رئیس جمهوری آمریکا در تبیین استراتژی نظامی جدید این کشور در خاورمیانه و شمال آفریقا تاکید کرد که این استراتژی بر استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین بدون نیاز به اعزام نیروهای نظامی به منطقه مورد نظر استوار است.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه خبری الثبات، باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا در سخنرانی هفته گذشته خود برخی از جوانب استراتژی نظامی آمریکا در خاورمیانه را که اواسط سال گذشته میلادی آن را اعلام کرده بود، ارائه داد.
رئیس جمهوری آمریکا درباره استراتژی جدید این کشور در خاورمیانه گفت که دیگر آمریکا به این نیاز ندارد که دهها هزار نظامی خود را برای اشغال کشورهای دیگر عازم مناطق مختلف جهان کند.
اوباما توضیح داد: به جای ارسال دهها هزار نظامی آمریکایی به کشورهای دیگر به کشورهایی مانند یمن، لیبی و سومالی کمک خواهیم کرد تا خود وظایف امنیتیشان را برعهده بگیرند و ما با هم پیمانان خود برای انتقال درگیریها به مناطق حضور تروریستها همکاری میکنیم، مانند آنچه در مالی اقدام به آن کردیم.
رئیس جمهوری آمریکا تاکید کرد که تنها در صورت نیاز مبرم اقدام به دخالت نظامی در منطقهای آن هم با تجهیزات نظامی در اختیار علیه تروریستهایی خواهیم زد که خطر بزرگی علیه آمریکا و آمریکاییها به شمار آیند.
در این میان هواپیماهای بدون سرنشین «درونز» در راس تجهیزات نظامی قرار دارد که در صورت نیاز به دخالت نظامی مستقیم آمریکا از آن استفاده خواهد شد.
بر این اساس ناظران بر این باورند که استفاده از این سلاح در عرصه نظامی و به خدمت گرفتن آن توسط نیروهای نظامی کشورهای غربی از جمله آمریکا آن هم در سطحی گسترده اگرچه در ابتدا به ظاهر گزینهای تاکتیکی و تکنیکی به شمار میآید، اما در واقع این را باید «استراتژی جنگی جدید» آمریکا و رژیم صهیونیستی به شمار آورد که آن را در قبال ملل و کشورهای جهان اسلام و عرب به کار خواهد گرفت.
این ناظران در ادامه تاکید میکنند که استفاده از «هواپیماهای بدون سرنشین» در واقع اصل تغییر یافته و متحول شده «جنگ بدون سرباز» است که از بطن مفهوم «یگانهای جنگی سری» نشات گرفت و سازمان جاسوسی آمریکا «سیا» آن را اوایل جنگ سرد و همچنین گروههای «صهیونیستی» برای جنگهای سری در پشت خطوط و جبهههای جنگ به خدمت میگرفت.
درست است که وزارت دفاع آمریکا استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین درونز را برای انجام ماموریتهای جنگی در مرزهای افغانستان و پاکستان طی دوره ریاست جمهوری جرج بوش پسر به خدمت گرفت، اما استفاده از این هواپیماها دهها بار در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما افزایش یافته و تبدیل به مهمترین و بارزترین سلاحی شده است که با استراتژی جدید آمریکا در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا همخوانی و مطابقت دارد. این استراتژی ماهیت و نوع عملیاتهای نظامی را طی مرحله جدید سریال «مبارزه با تروریسم» در عرصه بین المللی مشخص و معین میکند.
هواپیماهای بدون سرنشین درونز از لحاظ تکنیکی و تکنولوژی که در آنها به کار رفته است، هواپیماهای بسیار پیشرفته و پیچیده و تاثیرگذارتر از جنگندهها یا موشکهای کنترل شونده نیستند. چون این هواپیماها در شرایط خاص توان فعالیت و اقدام ندارند، به ویژه در مناطقی که ارتشهای کلاسیک در خاک دشمن مستقر باشند، به همین دلیل استراتژی جدید آمریکا مبنا را بر این قرار داده است که اهداف در مناطق «امن» قرار داشته باشد و در آنها ابزار و وسایل جنگی بازدارنده پیشرفته وجود نداشته باشد.
به همین دلیل هواپیماهای بدون سرنشین درونز تنها در دو حالت میتوانند به خوبی فعالیت کنند. اول آنکه در مناطق و کشورهایی مورد استفاده قرار گیرند که آمریکا با آنها توافقنامههای امنیتی مشخصی دارد، مانند کشورهای یمن و پاکستان و یا در کشورهایی که آمریکا آنها را به اشغال خود درآورده است و ارتش این کشورها توان رویارویی و مقابله با این هواپیماها را نداشته باشد، مانند سومالی و لیبی.
در راستای تضعیف و تزلزل دستگاههای نظامی و ارتش کلاسیک نظامهایی که موج «بهار عربی» آنها را سرنگون کرده است و احتمال هرج و مرج و ناامنی در آنها بسیار زیاد است و در معرض خطر تقسیم و جدایی قرار دارند، نقش استراتژیک هواپیماهای بدون سرنشین درونز در جنگ علیه مردم این کشورها آشکار میشود. چون در این کشورها احتمال افزایش خشونتهای داخلی و رشد گروههای مسلح و شبه نظامی وابسته به سازمان تروریستی القاعده بسیار است و این بهترین سناریو ممکن برای دخالت کشورهای غربی همچون آمریکا و همچنین رژیم صهیونیستی در این کشورها به بهانه مبارزه با تروریسم بدون نیاز به اعزام دهها هزار نظامی و هزاران تن تجهیزات نظامی پیشرفته است.
