقه هستند. يكي از اضلاع مهم اين مثلث مصر است. مصر با در نظرگرفتن نكاتي كه بدان اشاره كردم، در اختيار آقاي مرسي در عهد رياست جمهوري خودش است.

فراموش نمي كنيم آمريكايي ها و برخي طرفهاي منطقه اي تلاش مي كردند انتخابات واقعي كه در مصر در حال برگزاري بود را به يك انتخابات مهندسي شده با نتيجه اي برخلاف باور مردم و انقلابيون مصر مواجه كنند. لذا در اين فضا آقاي مرسي هم بايد به مطالبات مردم پاسخگو دهد؛ هم بع مطالبات انقلابيون در تمام سطوح و هم مطالبات جوانان، نخبگان، احزاب سياسي و هم مطالبات اخوان المسلمين به عنوان يك جريان تأثيرگذار و هم ملاحظات شوراي نظامي كه در آنجا كماكان در حيطه هاي مختلفي كار را در دست دارند تا بتواند در نهايت از اين دوران انتقالي كه طي يك سال و نيم گذشته مصر با آن روبرو بود، عبور كند. لذا طبيعي است ديدارهايي با ديدي واقع بينانه در اولويت كاري آقاي مرسي با در نظرگرفتن برنامه هايش قرار گيرد كه شاهد آن بوديم. طبيعي است سفر آقاي مرسي به عربستان چه به عنوان سفر رسمي انجام شده باشد و چه در قالب انجام حج عمره در آغاز كار، از نگاه مصر و مصريها قابل توجيه است.

در گذشته اخوان المسلمين بيشترين تضاد و ضديت را با انديشه هاي وهابيت داشته است. دليل اين اختلاف چيست؟ چه شد كه امروز اين دو قطب متضاد در كنار يكديگر قرار گرفته اند؟
عملكرد جريان اخوان المسلمين در مصر در دهه هاي گذشته به گونه اي بوده است كه عليرغم اينكه برخي طرفها(اعم از رژيم حسني مبارك و برخي بازيگران منطقه اي) همواره سعي كرده اند اين جريان را جرياني ميليتاريستي و اسلام افراط گرايانه معرفي كنند، ما شاهد بوديم كه اخوان المسلمين به رغم همۀ آن محدوديت ها، در دو سطح توانست اقدامات خود را ساماندهي كند: سطح كشوري و بين المللي.

اخوان المسلمين بين المللي در سطح كشورهاي مختلف عربي-اسلامي توانست ورود پيدا كند؛ از تونس گرفته تا سودان، تركيه و مصر و به لحاظ ريشه اي عقبه و سوابق آنها به مصر بازمي گردد. وقتي در مصر نگاه مي بينيم، اخوان را يك جريان اسلامگرايانه افراطي نمي بينيم؛ اتفاقاً اخوان المسملين را يك جريان اسلامي سياسي معتدل مي يابيم. از مواضعي كه اخوان المسلمين در طول يك سال گذشته و در اوج قدرت گرفت، مي توان فهميد كه نگاه اخوان المسلمين تلفيقي از اسلام به معناي اسلام ميانه بوده است. اما آنچه كه به عنوان اسلام سلفي مي دانيم و نمونۀ آن را در عربستان سعودي شاهد هستيم، در عقبۀ القاعده، طالبانيسم در منطقه و رفتارهاي افراط گرايانه اي به نام سلفي قرار دارد كه اوج آن را در عراق و افغانستان شاهد بوديم.

البته زماني كه دربارۀ سلفي ها در جامعۀ مصر صحبت مي كنيم آنها در داخل جامعۀ مصر لايه هايي مختلفي دارند. سطحي از آنها سلفي هاي افراط گرا هستند كه ممكن است تفكراتي نزديك به القاعده داشته باشند و درصد آنها در جامعه مصر اندك است. سطح عمده و قشر عظيمي از سلفي ها در مصر سلفي هايي هستند كه اگر با نگاه اسلامگرايانۀ ميانه رو اخوان قرابت و نزديكي ندارند در عين حال با نگاه افراط گرايانۀ طالبانيسم و القاعده هم پيوند ويژه در بين آنها نمي بينيم. به يك معنا مي توان جريان سلفي و جريان اخواني در مصر را جرياني اسلامي بدانيم كه لايه هايي از اعتدال و افراط گرايي در سطوح مختلف در آنها حضور دارند. اما نكتۀ مهم اينست كه ما امروز در جامعۀ مصر شاهد آنيم كه جريانات سلفي، اخواني و انقلابي در بسياري از مسائل داراي مواضع نزديك به هم هستند و فراتر از آن آقاي مرسي نيز براي موفقيت كابينۀ خود و براي موفقيت برنامه اي كه به نام اخوان تمام خواهد شد، تلاش دارد كه فراتر از اين نگاه بستۀ سلفي و اخواني با يك ائتلاف موسعي كار را پيش ببرد.

