واحد مرکزی خبر - دومینیک دو ویلپن نخست وزیر سابق فرانسه در مقاله ای که در روزنامه لوموند منتشر کرد نوشت : آفریقا و اروپا هر دو به هم نیاز دارند.
وی افزود : چه کسی امروزه نگران سرنوشت آفریقاست؟ از زمان حملات یازده سپتامبر دو هزار و یک و مطرح شدن مسائل امنیتی ، از زمان بحران در سال دو هزار و هشت و مسائل توسعه ، از زمان شکست نشست کپنهاگ در خصوص مسائل زیست محیطی ، ما در بی تفاوتی کامل در برابر آفریقا غرق شده ایم.
برخی می گویند این وضع بهتر از حالتی است که این قاره اسیر نگاه ها و کلیشه ها شود.
اما شواهد نشان می دهد ما تلاش می کنیم آفریقا را به حال خود رها کنیم و ناتوانی ما از عمل به وعده ها برای اختصاص هفت دهم درصد تولید ناخالص داخلی مان به توسعه بیانگر این مدعاست. در حالی که برزیل در تلاش است با نیجریه و آفریقای جنوبی رابطه برقرار کند ، چین میزان وام های خود را به آفریقای جنوب صحرا دو برابر کرده است.
اما باید گفت آینده ما «یوروآفریکن» خواهد بود. ابتدا دلایل اقتصادی : رشد اقتصادی آفریقا در آینده ، رشد اقتصادی اروپا خواهد بود. بسیاری از موسسات اقتصادی متوسط و کوچک فرانسوی ، آلمانی و ایتالیایی در این قاره حضور دارند.
دلایل انسانی نیز مطرح است. هم اکنون بیش از پنج میلیون نفر با تابعیت آفریقای جنوب صحرا در اروپا هستند و صدها هزار اروپایی در آفریقا حضور دارند. دانشگاههای ما از چندین دهه پیش بخشی از نخبگان قاره را تشکیل داده اند.
بالاخره دلایل راهبردی است زیرا اروپا همانند آفریقا همچنان یتیم جنگ سرد است. دو قاره که در مرکز توجهات قرار دارند به سمت حواشی منحرف می شوند در حالی که پاسیفیک به مرکز نظم جدید جهانی تبدیل می شود. اتفاقی نیست اگر در آفریقا دفاع اروپایی اولین گام های خود را برداشته و اولین موفقیت های خود را علیه راهزنان در سومالی یا با تشکیل نیروهای صلح افریقایی در چارچوب برنامه یوروریکامپ بدست آورده است.
اما اگر چشم ها را باز نکنیم و لب به سخن نگشاییم در هر دو سوی مدیترانه و صحرا متوقف خواهیم شد.
باید به دنبال ریشه های بدبختی در آفریقا بود ، یعنی سیستم فساد آن ، اقتصاد غارتگرای منابع طبیعی و تحجر دموکراتیک آن. نخبگان آفریقایی باید احساس مسئولیت کنند و به فکر تجدد باشند. آنها باید هشیار باشند که اگر به فکر تغییر و عمل و مشروعیت مجدد خود نباشند با خطر «بهار آفریقایی» همانند بهار عرب روبرو خواهند شد.
رهبران آفریقایی امروزه باید به دنبال گزینه کشوری قدرتمند و بسیار شفاف در خدمت رشد اقتصادی و برنامه ریزی برای کارآفرینی باشند. باید همچنین روی جوانان که تمایل بسیاری برای ساختن آینده قاره دارند از طریق سرویس مبادلات تحصیلی و دانشگاهی در سطح قاره حساب کرد.
مسئولان آفریقایی باید به فکر همکاری قاره ای و ارتقاء امکانات در سطح سازمان های منطقه ای همچون جامعه اقتصادی کشورهای آفریقای غربی ، جامعه توسعه آفریقای جنوبی یا اتحادیه آفریقا در سراسر قاره باشند زیرا اینگونه همکاری و رقابت ها می تواند نتیجه بخش باشد .
با فراهم کردن ابزارهای خوب اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی از همین امروز ، «بهار آفریقایی» مسالمت آمیز به ثمر می رسد. برای مشارکت در این آفریقای جدید ، اروپایی ها نیز سهمی خواهند داشت. ما باید وارد شراکتی برابر شویم. پیشرفت هایی در این زمینه با شراکت راهبردی در پیمان لیسبون دو هزار و هفت وجود دارد.
ما باید شراکتی بر پایه انسان ها ، سلامت ، آموزش ، آموزش حرفه ای ایجاد کنیم زیرا اینها ارزش های مشترک دو قاره و نیروی محرکه اقتصادی آینده هستند.
ما باید اتحاد واقعی آفریقا را با تسهیل در مبادلات و جابجایی ها و حمایت از زیرساختارهای بزرگ حمل و نقل ریلی و جاده های میان کشورها و ارتباط تنگاتنگ شبکه های برق ایجاد کنیم.
ما انتظار نداریم که رهبران آفریقایی به مرحله بی اعتباری برسند. تغییرات مذاکره شده همواره نسبت به ازهم گسیختگی های ناگهانی و رهایی از دست شیاطین که سوریه و لیبی نمونه آن هستند ارجحیت دارد.
پایان دادن به سیاست «فرانسه آفریقا» نمی تواند یک روزه به انجام برسد. با این حال می توانیم به این مهم برسیم. نباید پل ها را خراب کنیم برعکس باید روابطی جدید ایجاد کرد ، روابطی بر پایه شفافیت و برابری ، روابطی که براساس قاره با قاره باشد نه کشور با کشور.