فهمی هویدی درگیریهای کنونی مصر را به مسابقهای تشبیه کرد که نفرات ذخیره که منتظر خارج کردن بازیکنان از زمین هستند، بهتر از بازیکنان کنونی نیستند و فقط تماشاگر خوبی هستند.
به گزارش خبرگزاری فارس، «فهمی هویدی» نویسنده برجسته مصری و تحلیلگر مسایل منطقهای در مقاله جدید خود در پایگاه خبری الجزیره با اشاره به بحران و درگیریهای اخیر در مصر نوشت که انقلاب کنونی در مصر همچنان جسمی بدون سر است و تجربه بیست ماه گذشته نشان داده است که تمام سرهایی که برای این تن قرار داده شده، کوچکتر از آن است.
تجربه نشان داده که مبارزه علیه نظام مستبد دیکتاتوری ساده تر و کم هزینه تر از درگیری میان دوستان است، چرا که نظام مبارک در 18 روز ساقط شد، اما ما از بیست ماه پیش تاکنون در ایجاد سازش میان خود شکست خوردهایم.
وی افزود: بدتر از همه این است که این اختلافات سیاسی نیست، بلکه عمیقتر و ریشهایتر از آن است، در این درگیری اسلامگراها در یک طرف قرار گرفتهاند و دیگران با ایده های سیاسی و دینی مختلف در طرف دیگر قرار گرفته اند، این موضوع باعث شد کشور به دو دسته تقسیم شود. به این ترتیب مصر نیز شبیه به لبنان شده است که مردم آن میان دو گروه 8 مارس و 14 مارس تقسیم شده اند.
چه زمانی نخبهها به مصیبت جامعه تبدیل میشوند
هویدی میافزاید: همان طور که فضای مثبت در جامعه باعث می شود، مردم بهترین های خود را رو کنند، در فضای منفی و بد نیز جامعه بدی هایی را نشان می دهد که به فکر کسی هم خطور نمی کند، در این حالت نخبه ها جذب دو اردوگاه موجود می شوند و خود به مشکلی برای کشور تبدیل می گردند، به این ترتیب به جای اینکه فرهنگیان جامعه، وجدان کشورشان باشند، عمق و شدت شکاف های موجود در جامعه را افزایش می دهند.
البته این فضا نتیجه اوضاع اخیر نیست و از زمان مطرح شدن همه پرسی اصلاحات قانون اساسی در مارس آغاز شده است، مقدمه های عضوگیری برای جبهه های مختلف نیز از زمان تشکیل کمیسیون اصلاحات قانون اساسی آغاز شده است.
به این تریب کشمکش ها به خیابان های شهر کشیده شد و نخبه هایی که علیه اصلاحات صف بندی می کردند، الان جامعه را مخاطب قرار می دهند، رسانه های مخالف و تحریک کننده نیز سیاست های خود را تغییر ندادهاند اما چیزی که دراین درگیری ها جدید است، کشیده شدن درگیریها به خیابانها است که خشونتهای تاسف انگیر و غم باری را به دنبال داشته است.
مشخصههای جدال شریعت و قدرت
هویدی با اشاره به اینکه در پی انتخابات مجلس ملی و پیرزی یکی از رهبران اخوان المسلمین در انتخابات ریاست جمهوری صحنه سیاسی کشور تغییر کرده است، نوشت که این تغییر مشخصاتی دارد که به آنها اشاره می شود:
- درگیری بین دو گروه به عرصه سیاسی کشیده شده و به این ترتیب جوانان انقلابی موفق به ایجاد تریبونی مستقل برای خود نشدند، به این ترتیب آنها بین گروههای مختلف تقسیم شدند و حضور آنها به حدی تضعیف شد که در روش های سنتی جامعه ذوب شدند.
- درگیری میان لائیکها و اسلامگراها از درگیری مرزبندی به درگیری موجودیتی تبدیل شد، به این ترتیب درگیریها به تعیین مرزهای حضور در جامعه و بیرون کردن طرف مقابل از قدرت رسید و نمود آن را میتوان الان در شعارهایی که برای براندازی نظام مطرح می شود، مشاهده کرد، حمله به مراکز اخوان المسلمین و بسیاری از مراکز فرعی این جمعیت از جمله نمونههای دیگر این رویکرد است.
- در این گیر و دار سیاستمداران نیز در دام تردید گرفتار شده و برخی خواستار دخالت ارتش برای پایان دادن به بحران شده و برخی دیگر به بهانه داشتن دشمن مشترک که همان اخوان المسلمین است، از ائتلاف با سران رژیم سابق استقبال کردند.
- در مقابل جریان اسلامگرا نیز هویت دینی خود را وارد درگیری های سیاسی کرد و طرف مقابل را مخالف اسلام خواند و تظاهرات میلیونی برای حمایت از شریعت به راه انداخت.