بسياري از كارشناسان بر اين اعتقادند كه مصر آمادگي حضور وزير خارجۀ آمريكا را نداشت و در واقع اقدام آمريكايي ها مقداري باعجله بوده است. شما سفر وزير خارجۀ آمريكا به مصر را چگونه ارزيابي مي كنيد؟ آمريكا چگونه مي خواهد ميان دولت مرسي و نظاميان توازن برقرار كند؟

اول بايد مرور كنيم كه آمريكا در قبال تحولات خاورميانه چه رفتاري داشته است. نگاهي به الگوي رفتاري آمريكا در قبال تحولات خاورميانه حاكي از آنست كه آمريكايي ها در ابتدا از تحولات خاورميانه شوكه شدند. مروري بر طرح خاورميانه بزرگ كه عمدتاً پس از 11 سپتامبر شكل گرفت، اين ايده و تحليل برخي مراكز مطالعاتي و استراتژيك غرب را وارد مراحل اجرايي كرد كه آنها بايد ريشه هاي افراط گرايي را پيدا كنند و راهكاري براي درمان آن بدست آورند. از نگاه آنها فاصلۀ زياد بين فقير و غني، عدم مشاركت سياسي طبقات مختلف اجتماعي، انحصار قدرت در دست يك خاندان و يا يك قبيله در كشورهاي عرب، از عوامل مهم و اساسي شناخته شد. لذا در گام اول آنها به دنبال تغيير در رژيم ها برآمدند اما ديدند كه اين كار هزينه فراواني دارد. از اين رو در طرح خاورميانه آمدند و به موضوع آموزش مادران، فرزندان بر مبناي فرهنگ ليبرال-دمكراسي غربي پرداختند.

برخي طرح خاورميانه بزرگ را به غلط ريشۀ اين تحولات مي دانند، اما واقعيت اينست كه وقتي ابعاد مختلف طرح را مطالعه مي كنيد مي بينيد كه در آن طرح آمريكايي ها به دنبال تغييرات آرام، كم هزينه و حتي حفظ خاندان هاي حاكم بودند و تنها مي خواستند كه سطح مشاركت سياسي بالا برود در حاليكه آنها در يكايك كشورهاي منطقه خطوط قرمزي داشتند و آن اين بود كه انقلاب از دلِ طرح خاورميانه بزرگ بيرون نيايد. اما آنچه در اين كشورها اتفاق افتاد، انقلاب بود؛ حال آنكه انقلاب را بعداً به مسير اصلاحات كشاندند و تلاش كردند مسير آن را منحرف و آن را مديريت كنند، اما در هر كشوري، انقلاب مسير خاص خود را داشت.

اما نكتۀ مهم و اساسي اينست كه از ابتدا آمريكايي ها تلاش كردند بر روي تحولات موج سواري كنند اما در تك تك اين كشورها شاهد بوديم كه چون با پديده اي به نام انقلاب و حضور مردم عليه حاكمان مواجه شده بودند، دچار شوك شدند. لذا شاهديم تا دقيقۀ نود از حسني مبارك حمايت كردند و وقتي ديدند كه ديگر مبارك قابل حمايت نيست، خانم كلينتون جزء اولين مقامات سياسي بود كه وارد ميدان التحرير شد و با گستاخي تمام گفت كه من براي همبستگي با جوانان و مردم مصر وارد اين كشور شده ام.

در دورۀ جديد هم آمريكايي ها مصر را به واقع خوب شناختند و مي دانند كه مصر مهم است و هر تغيير در مصر در كل منطقۀ خاورميانه عربي تأثيرگذار خواهد بود و از روش هاي مختلف استفاده مي كنند تا بتوانند تغييرات را به نفع خودشان ساماندهي كنند. حداقل كاري كه مي توانند انجام دهند اقدامات شتابزدۀ اينچنيني است كه به سرعت خودشان را به قاهره برسانند، با آقاي مرسي نشست داشته باشند تا اولاً اين پيام را به او بدهند كه براي آمريكا مصر بسيار مهم است. ما از محتواي مذاكرات اطلاعي نداريم اما حتماً با شناختي كه از روحيات آمريكايي ها داريم آنها به طور آشكار و در عين حال در مذاكرات ديپلماتيك با صراحت مواضع و خط قرمزهاي خود را مطرح خواهند كرد و قطعاً يكي از همان خط قرمزها و عامل نگراني آمريكا، وضعيت رژيم صهيونيستي و آيندۀ رابطه مصر با اين رژيم است.

