اخوان المسلمین یکی از قدیمی ترین جریانات و احزاب اسلامگرای خاورمیانه است که در سال 1924 تاسیس شد، اما اندیشههای افرادی همچون حسن البنا و سید قطب بلافاصله مرزهای مصر را در نوردید و بخش عمدهای از جهان عرب و جهان اسلام را تحت تاثیر قرار داد.
به گزارش خبرگزاری فارس، بیداری اسلامی یا بهار عربی که از 2 سال پیش خاورمیانه و شمال آفریقا را دچار تغییر و تحولات عمیقی کرده است، هنوز هم دارای ابعاد مختلفی میباشد که برای بسیاری از تحلیلگران ایجاد ابهاماتی کرده و نظرات مختلفی در خصوص منشا و نیز نتیجه این تحولات را ایجاد کرده است که بعضاً در تناقض و تضاد با یکدیگر قرار دارند.
قدرتگیری جنبشهای اسلامی در منطقه و در رأس آن جنبش اخوان المسلمین یکی از آثار این تحولات است.
اخوان المسلمین یکی از قدیمی ترین جریانات و احزاب اسلامگرای خاورمیانه است که در سال 1924 تاسیس شد اما اندیشه های افرادی همچون حسن البنا و سید قطب بلافاصله مرزهای مصر را در نوردید و بخش عمده ای از جهان عرب و جهان اسلام را تحت تاثیر خود قرار داد.
اخوان المسلمین که فضای زادگاه و مهد خود (مصر) برای قدرت گیری را مناسب یافته و اینک پس از سالها سرکوب در دوارن رژیم مبارک نماینده خود مرسی را جایگزین وی کرده است، اینک در سودای قدرتیابی منطقهای است تا شاخههای خود در سایر کشورهای منطقه را نیز به قدرت برساند.
اخوان در این مسیر از همراهی برادر غیر عرب خود یعنی حزب عدالت و توسعه ترکیه نیز سود میبرد، گویی ترکها اشتیاق بیشتری برای قدرتگیری اخوان در سر دارند که به نوعی تداعی کننده امپراتوری عثمانی برای آنها خواهد بود.
علاوه بر ترکیه و مصر که نقش رهبری جریان اخوان در منطقه را بر عهده دارند، کشورهایی مستعد روی کار آمدن این جریان هستند که میتواند روند «اخوانیزه شدن» منطقه را تسریع بخشد.
قطر روابط خوبی با اخوانیها دارد که از کودتای 10 سال پیش «حمد بن خلیفه الثانی» امیر کنونی قطر علیه پدرش نضج گرفت و به تدریج گسترش یافت تا آنجا که طی سالهای بعد شاهد ریشه یابی فرهنگی و سیاسی این جریان در قطر بودیم که تأسیس شبکه خبری الجزیره نیز در همین راستا بود.
امروز امیر تلاش دارد تا از ظرفیت جریان اخوان المسلمین که بیش از یک دهه روی آن سرمایه گذاری کرده استفاده کند که گسترش فعالیتهای سیاسی و بعضاً نظامی این جنبش در کشورهای مصر، تونس، سوریه، امارات، الجزایر و مالی در همین زمینه قابل مشاهده است.
البته نوع نگاه قدرتهای بینالمللی به جریان اخوان نیز مزید بر علت شد تا این جریان به راحتی بتواند رشد و توسعه یابد.
اگرچه به گفته سید هادی سید افقهی کارشناس جریان اخوان المسلمین، سلفیها و جریانات تندرو نیز آبشخور مادی و فکری خود را از عربستان گرفته و آل سعود نیز بر خلاف منافع آمریکا در منطقه کاری انجام نمیدهد. از سوی دیگر آمریکا در مورد مصر سیاست فراگیری دوگانه را در پیش گرفته، که در این سیاست، آمریکا تلاش میکند هم جریان حاکم بر مصر را مورد حمایت قرار دهد و هم از اپوزیسیون حمایتهایی را داشته باشد تا با این بازی ظریف و پیچیده، منافع خود را در هر صورت حفظ کند.
این جریان در ابتدای شکل گیری خود نص صریح قرآن را در دستور کار قرار داده و با دیدگاهی بنیادگرایانه پیش میرفت، طی چند سال اخیر دیدگاههای این جریان تعدیل یافته و بخصوص پس از به قدرت رسیدن در برخی کشورها مانند مصر و تونس بسیار میانه رو تر شده است.
در این بین اما حاکمان کشورهایی هستند که مایل به قدرت گیری این جریان در سطح منطقهای نبوده و اخوان المسلمین را خطری برای ادامه حیات خود میدانند.