هواپیماهای بدون سرنشین درونز دارای ویژگیهایی است که موجب میشود، آنها بهترین سلاح برای اجرای استراتژی جدید آمریکا در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا باشند، چون میتوانند اهداف را با دقت بسیار نشانه گیری و رصد کنند و ماموریتهای بزرگ و کوچک مانند ترور افراد و گروهها و بمباران و تخریب تاسیسات و مراکز و پناهگاهها و مخفیگاههای نظامی را بدون استثنا و بیکم و کاست انجام دهد و از «اتاقهای عملیاتی» متشکل از دستگاهها و سیستمهای کامپیوتری و ارتباطی پیشرفته هدایت و کنترل شود و هزاران مایل از میدان جنگ دور باشد.
اما استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین در عملیاتهای نظامی موجی از انتقادات در داخل و خارج آمریکا و در دو سطح رسمی و غیر رسمی را به دنبال داشته است و حقوقدانان بین المللی و مدافعان حقوق بشر خواهان ممنوعیت استفاده از این هواپیماها و قرار دادن استفاده از آنها در چارچوب جنایات جنگی هستند.
این مخالفان و منتقدان بر این باورند که استفاده از این هواپیماها منحصر به تجمعات مسکونی به دور و معزول از تسلیحات جنگی و نظامی است و اگر هم در این مناطق سلاحهایی یافت شود، سلاحهایی فردی و پیش افتاده است و همین طرف مقابل را ملزم میکند، در این مناطق از خشونت مفرط استفاده نکند، افزون بر اینکه استفاده از این هواپیماهای بدون سرنشین در این شرایط اقدامات جنایتکارانه به شمار میآید.
در این راستا «دیوید راد»، خبرنگار خبرگزاری رویترز در مقالهای که اوایل فوریه سال جاری میلادی آن را منتشر کرد، با بررسی مواضع مخالفان استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین درونز علیه افراد غیر نظامی نوشت که دولت آمریکا برنامه عملیات سری هواپیماهای بدون سرنشین را به صورتی مغایر با قانون اداره کرده و آن را به اجرا میگذارد و به همین دلیل عجیب نیست، اگر مشاهده کنیم هر روز بر خشم و غضب و انتقاد و محکومیتهای پاکستانیها و یمنیها افزوده شود، چون در تمام عملیاتهای به اجرا گذاشته شده توسط آمریکا به وسیله این هواپیماهای بدون سرنشین دهها فرد بیگناه بدون پوشش و توجیه قانونی کشته و زخمی شدهاند.
بیتردید این اعتراضهای اخلاقی و قانونی هیچگاه آمریکا و رژیم صهیونیستی را از به خدمت گرفتن این هواپیماها علیه کشورهای عربی و اسلامی و به بهانه مبارزه با تروریسم اما در واقع برای ترور شخصیتها و افراد برجسته به اتهام عضویت در سازمان القاعده باز نمیدارد.
در اینجا ناظران تاکید میکنند، از آنجا که مسئولان نظامی آمریکایی دریافتند، دستیابی و تحقق هدفهایشان در منطقه نیازمند حضور طولانی مدت آنها و فعالیت و اقدام علیه ملل عربی و اسلامی است و همچنین اعتراف آنها به ناتوانی اداره میدانهای نبرد و مورد منازعه با سلاحهای سنتی کاخ سفید را واداشت تا استراتژی خود را تغییر دهد و استراتژی اتخاذ کند که کاهش هزینههای مالی و خسارات جانی و مادی را به حداقل برساند، چون کاخ سفید به خوبی میدانست که وظایف و ماموریتهای پیچیدهتر و سختتری را در پیش دارد که مهمترین آن مقابله با محور مقاومت و فلج کردن تحرکات آن در منطقه است.
به همین منظور تمام تلاش استراتژیستهای غربی و صهیونیستی بر این متمرکز شد تا استراتژی وضع کنند که تا جای ممکن اول از حضور نظامی مستقیم آنها بکاهد و دوم تا جایی ممکن خسارات جانی و مادی را تا جای ممکن کاهش دهد. به همین دلیل استفاده از رباتهای کنترل شونده از راه دور افزایش یافت و نظامیان آمریکایی و صهیونیستی تا جای ممکن به تجهیزات پیشرفته ارتباطی واطلاعاتی مجهز شدند.
با تمام این احوال رهبران و سران حکومتهای عربی و اسلامی و اکثر جریانها و گروههای سیاسی فعال در منطقه از آنچه برای آنها تدارک دیده شده، غافل هستند و به جای اینکه خواهان ممنوعیت استفاده از این نوع هواپیماها شوند، خود برای خرید آنها پیش قدم میشوند و اطلاعات لازم از اهداف مورد نظر آمریکا را در اختیار آن قرار میدهند. بدون اینکه توجه کنند، این اقدام آنها به معنای همکاری با آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ملل منطقه است.