نوع رابطۀ ميان شوراي نظامي و آمريكا را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
به طور طبيعي اين ارتباط در دورۀ حسني مبارك بين كاخ سفيد و مقامات ذيربط آمريكايي و ارتش هم به عنوان يك ركن و بخشي از جامعۀ سياسي مصر وجود داشته است. در يك سال و نيم گذشته نيز به طور عملي ميدان دار عرصۀ حاكميتي چه در كنار انقلابيون و چه در مقام تقابل با انقلابيون و چه در پروسۀ سياسي و انتخابات در اختيار شوراي نظامي بوده است كه همواره تحت فشار آمريكايي ها در اين رابطه قرار داشتند. طبيعي است كه آمريكايي ها با نگراني تحولات مصر را دنبال مي كنند. اما اينكه آيا آنچه كه در مصر مي گذرد همه مورد قبول آمريكاست و يا نه؟ واقعيت اينست كه آمريكايي ها در مقاطع مختلفي در تحولات يك سال و نيم گذشته با شوك جدي سياسي مواجه شده اند و اكنون نيز عليرغم اينكه سعي مي كنند با پرستيژ وارد تحولات مصر شوند تا نشان دهند كه بر اوضاع كنترل دارند كدهاي مختلفي وجود دارد كه نشان مي دهد كه آمريكايي ها دچار سرگيجۀ سياسي در منطقۀ خاورميانه و از جمله مصر هستند.

رويكرد آمريكا در برقراري توازن ميان دولت آقاي مرسي و ارتش چگونه خواهد بود؟
اولاً قبل از اينكه بگوئيم ارتش و دولت بيائيم بگوييم در جريان انتخابات رياست جمهوري چه اتفاقي افتاد. در انتخابات رياست جمهوري كه اخيراً در مصر برگزار شد متعاقب دستكاري كردن فرايند انتخاباتي در مصر برخي تلاش كردند جامعۀ مصر را به دو بخش تقسيم كنند، بخشي به تعبير آمريكايي ها، اسلام گراها و كساني كه در دور دوم از مرسي حمايت مي كردند و بخشي نيز جريانات سكولار كه آقاي احمد شفيق آنها را نمايندگي مي كرد. آمريكايي ها در اظهاراتشان، در راهبردي كه تدوين كرده بودند مدعي بودند كه ما براي هر دو حالت راهكارهاي مناسب خودمان را داريم كه البته بيشتر مواضع آمريكايي ها ادعاست.

من فراموش نمي كنم در دوره اي كه در دستگاه ديپلماسي در حوزۀ عراق كار مي كردم وقتي آمريكايي هاي در آستانۀ اشغال عراق قرار داشتند، معاون وزير دفاع آمريكا كه براي متقاعد كردن مقامات تركيه براي استفاده از پايگاه انجليك براي يكي از محورهاي حمله به عراق به آنجا رفته بود در مصاحبه اي اعلام كرد كه آمريكا برنامه هاي مفصلي براي(به تعبير او) "آزادسازي عراق" دارد و آنچه كه در واقع اتفاق افتاد اشغال عراق بود. او ادعا كرد كه آمريكا حتي براي جمع آوري زباله هاي بغداد نيز بعد از ورود به اين شهر برنامه دارد. اما اتفاقاتي كه در عراق افتاد شاهد بوديم كه آمريكايي ها حتي براي جمع آوري اجساد سربازان خودشان هم مشكل داشتند، چه برسد به زباله هاي مردمي كه در پايتخت زندگي مي كنند. اين روحيۀ آمريكاست. نمي خواهم بگويم كه با برنامه نيستند اما روحيۀ آمريكا اينگونه است كه اگر كاري را بتواند 10 درصد انجام بدهد 100% و 120% درصد سعي مي كند روي آن مانور بدهد.

البته فراموش نمي كنيم كه هم اكنون انقلابيون در كشورهاي خاورميانۀ عربي در منطقه با آمريكايي روبرو هستند كه اين آمريكا تجربۀ يك دهه حضور در عراق و تجربۀ بيش از يك دهه حضور در افغانستان را دارد. همچنين تجربۀ حضور در برخي كشورهاي منطقه در غالب پايگاه هاي نظامي را دارد و خود اين مسئله شرايط را قدري سخت تر مي كند و طبيعي است كه شناخت آمريكايي ها از وضعيت منطقه همين حضورشان با همۀ خطاهايي كه داشتند ارتقاء داده است. لذا در اين چهارچوب كار، كار سخت و دشواري است.