چندی پیش بود که نیروهای امنیتی امارات اعلام کردند که یک گروه 10 نفره از رهبران اخوان المسلمین مصر را در داخل خاک امارات که مشغول فعالیت ضد این کشور بودهاند، دستگیر کردند. بازتاب این خبر به گونهای بود که مرسی بلافاصله 2 نماینده به امارات اعزام کرد تا این چالش را مرتفع سازد، اما ظاهراً اختلافات عمیقتر از این حرفها بود چراکه نه تنها توافقی در این خصوص حاصل نشد بلکه مقامات اماراتی اعلام کردند که این افراد بدلیل اقدام علیه امنیت ملی این کشور در دادگاه محاکمه خواهند شد.
پس از آن بود که «ضاحی خلفان» رئیس پلیس دبی تاکید کرد که اخوان المسلمین تشابه زیادی به باندهای مافیایی دارد.
اردن نیز از قدرتگیری اخوان بیمناک است و « عبدالله دوم» در این راستا تلاش دارد تا فضای عمل را از این جریان در اردن بگیرد. جریان اخوان با استفاده از تحولات منطقه و سوار شدن بر موج نارضایتی عمومی در اردن به دنبال سهم خواهی خود است. اما ملک عبدالله با در پیش گرفتن سیاست ایجاد فضای باز سیاسی و تحکیم هر چه بیشتر روابط خود با غرب و آمریکا تلاش دارد تا مانع قدرتگیری این جریان در اردن شود.
عربستان را شاید بتوان مهمترین قدرت مخالف با قدرتگیری جریان اخوان دانست. زمانیکه مقامات سعودی از این جریان حمایت کرده و آن را در مصر بنیان نهادند شاید تصور نمیکردند که کار به جایی برسد که مجبور شوند بیشتر توان خود را صرف مبارزه با قدرتگیری روز افزون آنها در پرتو تحولات منطقهای کنند.
عربستان سعودی برای محدود سازی اخوان، تلاش کرده تا مانع از نزدیکی این جنبش به ایران شود، لذا سازمان اطلاعات عربستان قبلاً از سیا خواسته بود که برقراری ارتباط مرسی با ایران را ممنوع کند، البته این بخشی از تلاشی است که سعودیها برای مهار اخوان در منطقه به کار میبرند و بخشی از آن نیز در همکاری عربستان و امارات علیه این جریان تعریف میشود.
اخوان المسلمین برای ادامه مسیر خود در رسیدن به یک ائتلاف قدرت در منطقه در کشورهای مختلف پشتوانههای مادی و معنوی منطقهای و بینالمللی دارد، اما سوال اینجاست که ظرفیتهای این جریان در کشورهای منطقهای اجازه چنین قدرتگیری را به این جنبش میدهد؟
دفاع از آرمان فلسطین و دفاع از حقوق اعراب از اهداف اولیه و دعوت به وحدت 2 جهان عربی و اسلامی و استقلال آن و عدم جهتگیری آن به سوی شرق یا غرب، یکی از مهمترین اهداف و شعارهای این جریان بود که در آغاز دهه 40 مطرح شد.
در مجموع میتوان گفت که اخوان برای حفظ قدرت بدست آورده تلاشهای زیادی خواهد داشت که حتی میتواند به چشم پوشی از برخی اهداف مانیفست این جریان منجر شود که قطعاً از نگاه مردم منطقه و نیز طرفداران این جنبش پنهان نخواهد ماند.
از سوی دیگر جنبش اخوان در منطقه با چالشهای متعددی درگیر است که تعیین تکلیف با رژیم صهیونیستی و انتظار امت اسلامی برای موضع گیری شفاف در مورد آرمان فلسطین و نیز حاکمانی که مایل نیستند این جریان بر مسند قدرت پایتختهای منطقه تکیه زند، از آنجمله است.
اردن، مراکش، امارات و برخی دیگر کشورها با پیش دستی در قبال تحولات و ایجاد اصلاحات، مانع از شکل گیری انقلابهای غیر قابل کنترل شده و نیز تلاش کردهاند و کشورهای مانند عربستان سعودی همه تلاش خود را به کار گرفتهاند تا این جنبش در منطقه قد علم نکند.
در مقابل نیز ترکیه و قطر سعی در قدرتیابی این جریان و همراه با آن افزایش نفوذ خود در منطقه دارند که باید دید کدام یک چیرگی خواهد یافت؟ آیا منطقه به سمت اخوانیزه شدن پیش خواهد رفت یا اینکه به واسطه نا آشنایی تازه به قدرت رسیدگان اخوانی با قواعد سیاست این جریان به زودی رو به افول میرود.