- البته سران رژیم سابق نشان دادند که سقوط مبارک باعث از بین رفتن نظام آنها نشده است، آنها به دنبال تشکیل حزبی سیاسی بر آمده و به نظر می رسد، این تلاش علاوه بر اتفاقات داخلی به برخی قدرت های عربی تکیه دارد که موضع منفی نسبت به انقلاب مصر داشتهاند.
- دستگاه قضا به عنوان یکی از طرف های درگیر وارد عرصه سیاسی شد، انحلال مجلس ملی و موضع دستگاه قضا در قبال تصمیمات ریاست جمهوری نمونه هایی از این مواضع جانبدارانه بود و به این ترتیب دستگاه قضا بی طرفی خود را از دست داد.
- کلیسای ارتدوکس نیز به نوبه خود سیاسی شد و در کشمکش های سیاسی وارد شد و نقش خود به عنوان رهبر معنوی را فراموش کرد، این موضوع در عقب نشینی از جمعیت موسسان قانون اساسی و ورود در صف مخالفان دولت و دعوت به تحریم همه پرسی قانون اساسی خود را نشان داد.
- در درگیری نخبه های سیاسی و فرهنگی اهتمام به مشکلات جامعه و مصیبت های مردم کم رنگ شد و توجه نخبه ها به امتیازگیری از طرف مقابل معطوف شد، به این ترتیب آنها از زندگی عامه مردم دور شدند و توجهی به آنچه در اطراف آنها میگذرد، نمی کنند.
اخوانیهای مظلوم و ظالم
دردنیای ورزش، امتیازها بر اساس لیاقت و توانایی میان ورزشکاران تقسیم می شود و آنها نشان های خاص خود را می گیرند، در باشگاه ها برخی از بازیگران درجه دوم و سوم وجود دارند، برخی متوسط هستند و برخی دیگر باید به دنبال بازی دیگری باشند، با این حال همگی به مربی و درس های خصوص فشرده نیاز دارند، این موضوع در مورد گروه های مدنی و اخوانی ها و سلفی ها نیز صدق می کند. این گروه ها تازه وارد این بازی شده اند و در طول سی سال گذشته از آن محروم بوده اند، به این علت من فکر می کنم آنها هم مظلوم و هم ظالم هستند، مظلوم به این علت که درگذشته نمی توانستند این میدان را تجربه کنند و ظالم به این علت که در گرفتن باری رقابت کردند که قادر به حمل آن نبودند. آنها نمی دانستند که مصر بزرگتر از جامعه آنهاست.
باید اعتراف کنیم که همه آنها در مرحله یادگیری هستند، من عمدا این حکم را عمومیت دادم تا کسی ادعا نکند از دیگران بهتر است، اگر کسی ادعا کند که کار سیاسی قدیمی تری داشته است، باید گفت که بیشتر ماندن در ساحل دلیل بر این نیست که فرد بهتر می تواند شنا کند.
منتقدان بهتر از حاکمان کنونی نیستند
هویدی اخوان المسلمین را پرقدرت ترین حزب مصر دانست که بهترین سازماندهی را نیز دارد، اما تاکید کرد که آنها که در رهبری گروه خود موفق بودند، در رهبری جامعه مصر توفیقی به دست نیاوردند، آنها متوجه نشدند که مصر بزرگتر از آنها است و به همین علت نتوانستند به خوبی با دیگران به ائتلاف برسند، البته من اعتقاد دارم در میان گروه های دیگر نیز کسانی وجود داشتند که مانع از انجام این ائتلاف با اخوانی ها شدند. به این ترتیب اخوانی ها تعداد زیادی از هواداران خود را در ماههای اخیر از دست دادند و ائتلاف های آنها نیز سودی برای آنها نداشت، در اینجا باید اعتراف کرد که ائتلاف آنها با سلفی ها نیز خطاهای افراط گرایان سلفی را که باعث خشم جامعه شده بودند، بر دوش اخوانی ها گذاشت.
سخنرانیهای محمد مرسی نیز گویا در میان اهالی مسجد صورت می گرفت، او نمیتوانست با سخنانی شفاف ملت مصر را قانع کند، این موضوع در غافلگیری مصری ها در زمان اعلام بیانیه قانون اساسی مشهود بود. چرا که وی در این زمینه به نظر مشاوران خود مراجعه نکرد و در اشتباه بزرگی افتاد که هزینههای زیادی برایش داشت. نتیجه این اقدامات این شد که تعداد زیادی از مشاوران وی با گذشت 5 ماه از قدرت گرفتنش از کنار وی پراکنده شدند و او حامیان خود در خارج از گروه های اسلامگرا را نیز از دست داد، چرا که مرسی نتوانست به وعده هایی که در زمان انتخابات به آنها داده، عمل کند.
فهمی هویدی در پایان این مقاله با اشاره به اینکه بازی واقعی در مصر از 5 ماه پیش آغاز شده است، گفت که نفرات ذخیره ای که در بیرون زمین نشسته اند، خیلی بهتر از بازیکنان کنونی نیستند و برخی از آنها به اندازه ای که تماشاگر خوبی هستند، بازیگر خوبی نیستند.