آنها در جريان انتخابات مصر، در ابتدا تلاش كردند با نگراني از روي كارآمدن اسلامگرايان مهندسي را در انتخابات به عمل بياورند كه كسي از اسلامگرايان بالا نيايد و پس از اينكه ديدند چارۀ ديگري وجود ندارد، به سمت اين رفتند كه جامعۀ مصر را به دو بخش سكولار و اسلامي تقسيم كنند كه اين در جامعۀ مصر خيلي جواب نداد، ضمن اينكه آقاي مرسي نيز با هوشمندي سعي كرد به گونه اي برخورد كند كه اين مسئله را به همۀ جامعۀ مصر تفهيم كند كه او رئيس جمهور كل مصر است.

نوع پيامي كه اوباما به مرسي داد را هم بايد در نظر گرفت. آقاي اوباما در پيام خود به مرسي تبريك گفت و از آقاي احمد شفيق خواست در صحنه بماند. در حاليكه اولاً اين اظهارنظر، اقدامي مداخله جويانه بود، ثانياً در صحنه ماندن آقاي شفيق در نگاه آمريكايي ها بدان معنا بود كه آقاي مرسي يك ائتلاف داشته باشند و مفهوم دوم آن اين بود كه به عنوان يك جريان معارض بخواهند وارد كار شوند.

بالاخره آمريكا به يك فهم رسيده كه با به هم ريختن كنترل شدۀ اوضاع فرصت را براي خود فراهم كند و بتواند زمان را به نفع خود خريداري كند و با تعبير آمريكايي ها و برخي كشورهاي غربي و حتي برخي كشورهاي عربي از اين دوران هيجاني و انقلابي عبور كند و بتواند مصر را به مسير مورد نظر خود برگردانند و آرزوي قبلي كه مصر متحد رژيم صهيونيستي باشد و نه حامي محور مقاومت را عملي كند.

بعضاً در تجزيه و تحليل انقلاب هاي عربي به طرح خاورميانه بزرگ رجوع مي شود و برخي را به اين باور مي رساند كه آمريكا از ديرباز درصدد تغيير سيستم هاي سياسي در خاورميانه بوده است. در نهايت با اين ملاحظات، اينگونه نتيجه گيري مي شود كه با توجه به اينكه آمريكا و صهيونيست ها ارائه دهندۀ طرح خاورميانه بزرگ بوده اند، انقلاب هاي عربي در مسيري مخالف با منويات اين دو در حركت است. پيرو صحبت هاي شما پيرامون طرح خاورميانه بزرگ و وجود موارد مثبتي همچون مشاركت بالاي سياسي، گسترش آموزش مادران و فرزندان، چرا اينچنين نگاه هاي منفي پيرامون اين طرح و اصولاً تغيير وجود دارد؟

آنچه كه ما به عنوان خروجي و كاركرد طرح خاورميانه بزرگي مي بينيم اين سوال را مطرح مي كند كه با اين طرح قرار بود چه اتفاقي بيفتد؟ يك اتفاق به ظاهر قشنگ. يعني نظام هاي سياسي در منطقه خاورميانه از نظام هاي بسته و توتاليتر كنوني در حوزۀ خاورميانه عربي به نظام هاي دمكراتيك تبديل شوند. اين بسيار فرصت خوبي است و حرف خيلي زيبايي است. اما از چه بستري اين اتفاق مي افتد؟ يك نكتۀ مهم در طرح خاورميانۀ بزرگ آموزش بود و نكتۀ مهم در حوزۀ آموزش، آموزش مادران و فرزندان بود. يكي از عواملي كه باعث ناكارآمدي طرح خاورميانه بزرگ شد، اين بود كه آمريكايي ها به دليل عدم توجه به اوضاع جامعه شناختي در كشورهاي خاورميانۀ اسلامي-عربي نسخۀ مبتني بر مولفه هاي ليبرال-دمكراسي غربي را براي اين جوامع تجويز مي كردند. در جوامعي مثل بحرين و عربستان كه تعصبات ديني، قبيله اي و عشيره اي يك واقعيت است و اعتقادات ديني و هويت يك واقعيت ديگري است، بدون نگاه به هويت مردم در اين كشورها نسخه اي غربي تجويز شده بود.

