میادین مصر که تا چندی پیش عرصه حضور یکپارچه نیروهای انقلابی در اعتراض به حاکمیت 30 ساله آخرین فرعون مصر بود اینک چند ماهی است که تبدیل به عرصه رویارویی خشونت بار و خونین گروه های سیاسی و هواداران آنها شده که گاه ده ها قربانی و صدها زخمی بر جای گذاشته است.
به گزارش خبرگزاری فارس، قربانیان درگیری های اخیر مصر از نسبت بالاتری در قیاس با قربانیان حرکت های اعتراض آمیز مردمی در آخرین روزهای دوران حکومت مبارک برخوردار شده است.
نکته شگفت آور آن است که در این رویارویی ها، گروه های دو سوی کشمکش کسانی هستند که سال ها در سنگر واحدی در کنار یکدیگر در زندان ، تبعید ، فشار ، حصار و مبارزه و تظاهرات و تحصن و..مشغول مبارزه و درگیری با رژیم سرکوبگر مصر و سیاست های ضد مردمی آن بوده اند و هرگز به ذهنشان خطور نمی کرد که روزی به جان یکدیگر افتاده و مردم را برضد یکدیگر شورانده و هرکدام دیگری را به خیانت و دیکتاتوری متهم کرده و در پی تعقیب قضایی همدیگر باشند.
بدین ترتیب همسنگرانِ همپیمانِ دیروز به دشمنانِ خونینِ امروز تبدیل شده اند. اما چرا؟
بدون تردید بخشی از این دشمنی و خصومت ها از جنگ بر سر قدرت ناشی می شود. یعنی تا زمانی که دشمن مشترک بر سر قدرت بود، همه نیروها یکپارچه و متحد در صدد سرنگونی و مقابله با آن بودند ولی با سقوط دیکتاتور، جنگ بر سر میراث و غنائم و از همه مهمتر کسب قدرت و جایگاه، میان همسنگرانِ دیروز و رقبایِ امروز شروع شده و هرکدام تلاش می کند تا سهم بیشتری به خود اختصاص داده و سهم کمتر را به رقبا.
اما طبیعی است که این جنگ بر سر میراث، نیاز به پوشش و توجیه و منطق قابل قبول دارد تا از قدرت بسیج ، جذب نیرو ، حمایت همگانی و لشکرکشی برخوردار باشد و تبدیل به یک جنگ مقدس شود که ارزش فداکاری کردن و قربانی دادن و قربانی گرفتن هم پیدا کند و از اینجا است که کشمکش زیر پرچم شعار آزادی خواهی و مبارزه با دیکتاتوری، انحصار طلبی، نجات انقلاب و کشور ، دموکراسی ، میهن ، منافع و مصالح ، امنیت ملی و مردمی.. جریان می یابد. این پوشش ها، گاه خود رهبران را هم می فریبد یعنی خود آنها هم به این باور می رسند که دارند برای این ارزش ها می جنگند.
ولی بدون تردید اولین قربانیان این درگیری ها همان منافع و مصالح و امنیت ملی و مردمی و انقلاب و کشور و آزادی و استقلال و دین و مردم و..است که عملا فدای هوی و هوس و قدرت طلبی نخبگان داخلی و دشمنان خارجی می شوند.
اما در این میان نقش دو گروه از دیگر بازیگران نیز قابل توجه است. نخست کسانی که انقلاب مردمی به زیان آنها تمام شده و لذا در پی نابودی انقلاب و همه نیروهای انقلابی از دو سوی جبهه درگیری اند. اینان حمالة الحطب و آتش بیاران معرکه اند و معتقدند که از هر طرف کشته شود، آنان برنده اند، چرا که خون، جنگ را شدت بخشیده و عرصه را غیر قابل برگشت می کند.
این گروه هم داخلی است و هم خارجی و اصولا بخش خارجی آن بدون پایگاه داخلی قدرت اثرگذاری ندارد و علاوه بر آن دارای پول و امکانات بسیار از یک سو و نفوذ بالا در دو سوی جبهه درگیری از سوی دیگر هستند و از این رو نمی توان خطر آنها کم و اندک پنداشت.
دوم گروه عقلا و حکمایی هستند که از عرصه درگیری بدورند و از جایگاهی برخوردارند که بتوانند سران کشمکش را گردهم آورند و منطق عقل و گفتوگو را جایگزین عربده و درگیری کنند و آنان را به مصلحت اندیشی ، مشارکت و مساهمت در اداره امور فراخوانند.
اگر احزاب برای کسب قدرت تأسیس شده اند و قدرت سیاسی هدف اصلی آن هاست، نهادهای و مؤسسات دینی برای ترویج ارزش ها و معنویت و خدمت به مردم شکل گرفته اند لذا این نهادها مورد احترام همه مردم از طبقات گوناگون اند و می توانند در مقاطع حساس در جهت تألیف قلوب و تقریب افکار نقش آفرینی کنند و آتش های فتنه را فرو خوابانند.
در تحولات اخیر مصر هر چند الازهر دیرهنگام به میدان آمد و سندی را میان گروه های مخالف و معارض به امضا رسانید تا کشمکش میان آنان را قاعده مند و مسالمت جویانه کند، اما به نظر می رسد که این نهاد از ظرفیت بالاتری برای ایجاد آشتی ملی در این کشور برخوردار است و می تواند نقش بیشتری را ایفا کند و اهرم های دیگری را هم در این مسیر بکار گیرد.
در این میان سخنی هم با رسانه ها و دستگاه دیپلماسی کشورمان که در بحران اخیر مصر، جانب یک طرف را گرفته و طرف دیگر را یک سره دشمن اسلام و وابسته به خارج می داند و در نتیجه، خود به طرفی در این معادله تبدیل شده است. واقعیت آن است که در این درگیری ها در دو سوی بحران کسانی حضور دارند که سال ها با نظام مبارک و حامیان منطقه ای و بین المللی آن مبارزه کرده و زندان و سختی کشیده اند.
آنان طی دوران سیاه آخرین فرعون مصر، از مقاومت اسلامی و ضد صهیونیستی و مواضع انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران حمایت کرده اند لذا شایسته نیست که کشورمان در این کشمکش ها به طرف تبدیل شود، بلکه مصلحت ایجاب می کند که تلاش کند طرفین را از فتنه ای که به تعبیر قران بی گناه و گناهکار و ظالم و مظلوم را از بین می برد، خارج سازد و زمینه را برای تقارب و آشتی میان آنان فراهم سازد بویژه که این اختلافات بیش از همه، دشمنان مشترک یعنی امریکا و اسرائیل و شیخ نشینان خلیج فارس را خرسند میکند.