بله دمكراسي خوب است. اما آيا آمريكايي ها در عراق توانستند دمكراسي ايجاد كنند؟ عراق مدلي از دمكراسي عراقي را امروز تجربه مي كند. اگر آن بُعد عراقي وهويت عراقي- اسلامي و هويت عشيره اي اين جامعه در نظر گرفته نشود نسخۀ تجويز شدۀ آمريكا نمي تواند جواب بدهد. ثانياً آمريكا به چه دليلي مي خواست اين كار را انجام دهد؟ مي خواست در واقع خروجي طرح خاورميانه بزرگ اينگونه بشود كه در نهايت امنيت در اين منطقه برقرار شود و جلوي افراط گرايي گرفته شود. ريشۀ طرح خاورميانۀ بزرگ را كه مي بينيد نه آمريكايي ها و نه اسراييلي ها هيچكدام دلشان براي مردم منطقه نسوخته بود كه مردم در شرايط خيلي بدي هستند و مي خواهند استاندارهاي دمكراسي را در منطقه ارتقاء دهند. عقبۀ طرح خاورميانه بزرگ را كه مطالعه كنيد مي بينيد كه به دليل افراط گرايي و خشونت گرايي كه در اين منطقۀ نفت خيز و محور مهم انتقال انرژي ايجاد شده و ممكن است براي غرب مشكل ايجاد كند، بايد جلوي افراط گرايي گرفته شود. يكي از راههاي اساسي اينست كه در درازمدت انجام گيرد.

ما با آن بخش طرح خاورميانه بزرگ كه كمك كند به فضاي آزاد سياسي در منطقه حتما موافقيم و حتماً از آن حمايت مي كنيم، اما آن بخشي كه طرح خاورميانۀ بزرك بخواهد هويت جوان مسلمان عرب را به هويت آمريكايي و ذائقۀ اسراييلي تغيير بدهد، مخالفيم.

غالباً مدلي كه براي مصر آينده معرفي مي شود، مدل تركيه است. چه تضميني وجود دارد كه مدل مصر همانند مدل پاكستان نباشد؟ چه آنكه همان ساختارها يعني سه قوا اعم از دادگاه قانون اساسي، ارتش و دولت غالباً با يكديگر در تعارض هستند. شما چه مدلي را براي آيندۀ مصر پيش بيني مي كنيد؟
به نظر من يكي از شيطنت هايي كه طرف هاي مقابلِ انقلاب هايِ منطقه دارند انجام مي دهند، دقيقاً پرداختن به چنين مسائلي است و بايد نيات آن طرفها نيز مورد توجه قرار گيرد. وقتي از مدل صحبت مي كنيم و مي گوييم مدلي كه در مصر قرار است ايجاد شود آيا مدل تركيه است و يا مدل پاكستان و يا مدل جمهوري اسلامي ايران؟ دقيقا مثل اينست كه در معناي عام بگوييم كه مدل ليبرال-دمكراسي آلمان با مدل ليبرال-دمكراسي فرانسه با مدل ليبرال-دمكراسي انگلستان با هم فرق دارد. در فرانسه نظام جمهوري حكمفرماست و در انگليس نظام سلطنتي؛ نظام سلطنتي ملزوماتي دارد و نظام جمهوري هم ملزومات خاص خود را دارد. آيا غربي ها وقتي مي خواهند از مدل هاي خود حرف بزنند مي گويند مدل ليبرال-دمكراسي انگلستان متفاوت از مدل ليبرال-دمكراسي فرانسه است؟ با اينكه نظام سياسي آنها حتي ممكن است ولو در حد تشريفات تفاوت هايي با هم داشته باشند. آنها از مدل ليبرال-دمكراسي صحبت مي كنند كه عقبۀ آن در اومانيسم ديده شده است، اما ما از مدلي صحبت مي كنيم و مي گوييم مدل تركيه به سمتي است كه الگوي اسلامي در آنجا حاكم است. مدل مصر به سمتي است كه اسلامگراها پيروز شده اند و مي خواهند مدل اسلامي را در آنجا حاكم كنند، لذا وقتي مي خواهيم از مدل اسلامي صحبت كنيم مدل اسلامي يك مدل است و خيلي تفاوت ندارد كه بگوييم اسلامي كه در مصر است با اسلامي كه در تركيه است و اسلامي كه در ايران تفاوت دارد؛ عليرغم همۀ پديده هاي جديدي كه ايجاد شده است افراط گرايي اسلامي و...

اما با همۀ اينها بالاخره در حوزۀ سياسي و در سطح سياسي اينكه مصر از چه مدلي الگو خواهد گرفت و به چه سمتي خواهد رفت، بايد اولاً مصر را در ابتداي راه انقلاب ديد. در مسيري نديد كه الان همه چيز تمام شده و ديگر ساختارها به طور طبيعي خود شكل مي گيرد. مصر هنوز صحنۀ رقابت و تنازع دو ارادۀ سياسي است. ارادۀ مردم، انقلابيون، نخبگان و جريان اسلامي در يك سو با ارادۀ سكولارها، بقاياي نظام، حمايت هاي آمريكا، ملاحظات برخي كشورهاي عربي، مداخلات برخي از كشورها در حوزۀ مصر. هنوز بايد ديد كه كداميك از اراده ها غالب خواهند شد. آنچه كه واقعيات صحنۀ مصر در سطوح انقلابي، مردمي ونخبگان به مصر تحميل مي كند، مدل مصر مدل يك حكومت اسلامي خواهد بود كه واقع بينانه بتواند كشور را اداره كند و چهارچوب شريعت را پياده كند. آيا اين مدل، مدل تركيه است؟ ما شاهد آن بوديم كه چند ماه پيش يكي از مقامات تركيه در سفري به مصر از پياده شدن الگوي تركيه و سكولاريسم براي آينده مصر سخن به ميان آورد و واكنش هاي تندي در جامعۀ مصر داشت؛ از الازهر گرفته تا خيلي از جريانات سياسي. اما در عين حال ما با نگاه به اينكه مناسبات بين المللي و مسائل فرامنطقه اي نيز در مصر تأثيرگذار هستند، پيش بيني مي كنيم كه با وضع موجود سياست ها در سطحي نسبي خواسته هاي هر دو طرف و شكافي كه در جامعۀ مصر در انتخابات اخير ايجاد شد را پوشش بدهد. از طرفي به دليل نگراني رژيم صهيونيستي، آمريكا، غرب و برخي كشورهاي عربي حمايت ها از شوراي نظامي و برخي ساختارهايي كه حركت انقلابيون را كند بكند حتماً جريان خواهد داشت. از طرف ديگر انقلابيون، مرسي و مجموعۀ اسلامگراها كه نقش مهي در تحولات مصر داشتند، مطالبات خاص خود را خواهند داشت.

كساني كه از بيرون به دنبال آنند براي مصر نسخه تجويز كنند، معتقدند كه همۀ تحولات مصر تحت كنترل آنها نبوده و واقعيتي كه در مصر اتفاق مي افتد اين خواهد بود(اين تحليل و برداشت يكي از مراكز پژوهشي و استراتژيك آمريكايي است):" عليرغم ميل آمريكا در مصر با يك مرسي مواجه هستيم كه اين آقاي مرسي داراي تفكرات اسلامي و انقلابي و مورد قبول و محبوب مردم است. براي كنترل اين جريان چاره اي نداريم جز اينكه ساختاري به نام شوراي نظامي و يا جناح ديگري كه جريان ديگري را نمايندگي كند، با صلاحيت هايي ويژه در آنجا باشد كه بتواند كار را دنبال كند.

اگر بخواهيم با نگاه استراتژيست هاي آمريكايي از مدل تركيه بگوييم در مدل تركيه، مرسيِ مصر مساوي است با اربكان تركيه و شوراي نظامي مصر مساوي است با ارتش تركيه در دورۀ اربكان. حال اين سوال مطرح مي شود كه آيا الگوي فعلي تركيه و يا الگوي فعلي پاكستان، الگوي آيندۀ مصر را تعيين مي كند؟ فراموش نكنيم انقلاب هنوز مرحلۀ گذار و انتقال خود را طي مي كند و آنچه تاكنون در اين كشور رخ داده برخلاف ميل آمريكا بوده است و اين انقلابيون و نخبگان و احزاب سياسي تأثيرگذار بودند كه اين تحولات را در مصر ايحاد كردند. اگر نگاه آمريكا بخواهد حاكم شود، بله به همان سمت مي تواند سوق پيدا كند؛ اما اگر واقعيات صحنۀ مصر به سمتي برود كه هم اكنون تحولات را مديريت مي كنند براي اينكه از يك مدل سياسي در مصر بخواهيم صحبت كنيم بايد منتظر آينده باشيم و اگر بخواهيم خيلي واقع بينانه و دقيق صحبت كنيم هر كشوري شرايط خاص، مقتضيات خاص و وضعيت جامعه شناختي خاص خود را دارد. هر كشوري براي اينكه بتواند با ثبات، با امنيت و بااقتدار نظام سياسي خود را اداره كند، مدل خاص خود را دارد.

آيندۀ رابطۀ مصر و رژيم صهيونيستي را چگونه پيش بيني مي كنيد؟
تحولات حوزۀ بيداري اسلامي و انقلاب هاي عربي و خيزش هاي منطقه به يك سمت و سويي است كه بازيگران جديدي در روندهاي انتخاباتي در عرصه هاي حكومتي و حاكميتي وارد مي شوند. اين بازيگران جديد يا عمدتاً تأثيرگذارترين هستند و نقش اصلي را در اين انقلاب داشتند و يا كساني هستند كه در يك تشكل حزبي و سازماني اسلامي دهه ها عليه نظام حاكم در كشورشان به دليل نوع روابط شان با رژيم صهيونيستي و نوع سرسپردگي آنها در مقابل نظام سلطه مبارزه كرده اند. در نتيجه خروجي آنچه كه در منطقه شاهد آنيم حركت آرام آرام منطقه به سمت ساختار جديد سياسي-امنيتي است كه اين ترتيبات جديد سياسي-امنيتي به ضرر رژيم صهيونيستي و اقداماتش و در راستاي تقويت محور مقاومت و موضوع فلسطين است.

به طور مشخص در مصر هم همين پديده در حال رخ دادن است. اگر فشارهاي آمريكا و فشارهاي برخي از كشورها از روي بازيگران فعلي مصر برداشته شود، بلاترديد موضع مصر جديد و موضع مصر دورۀ انقلاب موضعي است كه به سمت ارتقاء و كمك به محور مقاومت و فلسطين و تنزل جايگاه رژيم صهيونيستي در منطقه خواهد بود. اين مسئله در اظهارنظرها، اتفاقات و رفتارهاي سياسي در يك سال و اندي اخير در مصر و در حوزۀ منطقه كاملاً مشهود است. اتفاقاً به همين دليل در يك مهندسي معكوس آمريكايي ها، غربي ها و برخي از كشورها در يك طراحي به جاي اينكه خود را در مقابل ساختار امنيتي-سياسي جديد قرار دهند، با سوء استفاده از شرايط در مسئلۀ سوريه دستكاري كردند تا بتوانند با حذف سوريه از محور مقاومت، منظومۀ مقاومت عليه رژيم صهيونيستي را متلاشي كنند تا يك ترتيبات سياسي-امنيتي در آيندۀ خاورميانه عربي شكل گيرد كه قطعۀ اصلي پازل آن يعني سوريۀ غيرحامي مقاومت باشد و بقيۀ قطعات پيرامون آن شكل گيرد. يعني عملاً در مهندسي معكوس به دنبال تغيير در صورت مسئله هستند.

آيا اين ناديده گرفتن ساير واقعيات در سوريه نيست؟
ما حقايق و واقعيات سوريه را ناديده نمي گيريم. ما كشتار در سوريه از هر طرفي كه باشد را محكوم مي كنيم، ما معتقديم مطالبات مردم بايد به طور جدي مورد توجه قرار گيرد. طرح اصلاحات آقاي بشار اسد را حمايت مي كنيم. چون در اين رابطه به مطالبات مردم توجه شده است. از نظام تعددي و سيستم چندحزبي و اصلاحاتي كه در اين رابطه آقاي بشار اسد دنبال مي كند، حمايت مي كنيم. اما در عين حال در نگاهمان به عنوان محور مقاومت با تمام توان از مردم سوريه و از اصلاحات بشار اسد حمايت مي كنيم چون فرصت به مداخله گران خارجي در يكي از واحدهاي سياسي منظومۀ مقاومت عليه رژيم صهيونيستي در منطقه داده نشود.
ايران بعد از انقلاب اسلامي ، همواره با مصر بر سر نوع تعامل اين كشور با رژيم صهيونيستي دچار مشكلاتي بوده است. آيا زمان آن فرا نرسيده است كه با تغيير سياستمان فاز تازه اي در روابط دو دولت اسلامي ايجاد شود؟

ما در دورۀ جديد چه در ارتباطات رسمي و چه در مواضع رسانه اي اعلام كرده ايم كه با توجه به تغيير بنيادين در مصر، جمهوري اسلامي ايران از ارتقاء سطح روابط در عالي ترين جايگاه سفيري و مناسبات در سطح سفيري استقبال مي كند. اما شرايط مصر را درك مي كنيم كه دوران گذار و انتقال را دارد. در چهارچوب اين نگاه جمهوري اسلامي ايران جزء اولين كشورهايي بود كه به محض انتخاب آقاي مرسي، وزارت خارجه طي بيانيه اي به آقاي مرسي تبريك گفت و پس از آن آقاي دكتر احمدي نژاد پيامي كتبي براي آقاي مرسي ارسال كرد و سپس آقاي احمدي نژاد و آقاي مرسي تماس تلفني با هم داشتند و به زودي نماينده و فرستادۀ ويژه اي از سوي رييس جمهور براي تسليم پيام دعوت اجلاس سران كشورهاي عدم تعهد عازم قاهره خواهد شد. اما اينكه چه زماني روابط به عالي ترين سطح خود ارتقاء پيدا كند، از نظر ما هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و ما اين را به آقاي مرسي و دولت جديد واگذار مي كنيم.

چه زماني سفارت ايران در مصر بازگشايي خواهد شد؟
هم اكنون نيز روابطي كه دو كشور دارند، ضمن اينكه عنوان آن "دفتر حفاظت منافع ايران در قاهره" و "دفتر حفاظت منافع مصر در تهران" است، حقيقتاً مناسبات ما و فعاليت دفاتر حفاظت منافع دو كشور در حجم سفارتخانه است.

ثانياً افرادي كه از طرف ما در قاهره و از طرف قاهره در تهران است، هر دو از نظر رنك، سفير و از ديپلمات هاي حرفه اي دو كشور هستند؛ آنچه كه باقي مانده اينست كه اعلان رسمي ارتقاء روابط به سطح سفيري انجام شود كه اميدواريم در اولين فرصت ممكن پس از تشكيل دولت جديد مصر شاهد آن باشيم.


صفحه مناسب چاپ پیشنهاد این صفحه از این خبر یک pdf بساز

سایر خبرها

  • ۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۱ استقبال امیرعبداللهیان از همتای الجزایری در تهران
  • ۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۰ دیدار سفیر ایران با وزیر خارجه سیرالئون
  • ۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۹ ملاقات سفیر ایران با زندانیان ایرانی در موزامبیک و کسب اطلاع از سلامت آنها
  • ۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۸ رسانه اماراتی: حمیدتی و البرهان دیدار می‌کنند
  • ۰۴ تیر ۱۴۰۲ - ۰۴:۳۹ گفت‌وگوهای منطقه‌ای بن‌سلمان و السیسی در پاریس
  • ۰۴ تیر ۱۴۰۲ - ۰۴:۳۸ مغرب نشست «النقب» را به تعویق انداخت
  • ۰۴ تیر ۱۴۰۲ - ۰۴:۳۷ سودان جنوبی مرزهایش با سودان را بست
  • ۰۴ تیر ۱۴۰۲ - ۰۴:۳۶ دیدار سفیر ایران با رئیس مجلس نمایندگان تونس
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۶ تأسف وزیر خارجه مصر از موضع اتحادیه اروپا درباره سوریه
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۵ امیرعبداللهیان: توسعه روابط با کشورهای آفریقایی در دستورکار دولت است
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۴ کنعانی حمله تروریستی در اوگاندا را به شدت محکوم کرد
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۳ تصمیم دولت بورکینافاسو برای راه‌اندازی سفارت در تهران
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۲ رئیس حزب‌ الوفد رسما نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری مصر شد
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۵:۰۸ تمدید سه روزه آتش‌بس در سودان
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۵:۰۷ کرملین: تحقق طرح صلح آفریقا درباره اوکراین سخت است
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۵:۰۶ دعوتنامه اردوغان برای السیسی
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۵:۰۶ 17 غیرنظامی سودانی از جمله چند زن و کودک در حمله هوایی کشته شدند
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۵:۰۵ کشته شدن 38 دانش‌آموز اوگاندایی در یک حمله تروریستی
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۵:۰۴ یونیسف: بیش از 1 میلیون کودک به علت جنگ در سودان آواره شدند
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۵:۰۳ «نیروهای پشتیبانی سریع» سودان، ارتش را به مثله کردن 2 عضو خود متهم کردند
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۵:۰۲ العربیه از تشکیل کمیته‌ ایرانی-مصری برای احیای روابط خبر داد
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۷ سفر نخست‌وزیر عراق به قاهره با محوریت ایران و تقویت روابط
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۶ تشدید جنگ داخلی در سودان پس از پایان آتش‌بس 24ساعته
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۵ رژیم صهیونیستی به دنبال تولید تسلیحات در مغرب
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۸ وعده ایتالیا برای کمک ۷۰۰ میلیون یورویی به تونس
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۷ نشست شورای همکاری خلیج فارس و مصر درباره مسائل منطقه‌
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۶ مشارکت رژیم صهیونیستی در رزمایش «شیر آفریقا» در مغرب
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۵ درگیری‌های خونین بین مردم و نیروهای امنیتی در سنگال
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۴ کشته شدن ده‌ها کودک در شمال نیجریه در پی حمله مردان مسلح
  • ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۶ تمایل کومور برای ازسرگیری روابط رسمی با ایران